سخن امیرالمؤمنین در ایوان مدائن
از نگاه یک مسلمانِ اندیشمند، تاریخ نه برای خودنمایی و نه برای تفاخر، بلکه برای عبرت گرفتن است. امیرالمؤمنین علی (ع) وقتی که به همراهی یاران خود به ایوان مدائن رسیدند، فرمودند: «آنان (شاهان ساسانی) وارث گذشتگان خود بودند، قدرت و عظمت را از پیشینیان خود به ارث بردند. اما پس از مدتی دیگران آمدند و میراث آنان را به ارث بردند! آنان (شاهان ساسانی) شکر نعمت به جای نیاوردند، پس دنیایشان از آنان گرفته شد. پس شما نیز از کفر نعمت برحذر باشید که بدبختی و مصیبت بر شما فرود میآید».
بسم الله الرحمن الرحیم
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مدتهاست که در جامعه ایرانی، به ویژه از اواسط عصر قاجار تاکنون، بررسیهای تاریخی با رویکرد تفاخر و بزرگنمایی پیرامون افتخارات گذشته رشد چشمگیری داشته است. در این رویکرد، افرادی با اهداف استعماری یا حتی از سر وطندوستی، اقدام به مطالعه و تحقیقِ جهتدار پیرامون تاریخ میکنند. متأسفانه چون هدف این افراد، «خودنمایی» و «ترسیم یک هویت کاذب از خود» و به تعبیری روشنتر، در پی «خود ارضاییِ اجتماعی» هستند، از همین روی، نقاط تاریک را مخفی کرده و در نقاط روشن تاریخ، اغراق میکنند. فی الواقع، تاریخ را میخوانند تا خود را نشان دهند و در دنیا امروز، با به رخ کشیدن افتخارات گذشته، شخصیتی -هرچند کاذب- برای خود دست و پا کنند. این روند را امروزه ما در جامعه ایرانی و دیگر جوامع بشری به روشنی میبینیم.
اما از نگاه یک مسلمانِ اندیشمند، تاریخ نه برای خودنمایی و نه برای تفاخر، بلکه برای عبرت گرفتن است. گذشته چراغ راه آینده است. باید گذشته را شناخت تا در پرتو این معرفت، آینده را ساخت. نمونهای از این رویکرد، سیره امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است. در تاریخ مشهور است که حضرت پیش از جنگ صفین، با همراهی چند تن از یاران خود، به ایوان مدائن (طاق کسری، که امروزه در چند کیلومتری بغداد است) رسیدند. یکی از یاران حضرت، وقتی ایوان مدائن (که سکونتگاه و ملجأ شاهان ساسانی بود) را دید، شروع به خواندن اشعاری کرد که محتوای آن تحقیر و توهین به شاهان ساسانی بود. در این هنگام حضرت شروع به سخن کردند، و این آیه قرآن را خواندند: «كمَْ تَرَكُواْ مِن جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ وَ زُرُوعٍ وَ مَقَامٍ كَرِيمٍ وَ نَعْمَةٍ كاَنُواْ فِيهَا فَاكِهِينَ كَذَالِكَ وَ أَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا ءَاخَرِينَ [سوره دخان/25-28] چه باغها و چشمهسارانى (كه آنها بعد از خود) بر جاى نهادند، و كشتزارها و جايگاههاى نيكو، و نعمتى كه از آن برخوردار بودند. آرى، اين چنين [بود] و آنها را به مردمى ديگر ميراث داديم. و آسمان و زمين بر آنان زارى نكردند و مهلت نيافتند.» سپس حضرت رو به یاران فرمودند: «إِنَّ هَؤُلَاءِ كَانُوا وَارِثِينَ فَأَصْبَحُوا مَوْرُوثِينَ إِنَّ هَؤُلَاءِ لَمْ يَشْكُرُوا النِّعْمَةَ فَسُلِبُوا دُنْيَاهُمْ بِالْمَعْصِيَةِ إِيَّاكَ وَ كُفْرَ النِّعَمِ لَا تَحُلَّ بِكُمُ النِّقَمُ.[1] آنان (شاهان ساسانی) وارث گذشتگان خود بودند، قدرت و عظمت را از پیشینیان خود به ارث بردند. اما پس از مدتی دیگران آمدند و میراث آنان را به ارث بردند! آنان (شاهان ساسانی) شکر نعمت به جای نیاوردند، پس دنیایشان از آنان گرفته شد. پس شما نیز از کفر نعمت برحذر باشید که بدبختی و مصیبت بر شما فرود میآید».[1]
مولا، نگاه به تاریخ و گزارههای تاریخی را نه برای حُب و بُغض، بلکه برای عبرت میخواهد و تعلیم میدهد. این است راه درستی که انسان و جامعه انسانی را به سرمنزل میرساند. به تعبیر خاقانی شروانی که گفت[2]:
پینوشت:
[1].علامه مجلسی، بحار الأنوار، بیروت، دار إحياء التراث العربی، 1403 هجری قمری، ج 68، ص 327.
ورام بن ابیفراس، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مشهور به مجموعة ورّام)، قم: مکتبة فقیه، 1410 هجری قمری، ج 2، ص 280.
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404 هجری قمری، ج 3، ص 202.
[2]. دیوان اشعار خاقانی، قصیده 168.
دیدگاهها
ایرج
1396/01/28 - 11:15
لینک ثابت
داشتن مخالف با شعور، اقبال
صفری
1396/01/28 - 17:22
لینک ثابت
سلام طبق پستتون در مورد اینکه
ایرج
1396/01/28 - 22:40
لینک ثابت
کورش بختیاری نبود ب دلایل
ناشناس
1402/08/03 - 23:22
لینک ثابت
اتفاقا شیعه و سنی بود البته
saman
1402/08/04 - 06:39
لینک ثابت
ام سلمه از "پیامبر" نقل کردند
افزودن نظر جدید