عرفانهای نوظهور
از زمانی که فرد وارد یک فرقه میشود، در جریان یک سری برنامههای پرورشی و آموزشی از قبل طراحی شده قرار میگیرد تا به شخص جدیدی تبدیل شود. برای تحقق این امر، فرد در بدو ورود به فرقه از شخصیت قبلی خود به طور کامل تهی میگردد و به شخصیتی جدید با معیارها، ارزشها، رفتار و مناسک جدید تبدیل میشود.
کجفهمی و برداشتهای غلط و سلیقهای از مسائل دینی و مذهبی، از شاخصههای مشترک رهبران معنویتهای نوظهور و غیردینی است. اوشو به عنوان یکی از مدعیان و رهبران معنویتهای انحرافی، با حمله کردن به ادیان به دنبال تصویری خشک و جمودگرایانه از دین است. اومیگوید:«مذاهب با هر چیزی که انسان میتواند از آن لذت ببرد، مخالفاند. این به نفع آنها است که انسان را مفلوک و بدبخت نگه دارند و هر نوع امکان برای یافتن آرامش و نشاط و رضایت خاطر (اینکه بهشت برین را هماینک، همینجا بیابی) را از دستش بگیرند.»
فرقه و فرقهگرایی از معضلاتی است که جامعه اسلامی را با مشکلاتی جدی مواجه کرده است. فرقهها گروههایی هستند که با فاصله گرفتن از اعتقادات رایج و مرسوم یک جامعه، به تدریج به انزوا کشیده شده و حیات خود را در جدایی از جامعه و مردم دنبال میکنند. اکثر لیدرهای فرقهها، افرادی خود خوانده و تحمیلگر هستند که ادعا دارند، مأموریت خاصی داشته و از آگاهی خاصی برخوردارند.
از منظر دين، نیاز انسان به هر دو نوعِ شادی، مورد توجه قرار گرفته است، اما شادیهای زودگذر را در اولویت دوم انسان قرار داده است. از آنجا که دالاییلاما در أغلب دیدگاههای خود نسبت به انسان، نگاه قشری و سطحی دارد، در این مسئله هم دچار همین سطحینگری شده و انسان را محدود به زندگی این جهانی کرده است، بهطوری که انسان را از سایر ابعاد وجودیاش جدا کرده و هدف از زندگی را محصور در شادیهای گذرا نموده است.
اکثر عارف نمایان و رهبران عرفانهای نوظهور رفتارها و شیوههایی مشترک برای جذب مخاطب دارند که با دقت در رفتارهایشان میتوان آنها را شناخت. برخی از این رفتارها و شیوهها عبارتند از: دعوت به خود، مبارزه با اصول ادیان و مذاهب الهی، ترویج پلورالیزم دینی و معنوی، حاكميت تفكر التقاطی،
عرفانهای نوظهور یا شبه معنویتهای نوپدید، مبتلا به انحرافات گوناگونی در مسائل اعتقادی و اخلاقی هستند، که در أغلب موارد، در این انحرافات مشترک بوده و یک مسیر را میپیمایند. این انحرافات در لابه لای اندیشه و آموزههای هر کدام از شبه معنویتهای نوپدید به صورتی کاملاً آشکار موج میزند. در میان این انحرافات، آنچه بیشتر به چشم میآید، دین گریزی و شریعت ستیزی است، که اساس این انحرافات را تشکیل داده است.