قانون جذب و ادعای درمان ذهنی

  • 1402/09/30 - 11:29
از جمله موضوعاتی که می‌توان ریشه قانون جذب را در آن جستجو کرد، مباحث راجع به درمان ذهنی و استفاده از هیپنوتیزم است. در این روش، درمانگر مدعی است که با اعتقاد به قدرت شفا دادن بیماران، آنان را از طریق قدرت ذهنی، درمان می‌کند. این روش با استفاده از فنون هیپنوتیزم و امثال آن، انجام شده و به بیماران القاء می‌شود که بیماریشان از بین رفته و درمان شده‌اند.
قانون جذب و کابالا

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از پیشینه‌هایی که می‌توان برای قانون جذب برشمرد این است که، برخی با ادعای درمان‌گری و جذب انرژی‌ برای درمان و شفای بیماری، خود را در جامعه مطرح کردند. به عنوان نمونه: در قرن هجدهم، فردی به نام «آنتوان  مِسمِر»[2] در فرانسه، از نیرویی برای درمان بیماری‌ها نام می‌برد که در آن از آهن‌ربا استفاده کرده و آن را روی بدن بیماران می‌کشید. در تاریخ از این فرد هم به عنوان یک معجزه‌گر بزرگ و هم یک شیاد بزرگ یاد شده است. مسمر بعداً با کنار گذاشتن آهن‌ربا، مشغول درمان شده و مدعی می‌شود، ارگانیسم زنده وی، انرژی شفابخشی داشته و این روش را «مغناطیس حیوانی»[3] می‌نامد. مغناطیس حیوانی، عنوانی است که این پزشک آلمانی در قرن هجدهم به نیروی طبیعی نامرئی که توسط حیوانات ساطع می‌شود، داده است. در اعتقاد او، این نیرو می‌تواند اثرات جسمانی، ازجمله شفا داشته باشد، که در حقیقت چیزی شبیه به ادعاهای انرژی درمانی مشکوک در زمان حاضر است.

در روش مِسمِر، که نوعی جذب محسوب می‌شود، درمانگر با اعتقاد به قدرت شفا دادن، آنان را در اتاق تاریک نشانده و بعد از مدتی، به صورت ناگهانی در را باز کرده و با ضربه شروع به کار می‌کند، او به بیمار چنین القاء می‌کند که درمان شده و بهبودی پیدا کرده است. این دقیقاً همان روش‌ هیپنوتیزمی است که تمرکز را در فرد به اوج رسانده و تلقین را در شدیدترین حالت ممکن در درون او قوت می‌بخشد. البته هیپنوتیزم به عنوان یک روش درمانی هنوز مورد تأیید نیست، ولی آنچه مهم است است اینکه، اثر هیپنوتیزم در حقیقت برخواسته از تلقینی است که به افراد داده می‌شود.

در قرن نوزدهم نیز فردی به نام «فینحاس کوئمبی» که از بیماری سِل شدید رنج می‌برد، متوجه می‌شود هنگام سوارکاری، حالش خوب شده و سرفه نمی‌کند. او بعد از آشنا شدن با روش مسمر، متوجه می‌شود، دلیل خوب شدنش هیپنوتیزم بوده و همین مسئله موجب از بین رفتن علائم بیماری‌اش شده است. کوئمبی از این راه به روشی با عنوان تأثیر ذهن بر بدن می‌رسد. او با این روش، اقداماتی را آغاز کرده و راه حل سلامتی را در درمان باورها عنوان کرده و یک سیستم درمانی با تکیه بر همین ادعا، طراحی می‌کند. 

