شاکله و خصوصیات یک فرقه چیست؟

  • 1400/06/10 - 12:49
از زمانی که فرد وارد یک فرقه می‌شود، در جریان یک سری برنامه‌های پرورشی و آموزشی از قبل طراحی شده قرار می‌گیرد تا به شخص جدیدی تبدیل شود. برای تحقق این امر، فرد در بدو ورود به فرقه از شخصیت قبلی خود به طور کامل تهی می‌گردد و به شخصیتی جدید با معیارها، ارزش‌ها، رفتار و مناسک جدید تبدیل می‌شود.
فرقه چیست

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ بر اساس سه شاخصه اصلی، می‌توان فرقه‌ای بودن یک جریان و به تبع آن فرقه‌ای بودن تشکیلاتی را تشخیص داد.

الف) سرکرده فرقه:
سرکرده یک فرقه کسی است که صلاحیت وی در هیچ یک از مراجع معتبر برای تصدی این مسند احراز نشده و توسط خودش به این مقام منصوب شده است.

ادعاهای رهبر فرقه:
از جمله ادعاها ویژگی‌ها و روش‌های متداول در میان سرکردگان فرق این است که:
1. علم خاص و ویژه‌ای دارند که سایرین از آن محرومند.
2. برای مأموریتی ویژه و نجات بشر آمده‌اند.
3. «تابو» سنت شکنی کرده، چیزی بدیع ارائه نموده و فرمولی دارند که حلال همه‌ی مسائل و مشکلات بشریت است.
4. تقریبا تمامی رهبران فرقه‌ها ادعا می‌کنند که اعضای آن‌ها برگزیده، تکامل یافته یا خاص هستند؛ در حالی که غیر عضوها موجوداتی پایین‌تر حساب می‌آیند.

ویژگی‌های رهبر فرقه:
1. خودمحور و قدرت‌طلب است.
2. اهتمام به قدرت نمایی و تسلط بر امورات مریدانشان دارد.
3. تمامی شخصیت‌ها و پدیدآورندگان فرقه‌ای دیگر را سرکوب کرده و حتی تلاش می‌کنند تا خود را به عنوان یک فرقه معرفی نکنند.
4. بیش از نیمی از سخنان آنان به خرافه‌بافی و افسانه‌سرایی و دروغ‌پردازی در مورد نحوه‌ی تولد و چگونگی اشراق خود اساتید معنوی و .... صرف می‌شود تا با این کار شخصیت غیر واقعی خود را تثبیت کنند.

روش‌های جذب در فرقه‌ها:
1. اغلب سرکردگان توسط هم‌دستانشان بین اعضای فرقه و بیرون از فرقه به عنوان شخصیتی خاص و منحصر به فرد توصیف می‌شوند و در جهت شخصیت‌سازی و بزرگ‌نمایی آنان در متون و سخنرانی‌ها تبلیغ می‌شوند و تمامی نگاه‌ها، احترام‌ها و ستایش‌ها به طور مستقیم و غیر مستقیم معطوف به سرکرده فرقه می‌شود.
2. آن‌ها برای خاص جلوه دادن خودشان و جذب افراد، ظواهر خاصی برای خودشان درست می‌کنند یا بطور خاصی سخن گفته یا ژست‌های خاصی می‌گیرند یا کمتر در دسترس بوده و به اصطلاح پشت ابر می‌مانند و یا با روش خاصی در میان اعضا حاضر می‌شوند تا بدین وسیله خود را متمایز از دیگران جلوه دهند.
3. آن‌ها مریدان خود را وادار می‌کنند تا خانواده، شغل، سابقه‌ی کاری و دوستان خود را برای پیروی از آن‌ها رها کنند.
4. پدیدآورندگان فرقه‌ها، تمرکز پیروان خود را بر روی مسئله‌ی «عشق، ایثار و وفاداری» نسبت به شخص خود بنا می‌گذارند.

ب) ساختار تشکیلاتی فرقه:
در ساختار تشکیلاتی فرقه، همواره شکل کار از سایر تشکیلات‌ها و انجمن‌های علمی و فرهنگی متفاوت بوده و سرکرده را به عنوان مقام عالی و قدرت بی‌بدیل می‌شناسند در این تشکیلات هیچ دادخواستی خارج از سیستم سرکرده به سیستم بالای قضایی وجود ندارد. تمام تصمیم گیر‌ی‌ها به وی ختم می‌شود و هیچ کس بدون اجازه‌اش دست به اقدامی نمی‌زند. البته در بعضی فرق، عده‌ای از همدستان سرکرده و یا بعضی از مریدان مسخ شده از سوی رأس فرقه برای نظارت بر رفتار مریدان و اجرای برنامه‌های فرقه‌ای انتخاب می‌شوند. فرقه‌ها تمایل دارند تا اعضایشان سیستم اخلاقی دوگانه‌ای داشته باشند. لذا از اعضا خواسته می‌شود که در درون گروه باز و راست‌گو بوده و جزئی‌ترین و خصوصی‌ترین مسائل را در برابر سرکرده اعتراف کنند، و در همان حال، تشویق می‌شوند تا غیر عضوها را فریب داده و از آن‌ها سوء استفاده کنند. به هرحال، فلسفه‌ مسلط بر فرقه‌ها این است که هدف وسیله را توجیه می‌کند، نظریه‌ای که به فرقه‌ها اجازه می‌دهد تا اخلاقیات خاص خودشان را خارج از مرزهای اخلاقی نرمال جامعه بوجود بیاورند.

ج) نصب دستگاه فکری فرقه در ساختار اندیشه افراد:
مبنای عمل انسان، بینش و اندیشه اوست. لذا از زمانی که فرد وارد یک فرقه می‌شود، در جریان یک سری برنامه‌های پرورشی و آموزشی از قبل طراحی شده قرار می‌گیرد تا به شخص جدیدی تبدیل شود. برای تحقق این امر، فرد در بدو ورود به فرقه از شخصیت قبلی خود به طور کامل تهی می‌گردد و به شخصیتی جدید با معیارها، ارزش‌ها، رفتار و مناسک جدید تبدیل می‌شود.[1]

پی‌نوشت:

[1]. نقد و بررسی جریان‌های مدعی معنویت، محمدی هوشیار، ذکری، قم، 1396، ص 285.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.