کوروش نمیتواند عامل اتحاد ایرانیان باشد
کوروش نمیتواند عامل اتحاد ایرانیان باشد. چون بسیاری از ایرانیان (به ویژه تُرکها و عربها) هیچ پیوندی با کوروش ندارند. در ثانی، تجربه دفاع مقدس نشان داد که کوروش نمیتوان عامل اتحاد ایرانیان باشد. چنان که دیدیم به محض شروع جنگ تحمیلی، ناگهان نام و یاد کوروش از جامعه محو شد و رزمندگان ما این غیورترین جوانان ایران، نام محمد و آل محمد (علیهم السلام) را بر زبان میآوردند تا قوت و تسلی خاطر بیابند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیشتر گفته بودیم که کوروش دوستی / کوروش پرستی از دید ما اساساً یک مسئله ضد ایرانی است. به عبارتی روشنتر، کوروش پرستی قرار است همان بلایی را بر سر ما بیاورد که فرعون پرستی بر سر مصر آورد. جریان جهانی غارت (چپاولگران در استعمار نو)، آمدند و به جوان مصری گفتند: برای سربلندی، باید به تمدن باشکوه مصر باستان برگردی و اسلام را رها کنی، با همین ترفند، عدهای مصری بدبخت و بیخرد را فریب دادند و در نتیجه، اکنون به باستانگرایی سرگرم است، ولی همه چیز خود را از دست داد. قدرت سیاسی، نظامی، دینی و حتی شرف خود را از کف داد، چنان که میبینیم به یک کشور ضعیف ذلیل تبدیل شده که بدون رخصت اسرائیل، جرئت ندارد یک قطره آب به مردم غزه برساند. جریان جهانی غارت، عیناً همین طرح را برای ایران نیز در نظر داشتند. اینک اگر ما عبرت نگیریم، عبرت دیگران خواهیم شد.[1]
اما برخی میگویند:
کوروش عامل اتحاد ایرانیان است!
در پاسخ میگوییم:
که به نظر میرسد چنین نباشد. برای نمونه، عربها و تُرکهای ایران (آذریها)، از هیچ زاویهای، پیوند و محبتی به کوروش ندارند (مگر اینکه استثناءً کسی یافت شود که محبتی از کوروش در دل داشته باشد). بلکه بنده شاهد آن هستم که بخش زیادی از جوانان این دو قوم، نفرتی بس عمیق از کوروش در دل دارند، آن هم به این سبب که دوستداران کوروش، بسیار شعارهای نژادپرستانه ضد عربی و ضد ترکی سر میدهند، تحقیر و تمسخر و توهین به دیگر اقوام، وِرد شب و روزشان است. از میان مردمان بلوچ هم ندیدم کسی که محبتی از کوروش در دل داشته باشد (مگر به ندرت). ایرانیانِ مذهبی نیز اغلب، کوروش را مظهر هویت خود نمیدانند، بلکه یا منتقد باستانگرایی هستند، یا ترجیح میدهند سکوت کنند و بیتوجه از کنار این مسئله عبور کنند.
تجربه دفاع مقدس هم نشان داد که کوروش و دیگر شاهان هخامنشی، ظرفیت آن را ندارند که عامل اتحاد ایرانیان باشند. پیش از انقلاب اسلامی، صدها کتاب و مقاله در تمجید از کوروش نوشته شده بود و با تلاش حکومت پهلوی، نام و یاد کوروش در جامعه شنیده میشد. حتی حکومت پهلوی بسیار کوشید که کوروش را به عنوان نماد هویت ملی به مردم معرفی کند. اما وقتی انقلاب شد و پس از آنکه جنگ تحمیلی آغاز شد، دیدیم که در سنگرها ابداً نام کوروش بُرده نمیشد. خبری از یاد هخامنشیان نبود. اساساً کوروش و دیگر شاهان هخامنشی، در روزهای خوشی (و مَستی) با ما همراهند. در سختیها با ما نبوده و نیستند. چنان که در دفاع مقدس دیدیم که نام محمد رسول الله و اهل بیت ایشان به رزمندگان ما، آرامش خاطر میداد. اما نام کوروش کجا بود؟ کِی و کُجا یاد شاهان هخامنشی به داد ما رسید؟
گذشته از این که باستانگرایی آریایی، از ریشه جریانی ایرانستیز است.[2] پس چگونه مؤلفههای آن میتوانند عامل اتحاد و ترقی ایران باشند؟
پینوشت:
[1]. بنگرید به: «کوروش ما را به کجا میرساند؟ | باستانگرایان از سرنوشت مصر عبرت بگیرند»
[2]. بنگرید به: «باستانگرایی آریایی، جریانی ایرانستیز»
افزودن نظر جدید