نقد صوفیه
هجویری از صوفیان قرن پنچم نسبت به صوفیه اعتراض داشته و معتقد است صوفیان این عصر علم تصوف را پاره کرده و آن را از بین بردند. او به تصنیف کتب توسط صوفیان اعتراض کرده و صوفیان را به سه قسمت تقسیم کرده و معتقد است هیچیک از صوفیان قدر کتب صوفیه را ندانسته و همگی درصدد بهرهبرداری شخصی از آثار صوفیه بودند.
برخی از بزرگان صوفیه قرن سوم که از جمله آنها حمدون قصار است به تصوف اشکال کرده و تصوف زمان خود را متهم به نفس پرستی کرده و معتقد است پیشینیان او برای عزت اسلام سخن میگفتند و در دوره او دنیا پرستی و نفس پرستی جای خود را گرفته است. همین امر از انتقادات صوفیه به جریان تصوف است که به مرور زمان بر انحرافات ایشان افزوده شده است.
یکی از نشانههای دور بودن صوفیه از معارف قرآن و اهلبیت (علیهم السلام) در توصیههای است که به مریدان خود دارند که با توصیه عرفاء واقعی بسیار متفاوت است. چنانچه غزالی گدایی در بازار را وسیله درمان شخص متکبر میداند. حال آنکه عارفانی همچون امام خمینی (رحمه الله علیه) شخص متکبر را متوجه خلقت او از آب گندیده میکنند.