شادی
اوشو مُدعی است که ادیان با لذت و شادی مخالف هستند. علت این برداشت اوشو این است که در آئین خانوادگی اوشو «آئین جین» پرهیز از تمایلات نفسانی و جسمانی و بی نیاز بودن از مال دنیا از اصول پرهیزگاری شمرده می شوند. اوشو با قیاسی غلط، این تفکر را به همه ادیان نسبت داده است.
اوشو نه تنها هدف زندگی را شادی می داند بلکه در حیطه معرفت شناختی وارد می شود و ملاک صحیح و غلط را شادی وغم می داند. او می گوید انسانی درست کردار است که شادمان باشد و انسان غمگین بدکردار و اهل گناه است.
یکی از ویژگیهای مهم و اصلی ادیان، مبارزه با هوا و هوسهای شیطانی و مقابله با اعمالی است، که انسان را از خدا دور میکند. به همین دلیل بسیاری از کسانی که آموزههای ادیان را تقبیح کرده و به آنها حملهور شدهاند، افرادی بودهاند که با لذت پرستی به صورت مطلق و بدون هیچ قید و بندی موافق بوده و طرفداران خود را نیز تشویق به اعمال ناشایست میکردند.
از منظر دين، نیاز انسان به هر دو نوعِ شادی، مورد توجه قرار گرفته است، اما شادیهای زودگذر را در اولویت دوم انسان قرار داده است. از آنجا که دالاییلاما در أغلب دیدگاههای خود نسبت به انسان، نگاه قشری و سطحی دارد، در این مسئله هم دچار همین سطحینگری شده و انسان را محدود به زندگی این جهانی کرده است، بهطوری که انسان را از سایر ابعاد وجودیاش جدا کرده و هدف از زندگی را محصور در شادیهای گذرا نموده است.
در مسیحیت آیاتی وجود دارد که هم شادی را تایید میکنند و هم غم و ماتم را، برخی آیات در عین سفارش به شادی، غم را نیز مورد توجه قرار میدهند و حتی از برخی آیات دیگر چنین استنباط میشود که کفهی ترازو بیشتر به سمت غم متمایل است.