دیدگاه نورعلی تابنده درباره حیلههای فرار از ربا
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ احکام اقتصادی اسلام دارای گستردگی وسیعی است و ربا یکی از مهمترین این احکام اقتصادی است که اهمیت آن از منظر قرآن به اندازهای است که انجام دادنش، به منزله جنگ با خداوند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میباشد. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ* فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ... (بقره/278 و279) ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید، و اگر مؤمن (واقعی) هستید آنچه را از ربا (بر عهده مردم) باقی مانده رها کنید.* واگر چنین نکردید (و به رباخواری اصرار ورزیدید) به جنگی بزرگ از سوی خدا و رسولش (بر ضد خود) یقین کنید.»
فقهای شیعه و اهلسنت در مباحث فقهی ربا، مبحثی به عنوان حِیَل فرار از ربا مطرح نمودهاند و روایاتی از معصومین (علیهم السلام) در این مورد نقل شده است و فقهاء در پذیرش این روایات، اختلاف نظر دارند.
نورعلی تابنده قطب سابق فرقه صوفیه سلطانعلیشاهی در مقایسه نظر عرفا و فقها در مورد حِیَل فرار از ربا اظهارتی را بیان داشته است که: «ربا، از نظر ما، از نظر عرفانی، در واقع گناه و خطایش به نیت شخص است، این است که با حیلهٔ شرعی به آن صورت که در کتب فقهی مینویسند و میگویند اگر با این حیله رفتار کنید، ربا تقریباً حلال میشود، رفع نمیشود. این کار درست نیست که مثلاً یک قوطی کبریتی را که قیمتش یک تومان است وقتی کسی میخواهد وام ربایی بگیرد، آن شخص رباخوار میدهد به هزار تومان و هزار تومان را میدهد به وام گیرنده و در عوض قوطی کبریت را میگیرد. بعد صاحب قوطی کبریت همان قوطی کبریت را به هزار و صد تومان میخرد منتها میگوید حالا پولش را نمیدهد، سال آینده میدهد و به این طریق ربا را حلال میکند. از نظر عرفانی، این ربا با چنین کاری حلال نمیشود.»[1]
سخن نورعلی تابنده از جهاتی قابل تأمل است:
1).دخالت قطب سلطانعلیشاهی در امور فقهی: جواز استفاده از حِیَل فرار از ربا، امری فقهی است و در این امور فقها باید اظهار نظر نمایند نه قطب صوفیه؛ همانگونه که بزرگان تصوف بیان داشتهاند، اقطاب نباید در امور شریعت دخالت کنند، چرا که بیان مباحث فقهی، به عالمان دینی سپرده شده است. سلطانحسین تابنده در اینباره میگوید: «در زمان غیبت کبری، علمای اسلام مطابق مقبوله عمر بن حنظله مأمور به تبلیغ اسلام و احکام شرع مبین و عرفای عظام مأمور به دعوت به تزکیه نفس و سلوک إلی الله بودهاند.»[2]
پس نورعلی تابنده، حق دخالت و اظهار نظر در مباحث فقهی را نداشته و این اظهاراتش سرپیچی از سخنان بزرگان سَلف خویش بوده است.
2) عدم ارتباط مسئله به عرفان: هر علمی موضوعی دارد و تنها افرادی میتوانند در آن علم اظهار نظر نمایند که در آن رشته علمی تخصص داشته باشند و متخصصین علم فقه، فقهای دین هستند نه اقطاب صوفیه.
جواز یا عدم جواز استفاده از حِیَل فرار از ربا ارتباطی به عرفان و تصوف ندارد؛ بلکه امری فقهی میباشد و اظهارنظر درباره این مسئله باید توسط فقهای دین انجام شود و استاد عرفان فقط درباره تأثیر این حکم بر روح میتواند سخن بگوید که آیا این مسئله فقهی بر روح انسان آثار منفی دارد یا خیر؟ اما حرمت و عدم حرمت این عمل در حیطه علم عرفان نیست.
3) نظر فقها در مورد حِیَل فرار از ربا: نورعلی تابنده به شکلی القا نموده است که گویی تمام فقها، تمام حِیَل فرار از ربا را پذیرفتهاند ولی با اندک تأملی مشخص میشود که او، اندک مراجعهای به نظر فقهای شیعه ننموده است؛ زیرا فقها در پذیرش و عدم پذیرش حِیَل فرار از ربا از گذشته اختلاف نظر داشتهاند.
