انجمن حجتیه در کمینگاه صبر
«انجمن حجتیه» با این توجیه که یکی از شرایط ظهور امامزمانعجلاللهتعالیفرجه، فراگیری ظلم و ستم در تمام دنیاست، هرگونه مبارزه علیه حکومتهای طاغوت را مردود میدانستند؛ شاید به همین دلیل بود که در زمان مبازه مردم با رژیم طاغوت، رهبران انجمن هیچ اقدامی نکردند و حتی زمانیکه امام راحل تقیه را رسماً حرام کرده بود، یک اعلامیه هم از جانب رهبران انجمن در محکومیت جنایات حکومت پهلوی صادر نشد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رهبران انجمن حجتیه معتقدند که یکی از شرایط ظهور امامزمان عجلاللهتعالیفرجه، فراگیری ظلم و ستم در تمام دنیاست، به همین دلیل آنها هرگونه مبارزه علیه حکومتهای طاغوت را مردود میدانستند. [1] نفی مبارزه با جور، در واقع محصول تفکر «فراگیری ظلم و فساد» بود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عدهای از اعضای انجمن سعی داشتند که با نوشتن کتاب، افکار خود را توجیه کنند. بهعنوان مثال یکی از شاگردان «شیخ محمود حلبی» یعنی «غلامحسین تاجری» در ماههای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی کتابی را با عنوان «انتظار، بذر انقلاب» تألیف و منتشر نمود که رگههای فکری انجمن حجتیه به وضوح در آن مشهود است.
او در پیشگفتار کتابش به آموختن این تفکرات از استادش شیخ محمود حلبی اعتراف نموده و میگوید: «آنچه از حقایق و دقایق این نوشته آمده، از بارش فضل و دانش استادی گرانمایه در معارف راستین اسلامی پدیدار گشته و چون جنابش این گونه ستایشها و نامبردنها را خوش ندارد، به تنها لقبی که بهجای دیگر القاب پر لاف و گزاف این روزگار بر خویش میپسندد یعنی «خادم الحجه» از ایشان یاد میکنم».[2] با توجه به مخالفت انجمن در بکار بردن لفظ امام برای بنیانگذار جمهوری اسلامی، منظور ایشان از القاب پر لاف و گزاف این روزگار لفظ امام بوده است. [3]
تاجری که ظاهراً معتقد به تلاش اصلاحی، کوشش انقلابی، طرد نظامهای باطل و ایجاد هماهنگی میان همه مسلمانان است؛ اما ناگهان در فصلی با عنوان «در کمینگاه صبر» با تغییر موضعی صد و هشتاد درجهای، خط فکری اصیل انجمن حجتیه را اینگونه بیان میکند که رزمآوران این نبرد طولانی انتظار، منتظران حقیقی هستند که پیوسته بیدار و هشیار در درون کمینگاه صبر، پشت سنگر «تقیه» و زیر پوشش کتمان و سکوت به پیکار مقدس خویش ادامه میدهند. [4] او برای توجیه رفتنشان زیر پوشش کتمان و سکوت، آن را به رزمی تدافعی و جنگی پارتیزانی تشبیه کرده و مینویسد لازمه پیروزی در چنین رزمی، غافل ماندن دشمن، مستور بودن سنگر و مخفی گشتن پیکارگر میباشد.» [5]
اما در مقام نقد باید گفت که: آری نبرد آنان با رژیم سفاک پهلوی نیز از همین دست بود که نه سنگرش معلوم بود ونه پیکارگرش! شاید به همین دلیل بود که پس از انقلاب وقتی طرفداران انجمن مدعی مخالفت و مبارزه با شاه بودند؛ همگان تعجب نموده و میگفتند ما نهتنها مبارزهای از شما ندیدیم؛ بلکه از فروردین 42که امام تقیه را رسماً حرام کرده بود تا تیر 57که جشنها را تحریم نموده بود و حتی تا پایان رژیم پهلوی، یک اعلامیه هم از جانب شما ندیدیم؛ چه رسد به جنگهای پارتیزانی! آیا حقیقتاً با این شیوه میشود طرد نظامهای باطل نمود و در سراسر جهان هماهنگی برای ظهور ایجاد کرد؟ آیا میتوان در راستای این هدف نیرویی خرج نکرد و همه را برای زمان ظهور نگه داشت؟ آیا درست است که خونهای ریخته شده در این راه را هدر بدانیم؟
پینوشت:
[1]. اکبری آهنگر، رضا، مروری بر تاریخچه و تفکرات انجمن حجتیه، ص390، انتشارت سوره.
[2]. تاجری حسین، انتظار، بذر انقلاب، ص19، انتشارات بدر و کوکب.
[3]. اکبری آهنگر، رضا، مروری بر تاریخچه و تفکرات انجمن حجتیه، ص392، انتشارت سوره.
[4]. تاجری حسین، انتظار، بذر انقلاب، ص124، انتشارات بدر و کوکب.
[5]. همان، ص117.
افزودن نظر جدید