حمایت صلح طلبان فلسطین از قیام علیه اسرائیل
عبدالحمید توصیه میکند دو ملت فلسطین و اسرائیل باید به فکر آینده باشند و با یکدیگر سازش کنند؛ درحالی که ظلم اسرائیل به حدی شده که دیگر جایی برای سکوت و سازش باقی نمانده است. قیام نتیجه قهری ظلمهای اسرائیل و تصمیم ملتی است که همه راهها را رفته، صلح کرده، ظلمکشیده، نادیده گرفته شده و اکنون راهی جز آن برای خود نمیبیند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عبدالحمید در آغاز سال دوم مخالفت علنیاش با نظام اسلامی، یک هفته پس از آغاز عملیات طوفان الاقصی توسط نیروهای مقاومت فلسطین، طرح خود را نسبت به رابطه فلسطین و اسرائیل مطرح کرد و در آن طرح، اسرائیل را به رسمیت شناخت. وی گفت: «یهودیان و فلسطینیها دو ملّت هستند که حداقل هفتادوپنج سال است کنار هم زندگی میکنند. اگرچه هر دو ملت از یکدیگر ضربه خوردهاند؛ ... تا کی میخواهند یکدیگر را بزنند. هفتاد واندی سال است که با هم درگیر هستند؛ ... مسلمانان و یهودیان نباید به فکر فرزندان و نسلهای آینده خودشان باشند و با آرامش زندگی کنند؟! چرا اختلاف هفتادوپنج سالهای که در این سرزمین مقدس وجود دارد، حلوفصل نمیشود؟!»[1]
بهترین پاسخ به این سؤال عبدالحمید توسط یکی از مسئولین دولت خودگردان فلسطین[2] داده شده است. وی در مصاحبهای که در شبکه خبری سیانان منتشر شد به «کریستین امانپور» مجری این شبکه تلویزیونی گفت که جنبش فتح، در سال ۱۹۹۳ و بعد از قرارداد اسلو، سلاح را زمین گذاشت و راضی شد که نه تنها ۴۷ درصد زمینهای سرزمین خودش بر اساس بیانیه ۱۹۴۷، بلکه حتی ۲۲ درصد زمینهای فلسطین، بر اساس توافق ۱۹۶۷ را که به فلسطینیان واگذار شده بود، در اختیار بگیرد و به همزیستی مسالمتآمیز با اسرائیل تن بدهد. جنبش فتح در اسلو، پای این برگه را امضا کرد و قرار شد کرانه باختری، باریکه غزه و قدس شرقی را در اختیار بگیرد و از دعوا کنار بکشد. این جنبش با حماس، جهاد و حزبالله که اساساً موجودیت اسرائیل را نامشروع میدانستند و میگفتند کل سرزمین فلسطین برای ماست و باید با این اشغالگر جنگید و آن را آزاد کرد، خیلی فرق داشت.
ایده گفتگو و کنار آمدن، پشتیبانانی نیز در منطقه داشت. انورسادات در مصر، عربستان سعودی و اردن و بلوک کشورهای همراه با سعودی موافق این مذاکره بودند. نتیجهاش این بود که هربار گروههای مقاومت وارد درگیری نظامی با اسرائیل میشدند، این گروه و همراهانش در منطقه یا کنار میکشیدند و در مقابل جنایات سکوت میکردند، یا حتی چراغ خاموش، با اسرائیل هم جهت میشدند تا اسرائیل این برهم زنندگان صلح را هر طور که شده، گوشمالی بدهد. نمونهاش رفتار این بلوک سیاسی در جنگ ۳۳ روزه با حزب الله و در جنگ ۲۲ روزه با حماس و جهاد بود که عملاً پشت آنها را خالی کردند.
سفیر فلسطین در ادامه میگوید ما با اسرائیل صلح کردیم؛ با هم قرارداد بستیم و توافق کردیم. ما که حماس نبودیم! آنها را قبول هم نداشتیم! آمدیم پای توافق و مذاکره؛ اما همان زمینهای توافق شده، همان ۲۲ درصد را هم اسرائیل کامل به ما نداد. برعکس، هر روز در همان زمینها شهرک جدید ساخت. غزه را هم محصور کرد تا حیاتش را بگیرد. روزانه از فلسطینیها بازداشت کرد و آنها را کشت. آمریکا حتی یکبار اجازه نداد علیه این خلف وعده، در شورای امنیت اجماعی صورت بگیرد.[3]
با اینکه شیوه فتح با شیوه گروههایی مثل حماس، حزبالله لبنان و جهاد اسلامی، برای مقابله و یا تعامل با اسرائیل، خیلی متفاوت است، اما (این چهره اصلی جریان فتح در صلح و سازش با اسرائیل) در گفتگو با CNN و BBC، خیلی محکم از اقدام حماس دفاع میکند و میگوید مگر غزه دیگر چیزی برای از دست دادن دارد؟ دو میلیون مردمش ته خط هستند و به نقطه جوش رسیدهاند، چرا علیه اسرائیل اقدام نظامی نکنند. درحالی که در منطقه، کشورها یکی یکی پشتشان را خالی کردند و به سمت عادی سازی روابط با همین اسرائیل پیمانشکن و ظالم و همین نتانیاهو پیش میرفتند. حتی دادگاه بینالمللی لاهه هم شکایت ما را رسیدگی نکرد. این مردم ته خط هستند، آنها را از چیزی نترسانید![4]
اسرائیل در ظلم آن قدر زیادهروی کرد که دیگر جایی برای سکوت سازشکارترینها و اهل صلحترینها هم باقی نگذاشت. حتی عربستان سعودی هم عادیسازی روابطش با اسرائیل را به تعویق انداخت. این نتیجه قهری ظلمهای اسرائیل است؛ تصمیم ملّتی که همه راهها را رفته، صلح کرده، ظلمکشیده، نادیده گرفته شده و اکنون راهی جز قیام برای خود ندیده است.
پینوشت:
[1]. سخنان عبدالحمید در روز 21 مهرماه 1402.
[2]. حسام سعيد شحادة زملط، نماینده دولت خودگردان در آمریکا و یکی از چهرههای اصلی جنبش فتح در جریان صلح و سازش با اسرائیل و مشاور محمود عباس و سفیر فعلی دولت خودگردان در فلسطین است.
[3]. باشگاه خبرنگاران جوان، ««طوفان الاقصی»؛ به چه قیمتی؟!»، کد خبر: ۸۵۷۱۸۶۳، ۲۲ مهر ۱۴۰۲.
[4]. همان.
افزودن نظر جدید