اسقاط تکلیف
در اسلام تأکید زیادی بر رعایت شریعت و تکالیف الهی شده که همان انجام واجبات و ترک محرمات است که تا آخر عمر از هیچ مسلمانی ساقط نمیشود. ولی بعضی از صوفیان، که خود را مسلمان و شیعه میدانند، قائلند بر این که سالک به هنگام وصول به حقیقت، شریعت از او ساقط و دیگر هیچ تکلیفی بر آنان نیست.
روایاتی زیادی از ناحیه امامان معصوم (علیهم السلام) مبنی بر وجوب تمسک به دین تا آخرین لحظه حیات وارد شده است. این روایات نشانگر واجب بودن طاعت خدای تعالی در زمان حیات انسان است؛ و همین روایات ادعای صوفیه را مبنی بر اسقاط تکالیف شرعی از انسان را در حالتهای مختلف رد میکنند.
برخی از صوفیه معتقدند در صورت دستیابی به کشف، وظایف عبادی از انسان ساقط میشود. در صورتی که آیات قرآن بر خلاف ادعای صوفیه را بیان میکند. از این رو تعارض ادعای مطرح شده از سوی صوفیه با آیات قرآن روشن میشود.
برخی از صوفیه تکلیف را از خود ساقط دانسته و خود را مقید به زنجیرهای قوانین آداب شرع که به وسیله وحی بر پیامبر اسلام (ص) نازل شده است را جایز ندانسته، اما تبعیت بی چون و چرای صوفیان از اقطاب خود را مذمت نکرده و فقط طعنه به اهل شریعت زدهاند.
برخلاف دستورات اسلامی، برخی فرقههای صوفیه معتقدند بعد از رسیدن به مقامی از مقامات طریقتی، تکلیف شرعی از ایشان برداشته میشود. از میان فرقههایی که این عقیده را دارند، میتوان به فرقه حبیبیه اشاره کرد. این فرقه معتقد است وقتی مرید به مرتبه معرفت رسید، دیگر نیازی به انجام تکالیف شرعی ندارد.
در طول تاریخ همواره موضع فقها و متکلمین با صوفیه در تعارض بوده و همواره فقها و متکلمین به علت اشتباهات و انحرافاتی که صوفیه ایجاد میکردند، ایشان را مورد طعن قرار میدادند. در این نوشتار مواردی از انتقادهای فقها و متکلمین را به صوفیه ذکر میکنیم. از زمره انتقادهایی که فقها و متکلمین بر صوفیه دارند این است که میگویند صوفیه بین شریعت و حقیقت تفرقه قائل شدهاند.