پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عربستان سعودی، از کشور مهم عربی است که در سال های اخیر در نوبت علنی ‌سازی رسمی روابط با رژیم صهیونیستی قرار دارد. عادی ‌سازی علنی‌ روابط سعودی ها با صهیونیست ها، روندی بسیار خطرناک است که تبعاتی منفی برای منطقه می تواند داشته باشد. در ادامه به مهم ترین این تبعات اشاره می شود که هر چند برای آمریکا و صهیونیست ها نفع به سزایی به دنبال دارد اما برای کشورهای منطقه زیان آور هستند:

1. تعمیق ادغام رژیم صهیونیستی در منطقه و نفوذ گسترش آن:
عادی سازی روابط سعودی ها با صهیونیست ها باعث می شود که از انزوای منطقه ای بیرون بیاید و به دنبال آن، نفوذ خود را در منطقه گسترش ‌دهد. حدود یک ماه پیش نفتالی بنت، نخست ‌وزیر برکنار شده رژیم صهیونیستی گفت: «ادغام اسرائیل در منطقه هدف اصلی سفر آتی بایدن به منطقه است.»(1)

به عقیده تحلیل گران سیاسی، هدف اصلی آمریکا و صهیونیست ها از بزرگ جلوه دادن توافق سازش رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی، تلاش برای بیرون آمدن از انزوای چندین دهه ای در منطقه مسلمان نشین خاورمیانه و جا زدن خود به عنوان بخشی از این منطقه است.

از آغاز تاسیس رژیم جعلی صهیونیستی که برپایه اشغالگری، قتل، کشتار و تجاوزگری علیه ملت های منطقه به ویژه ملت های عرب شکل گرفته است، این رژیم تلاش کرده تا به هر نحوی که شده خود را بخشی از منطقه جا بزند، اما همواره این راهبرد صهیونیستها با مقاومت کشورها و ملت های مسلمان نقش بر آب شده و آنها در طول این سال ها به مبارزه با این رژیم ادامه داده اند.

2. اختلاف افکنی بین کشورهای منطقه و بی ثبات کردن منطقه:
تحلیل گران معتقدند که رژیم صهیونیستی با بهره برداری از توافقنامه ابراهیم به دنبال اختلاف افکنی بین کشورهای مسلمان منطقه و نا امن سازی و بی ثبات کردن منطقه و تضعیف اتحاد آنها علیه خود است.(2)

3. مدیریت آمریکا و صهیونیست ها در منطقه برای پیشبرد بهتر سیاست های خود:
با روی کار آمدن بایدن شکافی بین سیاست های او و برنامه های دونالد ترامپ ایجاد شد. آمریکا با بایدن هم فاصله ای با نتانیاهو پیدا کرد و هم از بن سلمان در عربستان دور ماند اما دو تحول عمده موجب شد آمریکا به سیاست های گذشته بازگردد و برای نزدیکی با عربستان و رژیم صهیونیستی پیش قدم شود.

اولین مساله عدم احیای برجام و شکست سیاست بایدن در گفتگوهای برجام بود که نتوانست از این امتیاز در سیاست های منطقه یا خود بهره ببرد. مساله دوم حمله روسیه به اوکراین بود که آثار و عواقب متعددی داشت. از جمله آثار این بحران، تاثیرات امنیتی و بحران انرژی و افزایش قیمت جهانی نفت و گاز بود که وضعیت را در آمریکا و اروپا سخت کرد.

از این رو نیاز آمریکا به عربستان جدی تر شد و امروز آمریکا به تولید نفت بیشتر در عربستان نیازمند است. در مورد رژیم صهیونیستی نیز همین اتفاق رخ داد و این نیاز برای غرب وجود دارد که در ماجرای اوکراین، این رژیم را در کنار خود داشته باشد. همین موجب شده است روابط بین آمریکا و رژیم صهیونیستی احیا شود و آمریکا برای پیشبرد سیاست های منطقه ای خود و کاهش نقش مستقیم خود نیازمند بومی سازی امنیت است. لذا ائتلافی بین کشور های عربی و رژیم صهیونیستی دنبال می شود تا از این طریق به جای دخالت مستقیم، امنیت را به خود آنها واگذار کند و امنیت را در منطقه مدیریت کند.

اگر برجام به نتیجه می رسید سیاست موازنه قوا در منطقه به وجود می آمد اما امروز آمریکا به دنبال ایجاد ائتلافی منطقه ای است تا مشکلات بین رژیم صهیونیستی و اعراب که از مهمترین بحران ها و معضلات آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم است به این طریق حل شود تا آمریکا سیاست های منطقه ای خود را این بار از این مسیر اجرا کند و فشار بر ایران را به وسیله متحدین منطقه ای خود دنبال کند و فرصت بیشتر و بهتری برای توافق با ایران کسب کند.(3)

بنابراین آمریکا و صهیونیست ها برای رسیدن به امور بیان شده در تلاش برای توافق عادی سازی روابط عربستان با رژیم صهیونیستی هستند. کشورهای اسلامی نظیر عربستان بایستی مراقب باشند تا آنها به این اهداف شوم نرسند؛ زیرا تجربه نشان داده است ورود آنها به منطقه کشتار، تفرقه و خسارت به دنبال خواهد داشت.

پی نوشت:
1. ایکنا، کد خبر ۴۰۶۵۹۵۱
2. اقتصاد نیوز، کدخبر 503637۱۴۰۱
3. قاسم محبعلی، «تبعات عادی ‌سازی روابط اسرائیل و عربستان برای منطقه چه خواهد بود؟»، خبرگزاری قدس (قدسنا)، شناسه مطلب 369183