ورزش
رتبههای جهانی ورزش ایران در طی سالهای پس از انقلاب عموماً بهتر شدهاند. ابتدا نگاهی به ورزشهای تیمی ایران بیندازیم. امروز ایران در زمینۀ والیبال نشستۀ مردان، رتبۀ اول جهانی را داراست و در زمینۀ رشتۀ کبدی، رتبۀ دوم جهانی را دارد. در زمینۀ فوتبال ساحلی نیز ایران مقام سوم جهانی را دارد.
یکی از ادعای عجیب طرفداران یوگا این است که میگویند: یوگا نوعی ورزش است، در حالی که، بسیاری از آنها مدعی هستند با انجام آموزهها و حرکات یوگا، به یک حالت معنوی خاصی دست پیدا میکنند.
مربیان یوگا در ایران باید توجه کنند که خط قرمز و مرزی برای دوری از یوگای باستانی داشته باشند. توجه به تفکیک و دوری از یوگای باستانی، کمک میکند تا مروجان مکتب یوگای باستانی نتوانند به راحتی از میان اعضای باشگاههای یوگای ایران عضوگیری کنند.
در غفلت مسئولین و نهادهای فرهنگی و انتظامی، کلاسهای آموزشی و ترویجی یوگا، در زیر مجموعههای ادارهها و نهادهای نظامی و انتظامی، خدماتی، مراکز خدمات رسانی به کارمندان دولت و خانواده آنان، برگزار و ترویج میشود.
یوگا در حقیقت سلوک معنوی است و هدف از یوگا اتحاد با روح جهانی است. سلامتی و ورزش اگر واقعاً از اثرات یوگا باشند؛ یک امر فرعی و بی اهمیت هستند. ولی آنچه هویت اصلی یوگا است بحث سلوک معنوی برای اتحاد با برهمن (خدای هندوئیسم) است. اگر مراجعین به باشگاه های یوگا این حقایق را می دانستند، جذب این فرقه نمی شدند.
رژیم صهیونیستی از آغاز شکل گیری، شیوه های مختلفی را برای مشروعیت سازی تجربه کرد که بر اساس شواهد، «ورزش» یکی از این شیوه ها برای آماده کردن افکار عمومی در جهت عادی سازی رابطه با این رژیم اشغالگر است.
در حال حاضر یوگا در ذهن بسیاری از مخاطبان بهعنوان یک ورزش ذهن–بدن معرفی شده است؛ و اغلب افکار عمومی آن را به عنوان ورزش و فنون کسب آرامش تصور میکنند. اما محققان و پژوهشگران عرصه یوگا، بر این باورند، یوگا در اصل یک معنویت و آئین عرفانی است. افراد مبتدی و تازه کار، با تصور اینکه یوگا، یک سری فنون و اعمالی است که بیشتر برای زیبایی اندام و کسب آرامش روحی و جسمی مفید است میشناسند. به همین دلیل بدون هیچ گونه تحقیق عالمانه، ناخواسته وارد یوگا میشوند.
تمامی مبانی نظری و عملی یوگا، حول محور تن و بدن انسان میباشد که بیشتر آنهم در قالب تمرینات ورزشی نمود یافته است. از اینرو، یوگا بیشتر به یک مکتب «تنگرا» و ورزشی با تمایلات روانشناسانه میماند تا به یک مکتب عرفانی و فلسفی.
یوگا آئین معنوی است که از دهه 40 شمسی به صورت رسمی وارد ایران شد. این آئین معنوی بهطور چشمگیری در سالهای اخیر با توسل به رسانهها مخصوصا فضای مجازی محبوبیت یافته است. این تبلیغ رسانهای در حالی صورت میگیرد که اگر به این افراد گفته شود یوگا یک آیین معنوی هندویی و مشرکانه است سریعا موضع گرفته و آن را به ورزشی برای بدن و ذهن تقلیل میدهند.
یوگا یک مکتب عرفانی یا فلسفی نیست، بلکه طریقی آزاد و مرتاضانه، جهت تقویت اراده، با هدف ناچیز کردن و عاجز نمودن جسم یوگی میباشد. هرچند که مکتب یوگا، برخلاف سایر مکاتب هندو خدا باور است، اما با این حال، (پتنجلی) پذیرش وجود خدا را برای حل هیچ یک از مسائل فلسفی لازم ندانسته و برای اثبات نظریاتاش، باور پیشین به وجود خدا را ضروری نمیداند.
یکی از مؤثرترین راههایی که فرقهها و آیینهای مختلف برای تبلیغ خود انجام میدهند. ایجاد نماد و نشانهای برای خود است. آیین یوگا نیز از این ویژگی استفاده کرده و برای خود نمادهای مختلفی دارد. یکی از این نمادها چرخهای درون است که نوع قرار گرفتن و جایگاه چاکراها در بدن است.
هدفی که یوگیستها برای تودهی مردم مطرح میکنند بازی بیش نیست و قبول این که یوگا فقط یک ورزش بدنی است که به کار چاقی و لاغری یا بدنسازی میپردازد کوته نظری است. آنچه حقیقت یوگاست، پوچی و تهیشدن است؛ زیرا یوگا تنها به دنبال ذهنی نظارهگر است که در آن هیچگونه ادراک و عقیدهای وجود ندارد.
متأسفانه در بین اقشار جامعه از جمله هنرمندان رفتن به کلاس یوگا و ترویج آن بین نزدیکان و دوستداران خود به مُد و فخر فروشی تبدیل شده است. این در حالی است که دیدگاه عموم افراد این است که یوگا نهایت یک ورزش است؛ و غافل از اینکه حقیقت یوگا چیز دیگریست و آنهم طریقت عرفانی شرقی است که با فرهنگ و مذهب ما همخوانی ندارد.