مقایسه ی آداب مسلمان شدن و تشرف در تصوف!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دین مقدس اسلام آخرین و کامل ترین دینی است که از ناحیه ی خداوند متعال برای هدایت بشر به سوی کمال نازل شد. یکی از علتهایی که دین خاتم را کامل میدانند این است که در کوچکترین و ریزترین مسائل زندگی انسان دارای برنامه و آداب است و این موضوع به خوبی مشخص میکند که خاتمیت اسلام، حق است.
با اینکه در اسلام انبوهی از آداب و دستورات مستحبی دیده میشود، اما نکته ی بسیار مهمّ این است که این آداب و آموزه ها پس از اسلام آوردن است! دین کاملی چون اسلام برای تشرف، جز اعمال جزئی هیچ آداب مشکلی ندارد و تنها با ادای شهادتین، این تشرف حاصل می گردد. می بینیم که آداب مسلمان زیستن، از جمله؛ آداب سلام کردن، آداب صلوات فرستادن، آداب روبرو شدن با یکدیگر، آداب عطسه کردن، آداب آراستگی، نظافت و بهداشت، آداب خوابیدن و بیدار شدن، آداب غذا خوردن، آداب درس خواندن، آداب سفر و... از آموزه های مسلمان شدن کاملا جداست و برای اسلام آوردن ادای جمله ی «أشْهَدُ أنْ لا الهَ الّا اللَّه و أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه» [1] کافی است که با آن بدنش پاک و جان و مال و فرزندان خردسالش محترماند و کسى حق ندارد به آنها تعرض کند.
سایر ادیان الهی که البته منحرف هم شدهاند، برای تشرف آداب مشکلی در برنامه ی خود دارند که جای بحث آن در این مقال نیست. نحلهها و گروههایی که از بدنه ی یک جامعه یا دین جدا میشوند، معمولاً در ادامه ی تحریفات و بدعت ها از آداب سایر نحلهها و ادیان الگوگیری میکند و یک برنامه ی التقاطی را ارائه میدهد. از جمله ی این گروه ها، متصوفهاند که با جداشدن از بدنه ی اسلام ناب، برای خود آداب تعریف کردند و بدعتهای فراوانی در دین وارد نمودند.
تشرف، یکی از این انحرافات است که با توجه و عنایت به سهل بودن تشرف به اسلام، در صوفیه با اعمال سنگین و شاقی پیگیری و اجرا میشود. صوفیان پس از گذراندن یک دورهی شبه آموزشی آمادهی تشرف میشوند و اگر لایق!! صوفی شدن باشند، قطب خطاب به ایشان می گوید: اسباب تشرف خود را حاضر کن تا وقت تشرف ررا معین کنم.[2]
از آداب تشرف صوفیان، به همراه داشتن این وسایل است؛ 1- پارچه ی سفید (یک قواره ی کفنی) 2- مقداری نبات 3- یک عدد جوز هندی 4- یک عدد سکه 5- یک عدد انگشتر.[3] این پبج چیز را وصله نام گذاری کردهاند که هر کدام در خود راز و سر مگویی دارد! در هنگام تشرف، خلوت با مرشد و قطب شرط است، و برهنه بودن (به جز یک شلوار)، شرط دیگر![4] پس از انجام اعمالی، قطب خطاب به مرید میگوید: این است صورت بیعت الهیه که همهی انبیاء میگرفتند برای خدا! من از جانب خدا از تو بیعت میگیرم که پنج چیز را به ذمه بگیری.
اول، تعظیم. دوم، شفقت به همه ی مردم، گرچه کافر و دشمن باشند! سوم، پنهان داشتن مراسم تشریف. چهارم، از حالا تا 12 سال خادم من در امور دنیوی باشی. پنجم، هر وقت خواستم، دیگ جوش بدهی. آنوقت مرید در جواب باید بگوید: به تو اجازه میدهم که بر دل خودت به چشم دل نگاه کنی! [5]
در همین باب سوالاتی است که صوفیان و به خصوص اقطاب آن باید پاسخ گو باشند.
1. این نحوه ی تشرف در کدام آیین الهی آمده که قطب آن را صورت بیعت انبیاء الهی خطاب می کند؟ آیا این، دروغ بستن به پیامبران نیست؟!
2. اگر متصوفه ادعای مسلمانی دارند و قرآن کریم را به عنوان کتاب آسمانی پذیرفته اند، مورد دوم از عهد های پنج گانه، مخالف نص صریح قرآن است که می فرماید: مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ [6] محمّد فرستاده خداست، و كسانى كه همراه اويند در برابر كفّار نيرومند و سرسخت و در ميان خودشان مهربانند. آیا شفقت با کفار و غیر مسلمین از آموزه های اسلام است؟! به وضوح می توان انحراف و بدعت را در اعمال صوفیانه دید که مکتبی که از منش و مسیر خاندان نبوی صلی الله علیه وآله فاصله بگیرد، جز این سرنوشت شوم، تقدیری نخواهد داشت.
پی نوشت:
1- جواهر الکلام ج۴۱، ص۶۳۰
2- راز گشا، استوار نامه ص 126
3- عنکبوت های دنیادار ص 168
4- همان ص 169
5- استوار نامه ی کیوان قزوینی ص 115 تا 119
6- سوره : الفتح آیه : 29
افزودن نظر جدید