کیوان قزوینی
کیوان قزوینی یکی از افرادی است که در پی کشف حقیقت وارد تصوف گردید و سالها خالصانه به اقطاب مختلف خدمت کرد تا شاید یک از آنها واسطه رسیدنش به حقیقت عالم هستی شوند اما بعد از سالها تلاش، پوچی راه آنها برایش هویدا شد. بعد از جدایی از این دام شیطان، برای نجات دیگران دست به تالیف کتاب های نقد تصوف زد.
کیوان قزوین، یکی از کسانی است که مدتها اسیر فرقه های صوفیه بوده است و با دادن دیگ جوش صلاحیت خود را برای رسیدن قطبیت نشان داد اما با دیدن خلف وعده های متعدد از سوی ملا سلطان، از تصوف جدا گشته و بر ضد آنها شروع به تالیف کتاب کرد.
کیوان قزوینی با درجه اجتهاد پا به عرصه تصوف گذاشت، تا به خیال خود، این مسلک را مورد آزمایش قرار دهد شاید که با این مسلک به آنچه از کمال و سعادت در سر دارد برسد. ملاسلطان به او وعده داده بود که بعد از دوازده سال خدمت به من، به آنچه می خواهی میرسی ولی بعد از چهارده سال، وعدهای که ملاسلطان در این باره به او داده بود محقق نشد و کیوان قزوینی نیز از این فرقه جدا شد.
حاج شیخ عباسعلی کیوان قزوینی از نجف راهی ایران شد تا مسلک تصوف را مورد آزمایش دهد تا ببیند آیا به خواسته دلش میرسد ولی بعد از حدود 14 سال از این فرقه جدا شد. هرکدام از اقطاب، عللی را برای جدایی او ذکر کردند. صالحی علیشاه حب دنیا و مادیات را علت جدایی دانسته و رضا علیشاه بدعتگذاری در دین را علت این امر میداند ولی خود او علت را چیزی دیگر میداند.
یکی از انحرافات فرقهی صوفیه، قطبسازی و ادعای مقامات معنوی برای قطب است که او را تا جایگاه ائمهی معصومین (ع) بالا برده و قائل به مقام ولایت، برای قطب هستند که عدهای از شیوخ صوفیه، قطب و جایگاه قطبیت را بیاساس و به ساختگی بودن و جاهطلب دانستن آن از طرف اقطاب صوفیه اعتراف کردهاند.
یکی از قواعد فقهیه که در زندگی و دارایی مردم، نقش اساسی دارد قاعده تسلط یا سلطنت است، که ثابت میکند هرکس نسبت به اموال خود اختیار و تسلط کامل دارد و هيچ كس نمىتواند او را بدون مجوز شرعى از تصرفات در آن منع كند. در حالیکه بعضی از سران صوفیه، این قاعده را نقض کرده و معاملات مردم در اموالشان را منوط به اجازه قطب میدانند.