پیروزی کیخسرو | حضور شرافتمندانه ایرانیان در صحنه
در برههای از نبرد ایرانیان و تورانیان، ایرانیان به مِیگساری، خوشگذرانی و رفتارهای آلوده دچار شدند و شکست خوردند. اما بیدار شدند، تلاش کردند و عاقبت پیروز شدند. این عبرت و تجربهای برای ماست. اکنون که انتخابات ریاست جمهوری را در پیش داریم، هوشیار باشیم که عدهای خائن، با وعده آزادیهای غیرانسانی و لذتهای گذرا، ما را فریب ندهند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه روایت میکند:
سیاوش به دست افراسیاب تورانی، مظلومانه سر بریده شد. سالها بعد، کیخسرو (پسر سیاوش) لشکری گرد آورد و به منظور قصاص قاتلین پدرش و در هم شکستن پایههای ستم، به سوی توران تاخت.
در این هنگام به افراسیاب خبر رسید که ایرانیان برای نبرد به سوی تو میآیند. افراسیاب نیز لشکری مهیا کرده؛ به سوی اردوگاه ایرانیان روانه شدند. شوربختانه بسیاری از جنگجویان ایران از شدت باده نوشی، مست بودند و توان جنگیدن نداشتند. تورانیان، لشکر ایران را هزیمت کردند و نبرد به پیروزی تورانیان منجر شد. کیخسرو پادشاه ایران از داستان آگاه شد و بر توس (فرمانده لشکر ایران) نفرین کرده؛ او را نزد خود فراخواند. توس نزد پادشاه بازگشت و زمین را بوسید. کیخسرو (پادشاه ایران)، به توس فحاشی و او را در جمع، خوار و ذلیل کرد.[1]
چه اینکه کیخسرو، پیشتر به او و ایرانیان، هشدار داده بود که از مستی و خواب پرهیز کنید:
مكن هيچ در جنگ جستن شتاب
ز مى دور باش و مپيماى خواب [2]
کیخسرو، فرمان داد توس را در خانهاش حبس کنند. او بسیار از شکست ایرانیان ناراحت شد. میتوان گفت ایرانیان شکست خوردند؛ چون خواب را بر بیداری، مستی را بر هوشیاری و عیاشی و هرزگی را بر رفتار نجیبانه و شرافتمندانه ترجیح دادند. پس کیخسرو، فریبرز را به فرماندهی لشکر ایران گماشت. نبردی دیگر میان ایرانیان و تورانیان رخ داد اما باز هم به شکست سنگین ایران منجر شد. بسیاری از سربازان و دلیران ایران (از جمله بهرام) کشته شده و بسیاری از پهلوانان ایران نیز گریختند. پس با چشمانی خونبار و دلهایی بیمناک به سوی ایران و به دربار کیخسرو بازگشتند.
پس کیخسرو از رستم یاری خواست. رستم خود را به دربار کیخسرو رساند. این بار، رستم با سپاهی از ایرانیان به سوی میدان نبرد روانه شد. نبرد آغاز شد و رستم، در معرکه بسیاری از سربازان لشکر توران را گردن زد. چنان که زمین پر از تنهای بیسر شده بود.[3] هرچند همه رفتارهای رستم مورد تأیید نیست؛ اما موقعیتشناسی او در این داستان، قابل ستایش است. در هنگام جنگ، زمانی که ایران در خطر است، از خوشگذرانی و عیاشی و لذتهای زودگذر باید دوری کرد. باید عاقلانه و شرافتمندانه رفتار کرد. سرنوشت خود و دیگران را پای خوشیهای کاذب و گذرا، نباید از بین برد. شوربختانه، برخی در جامعه بشری، منافع و مطامع خود را بر سرنوشت یک جامعه ترجیح میدهند. در اوکراین دیدیم که چگونه یک ملت، از سر نابخردی و مستی، به یک دلقکِ مستِ سرباز شیطان رأی دادند، خود را و سرنوشت فرزندانشان و آبادی یک سرزمین را بر باد دادند.
اکنون، ایران ما درگیر یک جنگ تمام عیار فرهنگی و تمدنی است. لیکن گاهی برخی جریانهای خائن، در گرماگرمِ این نبرد هولناک، برای جذب آراء برخی از هموطنان، شعارهایی میدهند که معنای آن بیبندوباری و آزادیهای غیر انسانی است. ضروری است که همه ما متوجه این قضایا باشیم. اکنون وقت بیداری است نه خواب. وقت هوشیاری و تلاش است، نه وقت مستی و عیاشی.
پینوشت:
[1]. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، بر اساس نسخه مسکو، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و مرکز خدمات کامپیوتری نور، 1389، شماره ثبت کتابخانه ملی: 815279، ص 338.
میترا مهرآبادی، شاهنامه کامل فردوسی به نثر پارسی، تهران: انتشارات روزگار، 1379، ج 1، ص 704.
[2]. فردوسی، همان، ص 338.
[3]. فردوسی، همان، ص 404-407.
افزودن نظر جدید