ختم نبوت و رسالت
رسالت الهی پیامبر خاتم (ص) و امامت و جانشینی و وصایت امیرالمؤمنین (ع) از حقایق شاخص در میان سایر ادیان الهی است که همواره دشمنان خدا با ایجاد شبهاتی در این باره، قصد تخریب آن را داشتهاند؛ اما کتب آسمانی انبیاء الهی و معجزات پیامبر خاتم (ص) این واقعیت را به اثبات میرساند.
بهائیت با شیطنت در لغت نبوت، تصریح آیه خاتم النبیین بر خاتمیت پیامبر اکرم (ص) را رد می کند. بهائیان همچنین سعی دارند با مقدمه چینی باطل، معنای اصطلاحی نبوت را هم با ادعای خدایی پیامبرنمای خود تطبیق دهند!
محمد بنعبدالوهاب با پایین آوردن شآن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در حد یک انسان معمولی از ایشان تعبیر به طارم یا پستچی کرده است و با این تشبیه بر این باور است که ایشان صرفا یک پیامرسان بوده و پس از رحلت کاری از او ساخته نیست!
عصمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) اقسام گوناگونی دارد. عصمت در دریافت وحی که مورد پذیرش عالمان اسلامی قرار گرفته است؛ عصمت در ابلاغ وحی که با مخالفت روبرو گشته است، در حالیکه اگر عصمت در ابلاغ وحی مورد قبول قرار نگیرد، هدف از بعثت پیامبران زیر سوال خواهد رفت.
آیه مودت (23 سوره شوری) اجر رسالت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) را محبت اهلبیت (امام علی، حضرت زهرا، حسنین (علیهمالسلام)) قرار داده است. این در حالی است که سوره شوری مکی است و ازدواج امام علی و حضرت زهرا پس از مکه است. در جواب باید گفت که برخی از آیات سوره شوری همچون دیگر سور مدنی است.
بزرگان بهائیت با اقرار به خاتمیت پیامبر اسلام، مقامی برتر از پیامبری را برای پیشوایان خود (به نام مظهر الله)، ادعا دارند. اما به راستی اگر مقامی که باب و بهاء برای خود ادعا داشتند، قابلیت دریافت شریعت را داشت، در واقع مقام نبوت و یا رسالت بوده و اگر ختم نبوت و رسالت پذیرفته شود، به عبارتی پایان سلسلهی ارسال پیامبران ثابت میشود.
خداوند متعال در قرآن، به صراحت ختم سلسلهی پیامبران را به وسیلهی حضرت محمّد (صلّیاللهعلیهوآله) اعلام داشته است. این در حالیست که بهائیان با اشکال به واژهی نبوت، سعی در توجیه ادعای مدعی پیامبری خود دارند. حال آنکه نبی أعم از رسول است و هنگامی که خداوند میفرماید سلسلهی انبیاء ختم شد، لزوماً ارسال رسولان نیز پایان پذیرفت.