فقهای شیعه ، حیله شرعی را به دو دسته مشروع و نامشروع تقسیم نمودهاند و هر حیلهای را نپذیرفتهاند؛ هر حیلهای که احکام شرعی را به استهزاء و تمسخر گیرد، بدون هیچ اختلافی حرام است.
بعضی فقها همچون محقق اردبیلی، وحید بهبهانی و امام خمینی (ره) تمامی حیلههای رایج در باب ربا را در دو قسم ربای قرضی و معاوضهای، نامشروع و غیرجایز اعلام کردند؛ پس بر خلاف سخن نورعلی تابنده، بین فقهاء نیز افرادی وجود دارند که حیل از فرار ربا را جایز نمیدانند.
4)وجود روایاتی در باب حِیل: روايات فراوانى وجود دارد كه مشهور به آن استدلال كردهاند. اين روايات، كه شامل فرار از دو قسم رباى معاملاتى و رباى قرضى میشود؛ چنانکه در حدیث میخوانیم: «يَا أَبَا جَعْفَرٍ، رَحِمَكَ اللَّهُ، وَ اللَّهِ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّكَ لَوْ أَخَذْتَ دِينَاراً وَ الصَّرْفُ بِثَمَانِيَةَ عَشَرَ، فَدُرْتَ الْمَدِينَةَ عَلى أَنْ تَجِدَ مَنْ يُعْطِيكَ عِشْرِينَ، مَا وَجَدْتَهُ، وَ مَا هذَا إِلَّا فِرَاراً، وَ كَانَ أَبِي يَقُولُ: صَدَقْتَ وَ اللَّهِ، وَ لكِنَّهُ فِرَارٌ مِنْ بَاطِلٍ إِلى حَقٍّ؛[3] اى ابا جعفر (خدايت رحمت كند) اگر يک دينار به دست بگيرى، در حالى كه نرخ آن 18 درهم است، و تمام شهر مدينه را دور بزنى كه كسى آن را 20 درهم بخرد، خريدارى پيدا نمىكنى. بنابراين، اين كار (قرار دادن يك دينار در مقابل بیست درهم مثلاً) جز فرار از ربا نيست! پدرم (امام سجاد (علیه السلام)) همواره در جواب مىفرمود: راست مىگويى، ولى اين كار فرار از باطل به سوى حقّ است.»
اين حديث از نظر سند اشكالى ندارد و معتبر است و از نظر دلالت نيز مشكلى در حديث به چشم نمىخورد. لذا از روايت فوق، و روايات مشابه متعدّد ديگر، استفاده مىشود كه ضمّ ضميمه (قرار دادن يك دينار در مقابل بیست درهم مثلاً) ترفند مناسبى براى فرار از رباى معاملاتى در بيع دو جنس مشابه ناهم وزن است.
در نتیجه سخن نورعلی تابنده، نادرست است زیرا تمام فقها قائل به حِیَل فرار از ربا نیستند و از جهتی دیگر روایات فراوانی در این زمینه در کتابهای حدیثی معتبر شیعه نقل شده است و مستند فقها در این زمینه همین روایات بسیار است و از طرفی دیگر فقها به هر حِیَلهای تمسک نمیکنند. دست نورعلی تابنده، از علم فقه و عرفان تهی است؛ زیرا به مسئله فقهی پرداخته که اولاً وظیفه او نیست؛ ثانیاً به آن علم ندارد و از زوایای مختلف آن و احکام صادره مراجع و فقها درباره آن بی اطلاع است. ثالثاً در مسئلهای اظهارنظر کرده و آن را به عرفان ربط داده است که اصلاً مربوط به عرفان نیست و از مسائل فقهی است. البته از کسی که ادعای قطبیت دارد ولی توانایی قرائت صحیح قرآن را ندارد، بیش از این انتظار نمی رود که با آسمان ریسمان بافتن به دنبال اظهار فضل و برتری باشد، حال آنکه دستش از هر دو آنها (فقه و عرفان) خالی است و نمیتواند درباره آنها اظهارنظر نماید.
پینوشت:
[1]. تابنده، نورعلی، شرح رساله پندصالح، بخش ربا،کسب منهی، قسمت1، ص6.
[2]. تابنده گنابادی، سلطان حسین، رسالهی دفع شبهات، انتشارات حقیقت، چاپ ششم، ص 19.
[3]. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي، دار الحديث، قم، اول، ق1429، ج 10 ؛ ص 328.
افزودن نظر جدید