مسیحیت
یکی دیگر از اشتراکات دین مسیحیت و ادیان ابتدایی و بتپرستی، اعتقاد به گناهکار بودن همهی انسانهاست. در همهی این ادیان، شخصی شکنجه و مصلوب شده تا خشم خدا را به جان بخرد و سبب راضی شدن خدای خشمگین شود تا بتواند گناهان بشریت را ببخشد!
مسیحیان برای اینکه ثابت کنند عیسی (علیه السلام) خود را فدای گناهان بشر کرد، همواره براین تأکید داشتهاند که انسانها گناهکار به دنیا آمدهاند و باید غسل تعمید داده شوند تا جاییکه اگر نوزاد بدون غسل بمیرد، او را جهنمی میدانند.
تصور مسیحیان این بوده که بعد از عروج عیسی (علیهالسلام) هیچ پیامبری مبعوث نمیشود. اما از عبارتهای کتاب مقدس فهمیده میشود که مردم، منتظر پیامبرِ دیگری بوده که در میان آنها به «آن پیامبر»، (النَّبی - the prophet) معروف بوده است.
از آنجا که در کتاب مقدس مسیحیان هیچ تصریحی به بحث تثلیث نشده است، برخی از علمای متأخر مسیحی سعی کردهاند با دست بردن در نسخههای جدید کتاب مقدس، یک توجیه کتاب مقدسی برای این آموزۀ اعتقادی خود، درست کرده باشند.
مسیحیان از طرفی به خدای یهودیان که واحد و یکتاست ایمان داشته و از طرفی هم معتقد بوده که پدر، پسر و روح القدس هرکدام به طور جداگانه یک خدای کامل هستند، در صورتیکه این مطلب با حکم عقل ناسازگاری دارد.
آیا در کتاب مقدس مسیحیان که به جزئیاتی مثل تعداد افراد، نام کنیزان و... پرداخته شده، از جزئیات ظهور شخصی به نام محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) که از بزرگترین رویدادهای تاریخی است، سخنی به میان نیامدهاست؟!
کتاب مقدس مسیحیان، بشارتهای فراوانی به آمدن پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) داده و برخی خصوصیات بارز ایشان را بیان کرده است. با وجود تمام تحریفهایی که عالمان مسیحی در قبال این بشارتها و پیشگوییها انجام دادهاند، هنوز هم آیاتی وجود دارد که جز بر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) قابل انطباق نیست. این مقاله به یکی از این پیشگوییها اشاره کرده است.
رفتار و گفتار انبياء الهی بهگونهای است كه همه آنها تأییدکننده پيامبران قبل از خود بوده و هیچگاه به یکدیگر اهانت نکردهاند، اما متأسفانه در كتاب مسيحيان گفتاری از مسيح آمده كه نشان از اهانت به انبيای قبل از خود است.
كتاب مسيحيان در بيان وقايع تاريخی اقوال بسيار متفاوتی ذكر كرده است، در جنگ شائول با فلسطینیها نحوه مرگ شائول را به دو شكل متفاوت آورده است، يكجا میگوید شائول خودكشی كرده و جای ديگر میگوید به قتل رسيده است.
وجود بهشت و جهنم در قيامت، ازنظر اسلام و مسيحت، حتمی است اما در برخی موارد ميان اسلام و مسيحت، اختلاف وجود دارد، مثلاً مسيحيان معتقدند در قيامت ازدواج وجود ندارد، اما ازدواج بهشتی در اسلام بهعنوان يك پاداش برای مؤمنین شمرده میشود و اين همراهی همسران بهشتی دارای فوایدی هم هست.
مسيحيان می گويند مسيح بر روی صليب با خداوند صحبت كرده است، متی و مرقس میگويند مسيح در آن هنگام به خداوند اعتراض كرده است ولی لوقا گفته است مسيح بر روی صليب از مصلوب بودن و كشته شدن خود راضی بوده است!
اختلاف در كتاب مسيحيان، امری ثابتشده و غیرقابلانکار است، اناجيل متی و لوقا وقتی داستان مشترك شفای يك غلام بيمار را بيان میکنند، اختلاف زيادی در نحوه گفتگو ميان عيسی (عليهالسلام) و صاحب آن غلام وجود دارد.
مسيحيان معتقدند تورات و انجيل به حضرت موسی و عيسی (عليهماالسلام) وحی نشده است، بلكه بخشهای كتاب مقدس بر نويسندگان آن الهام شده است و ريشه اين اعتقاد سنتی را از كتاب مقدس گرفتهاند، اما برخی مفسرين و بزرگان مسيحی، مانند هورن، اعتراف کردهاند كه تمام كتاب مقدس الهام نشده است.
در عهد عتیق، مزامیر، باب 84، آیه 1-7، نشانی روشن از خانه خدا، در سرزمین بکه، در مکه، که محل نماز و تسبیح خداست و در نزدیکی آن محراب و قربانگاهی است. چشمهای نیز در نزدیکی آن است که منبع فیض و برکت است. آیا تردیدی میماند که این آیه درباره کعبه است؟ آیا غیر از این است؟