او شاگردی به نام «ماری بیکر ادی»[4] داشت که بنیان‌گذار جنبش علم مسیحی است. وی اهل ایالات متحده آمریکا بوده و از بچگی، دچار فلج نخاعی شدید بوده، به طوری که قدرت راه رفتن روی پای خود را نداشته و روش‌های درمانی نیز بر روی او اثر نداشت. کوئمبی به کمک سیستم درمان ذهنی، بیکر ادی را درمان می‌کند. بعد از مرگ «کوئمبی»، «بیکر ادی» دوباره به حالت قبل باز می‌گردد، ولی بعد از مدتی با تصور اینکه با نیروی استادش زنده است، کم‌کم روش‌های استادش را روی خود پیاده کرده و دوباره خود را درمان می‌کند. بیکر با این نگاه که در مسیحیت، معجزه پیامبرشان شفای بیماران بوده و شفا دادن، عظمت بالایی در حد خدایی دارد، فرقه‌ای به نام «دانش مسیحی» را تأسیس می‌کند.

بیکر ادی کتابی با عنوان «علم و سلامتی» دارد که در آن به جای رفتن به کلیسا، به پیروان توصیه می‌شود، بخش‌هایی از این کتاب را خوانده و تجربه‌های خود را به اشتراک گذاشته و دیگر نیازی به کلیسا نیست. این جریان به فرقه اِدی، معروف شده و هنوز در آمریکا پیروانی داشته و شبکه تلویزیونی «ساینس مانیتور»[5] هم متعلق به این فرقه است.

 باور درمانی[6]، یک روش درمانی‌ است که در آن بیماران با متوسل شدن به شفادهنده‌ها[7] سعی در درمان بیماری خود از طریقی غیر از روش مرسوم پزشکی دارند. این روش درمانی طرفداران خاص خودش را داشته و بازار آن در کشورهای پیشرفته هم داغ است. اما حقیقت آن است که بسیاری از (درمانگر‌های عقیدتی) شیادانی هستند که به طمع کسب ثروت و با سوء استفاده از اعتقادات مردم، سعی در بهره‌برداری از بیماران را دارند.

موضوع وقتی جدی و خطرناک می‌شود که بیماران تشویق به کنارگذاشتن داروها و دست کشیدن از درمان پزشکی و رو آوردن به دعا و تمرینات ذهنی برای شفا یافتن می‌شوند. درن براون[8] منتالیست و شعبده‌باز مشهور انگلیسی در مستندی به نام (معجزه برای فروش)،[9] سعی می‌کند تا با آموزش دادن مجموعه‌ای از تکنیک‌ها و حقه‌ها به یک فرد معمولی، او را به یک درمانگر (ایمانی) تقلبی تبدیل کرده و از این طریق نشان دهد این قبیل افراد دارای قدرت خاصی نبوده و تنها بیماران را دچار این توهّم می‌کنند که شفا یافته یا خواهند یافت.

پس از اِدی، چند مدعی دیگر نیز پیدا شدند که اعضای یک خانواده بودند. «جولیوس درسر» یکی از شاگردان کوئمبی بود که مدعی بود حرف‌های ادی متعلق به استاد آنها بوده و چیزی از خود ندارد. این خانواده، آموزه‌های فینحاس کوئمبی را به نام تفکر نو تدوین کرده و تاریخ تفکر نوین را در سال ۱۸۹۰ نوشتند.

 بنابراین می‌توان گفت: قانون جذب فعلی که شعار اصلی آن قدرت ذهن است، ریشه در اعتقادات انحرافی مسیحیت داشته و سردمداران آن، افرادی  هستند که در جامعه مشهور به شیاد هستند. آنان با استفاده از هیپنوتیزم و تلقین، در ذهن مخاطب نفوذ کرده و به او تلقین می‌کنند که بیماریشان درمان شده و شفا پیدا کرده است!

پی‌نوشت:
[1]. Berg، Yehud
[2]. Franz Anton Mesmer
[3]. Animal magnetism
[4]. Mary Baker Edd۱۶ ژوئیه،۱۸۲۱– ۳ دسامبر۱۹۱۰.
[5]. (CSM) معمولاً به عنوان مانیتور شناخته می‌شود، یک سازمان خبری غیرانتفاعی است که مقالات روزانه را به صورت الکترونیکی و همچنین یک نسخه چاپی به صورت هفتگی منتشر می‌کند.
[6]. Faith Healing.
[7]. Healer.
[8]. Derren Brown.
[9]. Miracles for Sale.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.