یاری به صوفیه یاری به یزید و ابوسفیان!
از آنجا که تصوف از خارج وارد جامعه ی اسلامی شده و منشا آن رهبانیت مسحیت، افکار و آداب هندی، ایرانی و فلسفه یونان و مخصوصاً نو افلاطونی می باشد و ریشه ی آن کاملاً غیر اسلامی است و از اصول واقعی اسلام، منحرف می باشد. لذا در هیچ یک از مذاهب اسلامی، جایی نداشته و خصوصاً در میان پیروان اهل بیت علیهم السلام هرگز جا باز ننموده است. این گروه از همان ابتدا با مخالفت شدید ائمه علیهم السلام روبرو گردیده است.
شیخ مفید به سند صحیح از امام علی النقی علیه السلام روایت کرده است که محمد بن حسن می گوید: که در مسجدالنبی در خدمت امام بودم که درآن حال جمعی از اصحاب آن حضرت شرفیاب حضور آن حضرت شدند و در میان ایشان (ابوهاشم جعفری) نیز بود که او مردی بسیار بلیغ و باکمالی بود و در نزد آن حضرت مقام و منزلت عظیمی داشت و چون اصحاب در کنارش قرار گرفتند، ناگهان جمعی از صوفیه داخل مسجد شده و حلقه زدند و مشغول ذکر گردیدند! حضرت فرمود: به این حیله گران اعتنا نکنید؛ زيرا جانشينان شياطين و خراب كننده قواعد دين مي باشند. زهد ايشان براي راحتي بدن هايشان و تهّجد و شب زنده داريشان براي صيد كردن عوام است .
عمری را در گرسنگی به سر بردند تا عوام و نادانان را مانند چهارپایان پالان کنند و زین بر پشت آنان گذارند. ذکر نمی گویند مگر برای فریب مردم و خوراک خود را کم نمی کنند مگر برای پر کردن قدح و ربودن دل احمقان ، با مردم دم از دوستی خدا زنند تا ایشان را به چاه اندازند ، اوراد ایشان رقص و کف زدن و غنا و آوازه خوانی است و کسی به سوی آنها میل نکند و تابع ایشان نگردد مگر آنکه از جمله سفیهان و احمقان باشد هر کس به زیارت یکی از آنان در حال حیات و یا بعد از مرگ برود ، مانند آن است که به زیارت شیطان و بت پرستان رفته باشد و هر کس یاری ایشان کند ، گویا یزید و معاویه و ابوسفیان را یاری کرده است .» در همان موقع یکی از اصحاب آن حضرت عرض کرد :اگر چه آن کس به حقوق شما اقرار داشته باشد ؟! حضرت نگاه تندی به او کرد و فرمود: این سخن را ترک کن ، مگر نمی دانی هر کس حق ما را بشناسد، مخالف امر ما نمی کند ، آیا نمی دانی ایشان پست ترین طوائف صوفیه می باشند و این صوفیان کلشان مخالف ما هستند و طریقه آنها باطل و بر خلاف طریقه ماست و این گروه نصاری و مجوس این صوفیه می باشند و این صوفیان کلشان مخالف ما هستند و طریقه آنها باطل و بر خلاف طریقه ماست و این گروه نصاری و مجوس این امت هستند و آنان سعی در خاموش کردن نور خدا (محو اسلام) می کنند و خدواند نور خود را تمام می کند اگر چه کافران خوش ندارند.(1)
از این روایت صحیح استفاده می شود که تمام صوفیه مذموم و آن ها عموماً از مخالفین اهل بیت علیم السلام می باشند حتی اگر دم از علی و اولاد معصومش بزنند و ادعای تشیع بنمایند. ایشان از سایر فرق صوفیه پست تر و نزد شیطان محبوب ترند، زیرا اینها هستند که باعث گمراهی شیعیان می شوند. امام در جواب کسی که گفت: ولو معترف به حقوق شما باشد فرمود: آن کس که معترف به حقوق ما باشد با ما مخالفت نمی کند، یعنی صوفیه در ادعای خود دروغگو هستند و ادعای شیعه گری با صوفی گری سازگاری ندارد.
نکته دیگر اینکه امام علیه السلام همکاری با این فرقه ی گمراه را همچون یاری یزید و ابوسفیان دانسته اند و همان گونه که یزید و پدران وی در نابودی اسلام از هیچ تلاشی دریغ ننموده اند، صوفیه نیز در پایمال کردن ارزش های اسلامی کمر بسته است. برخی از ایشان برای جلب افکار عوام، سلسله ارشاد خود را گاهی به ائمه علیهم السلام نسبت می دهند. این در حالی است که نیاکانشان در حال حیات امامان با ایشان معارضه می کردند و به شدت مورد غضب و انکار و اعتراض پیشوایان معصوم بوده اند. مناظرات امام صادق علیه السلام با اهل تصوف (2) و ردیّه ی امام رضا علیه السلام (3) از این نمونه است.
1- حرعاملی/ الإثنی عشریه، ص28
2- کافی/ ج5 / ص 65
3- حر عاملي، 1400 ق، ص 32 / قمي، 1414 ق، ج 2، ص 57
افزودن نظر جدید