واسطه فیض بهائیان کیست؟

  • 1402/09/27 - 13:06

فرقه بهائیت، دلیل اجماع را از اساس، در خاتمیت پیامبر خدا (ص) رد می‌کند و توجهی به منشأ اجماع ندارد! اما بنا بر عقیده شیعه، پس از پیامبر خدا (ص)، حضرات معصومین (ع) واسطه فیض الهی هستند و هیچ گاه انسان‌ها، از فیض الهی محروم نشده‌اند. به علاوه اگر فیض الهی را منحصر در بعثت پیامبران بدانیم، بهائیان هم 130 سال از این فیض محروم هستند!

فیض بهائیت

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغان بهائیت در رد دلایل مسلمانان بر خاتمیت حضرت محمّد صلّی‌الله‌علیه‌وآله، اجماع بر خاتمیت را یکی از دلایل ایشان برشمرده و به نقد آن پرداختند.

مبلّغ‌های بهائیت مدعی می‌شوند بر خلاف اجماع مسلمانان، برخی از مسلمین در طی تاریخ، خاتمیت حضرت محمّد صلّی‌الله‌علیه‌وآله را نپذیرفته‌اند. بهائیان با انحصار حصول فیض از طریق پیامبران و نزول ادیان جدید، مدعی شدند حتی بسیاری از عارفان جهان اسلام، فیض الهی را مستمر شمرده‌اند!

بهائیان در پایان، سنّت الهی را بر ارسال مستمر پیامبران دانسته و گفتند: «سنت الهی که تحویل و تغییر نمی‌یابد. خداوند همواره رسولان الهی را مبعوث فرموده و خواهد فرمود؛ فیض الهی استمرار دارد؛ تا ابدالآباد مربیان آسمانی، پیامبران آسمانی، ظاهر خواهند شد».[1]

اما در پاسخ به انکار خاتمیت حضرت محمّد صلّی‌الله‌علیه‌وآله توسط بهائیان، به بهانه انسداد فیض الهی به واسطه پذیرش خاتمیت می‌گوییم:

اول: بهائیان در حالی مدعی می‌شوند که بسیاری از عارفان جهان اسلام، اعتقاد به خاتمیت حضرت محمّد صلّی‌الله‌علیه‌وآله را نپذیرفتند که شواهدی قطعی و مسلّم برای اثبات آن ارائه نداده‌اند.

دوم: بهائیان که از اساس، اجماع را رد کرده و با مثال‌های عقلی و نقلی مدعی می‌شوند اکثر مردم در شناخت حقیقت اشتباه می‌کنند، بد نیست بگویند آیا اجماع بر خداباوری هم اشتباه است؟ آیا اجماع بر نیکویی عدالت و ناپسندی ظلم نیز اشتباه است؟ آیا اجماع بهائیان بیت العدلی به حقانیت بیت العدل اشتباه است؟

آری! باید دید اجماع از کجا نشأت می‌گیرد؟ از خرافات و توهمات است یا اجماع برگرفته از وحی الهی و کلام پروردگار است! چگونه اجماع مسلمانان بر خاتمیت، که از کلام پرودگار و حضرات معصومین علیهم‌السلام نشأت گرفته باشد، قابل اعتنا نیست؟

سوم: عنوان تداوم فیضی که بهائیان آن را به ظهور پیامبران تفسیر و تعبیر می‌کنند، در واقع عنوانی است که از صوفیه وام گرفته‌اند. صوفیه این عنوان را قابل صدق بر قطب‌های خود می‌دانند و استمرار فیض الهی را به واسطه آنان می‌دانند. این عنوان در شیعه، پس از پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله، بر معصومین علیهم‌السلام تطبیق یافته و فیض الهی به واسطه ایشان امتداد می‌یابد. پس با قبول داشتن انحصار رسیدن فیض از طریق اولیاء الهی، تعارضی با اعتقاد به خاتمیت به وجود نمی‌آید؛ زیرا حصول این فیض، هیچ گاه توقف نیافته است.

چهارم: اگر طبق عقیده بهائیت، فیض الهی تنها به واسطه پیامبران و نزول ادیان جدید به بشر می‌رسد، پس چرا 130 سال (اشاره به گذشت 130 سال از مرگ پیامبرنمای بهائیت)، خداوند بندگان را از فیض خود محروم کرده است؟ آیا با این همه تغییر و تحول حیرت‌انگیز در دو قرن اخیر، بشر نیاز به راهنمای جدید و به‌روز پیدا نکرده؟

اگر بهائیت می‌خواهد بیت العدل را واسطه فیض الهی پس از مرگ رهبران خود معرفی کند، باید گفت مشابه همین عقیده در اسلام و خصوصاً شیعه هست! پس چگونه این عقیده در بهائیت قابل پذیرش و در اسلام باطل است؟ چرا حصول فیض الهی را از مجرای واسطه‌های الهی که شیعه معرفی می‌کند، باطل می‌دانید، اما آن را از مجرای بیت العدلی که حتی مطابق با پیش‌بینی و خواست رهبران بهائی هم نیست[2] را کاملاً صحیح و معقول می‌پندارید؟

پی‌نوشت:
[1]. آیین بهایی، موضوع برنامه: «تجدید و تکامل ادیان»، ارائه دهنده: دکتر معین افنانی، مهمان برنامه: دکتر نصرت الله محمدحسینی.
[2]. جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: سرنوشت بیت‌العدلِ بدون ولی‌امر، از زبان شوقی افندی!

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.