حق الناس در فرقه گنابادیه
اقطاب فرقه صوفیه گنابادیه در چپاول ثروت مریدان خود سابقه ای بسیار طولانی دارند! از زمان ملا سلطان گرفته تا هم اکنون که نورعلی تابنده قطب فعلی فرقه گنابادیه راه اقطاب گذشته را در پیش گرفته و برای گسترش کرامات خیالی خود از جیب مریدان ساده لوح خود به اطرافیانش بذل و بخشش میکند{1}برای مثال در کتاب بهین سخن آمده است:ملاسلطان پنجاه هزارتومان به نام درویشی از مردم گرفت و به فقرا نداد و گذارد برای 5 داماد و دو پسر خود و نورعلیشاه هم علاوه بر گرفتن فطریه و عشریه و موقوفات مقبره و سودهای اوراق سهام از مریدان خود نزدیک به صدهزار تومان گرفت و به سختی تمام مرد و آنها را برای پسران و دامادان خود باقی گذاشت.{2}
اگر کمی در زندگی اقطاب گذشته و حال فرقه گنابادیه دقت کنیم در می یابیم که اقطاب و بزرگان این فرقه معنی حق الناس را به خوبی متوجه نشده اند و به راحتی مریدان خود را سرکیسه می کنند و به بهانه های مختلف از مریدان خود پول دریافت می کنند و به راحتی آن را خرج مسائل شخصی خود میکنند حال برای اینکه به اقطاب و بزرگان این فرقه بفهمانیم که حق الناس چیست و خداوند از حق الناس نمیگذرد به بررسی آن میپردازیم.
{حق الناس از نظر اسلام با عدالت و حكمت الهی رابطه ای تنگاه تنگ دارد و دارای گستره وسیعی میباشد. به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و میتوان گفت كه بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینكه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس وجود دارد.
حق الناس در منابع و متون اسلامی، چه در قرآن و چه در روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ و كتب فقهی جایگاه خاصی دارد. اقامه قسط و عدل و برقراری عدالت اجتماعی و ادای حقوق الناس یكی از عمدهترین اهداف بعثت پیامبران است.
در اینجا چون صاحب حق مردم اند ، رعایت و نادیده گرفتن آن ارتباط مستقیمی با بحث عدالت خداوند دارد. خداوندی كه یكی از صفاتش عادل بودن است و دینی كه یكی از اصولش عدل است چگونه ممكن است حقوق انسانها برایش كم اهمیت باشد. در دین اسلام حق انسانها از جهتی شاید از حق خداوند نیز مهمتر لحاظ شود بطوری كه خداوند ممكن است در روز قیامت از حق خود بگذرد اما هیچ گاه از حق انسانهای دیگر نخواهد گذشت. البته باید توجه داشت كه حق الناس حق الله هم هست، زیرا هیچ كس جز خدا اصالتا و ذاتا حقی ندارد و حقوق مردم از جانب خدا تعیین شده و تضییع آن مخالفت با حكم و حق الهی تعیین شده در حق دیگران است.
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (سوره حدید، آیه 25 ) : ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها كتاب آسمانی و میزان شناسایی حق از باطل نازل كردم تا مردم قیام به عدالت كنند (و احقاق حقوق و بسط عدل و داد به طور خود جوش از درون جامعه بشری آشكار شود).
این نشان از آن دارد كه احترام به حقوق دیگران و ادای آن یكی از اساسیترین اهداف ادیان آسمانی است. قرآن كریم در آیات بسیاری مۆمنان را چه در باب مسائل اقتصادی و چه در باب حقوق اجتماعی و... دعوت به احترام به حقوق مردم نموده است. در اینجا تنها به دو نمونه از این آیات اشاره مینماییم.
«یا أیّها الّذین آمنوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْباطِلِ»؛ ای كسانی كه ایمان آوردهاید اموال یكدیگر را از طرق نامشروع و غلط و باطل نخورید» (نساء، 29 ) ؛
قرآن كریم، به هنگام نكوهش از قوم یهود و ذكر اعمال زشت آنان میفرماید: «...وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ...» (همان، 161 ) : آنان در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف میكردند. (ناگفته پیداست كه مراد از اكل و خوردن، در این آیه كنایه از هرگونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولی باشد یا پوشیدن و یا سكونت و یا غیر آن و چنین تعبیری در زبان فارسی نیز رایج است.)
در كتب روایی نیز توجه فراوانی به حق الناس شده است. به طوری كه اگر تمام روایات مربوطه جمع بندی شود، چندین جلد كتاب خواهد شد. امّا در اینجا به چند نمونه از روایات اشاره میشود.
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «اَمّا الظّلم الّذی لا یُتركُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً؛ امّا ظلمی كه بخشوده نمیشود ظلمی است كه بعضی از بندگان خدا بر بعض دیگر میكنند».
و در روایت دیگری آن حضرت حتی ادای حق الناس را از حق الله مهمتر دانسته و میفرماید: «جَعلَ الله سُبحانه حُقوقُ عبادِهِ مُقدّمةً علَی حُقُوقهِ فَمنْ قامَ بِحقُوقُ عبادالله كانَ ذلك مۆدّیاً الی القیامِ بِحقوقِ الله؛ خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده و كسی كه حقوق بندگانش را رعایت كند حقوق الهی را نیز رعایت خواهد كرد»}{3}
منابع:
1-نقدی بر تصوف صفحه 59
2-بهین سخن صفحه 23
3-برگرفته از کتاب حق الناس و عدالت الهی صفحه11 و سایت
.
افزودن نظر جدید