آیا انتصاب امیرالمومنین (ع) در غدیر به دست عمر بن خطاب بوده است؟ (قسمت دوم)
بخاری در صحیح خود به نقل از پیامبر(ص) می نویسد که حضرت فرمودند: «بشتابید تا برایتان نوشته ای بنویسم تا بعد از آن دیگر گمراه نشوید! در این هنگام عمر گفت: درد و بیماری بر پیامبر غلبه کرده است؛ در حالی که قرآن در میان ما هست، کتاب خدا ما را کفایت میکند.»
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از ادعاهای مضحکی که از سوی مفتیان وهابی مطرح شده، ادعای اعطای خلافت، از سوی خلیفه دوم اهل سنت به امیرالمومنین (علیهالسلام) است. آنان مدعی شده اند که شیعیان به خطبه غدیرخم برای اثبات خلافت امیرالمومنین (علیهالسلام) استناد میکنند، در حالی که اصلاً حضرت علی (علیهالسلام) از مفهوم خطبه غدیر متوجه خلافت خود نشده بود؛ زیرا اگر متوجه خلافت خود شده بود، سخنانی را در مورد خلافت خود بر زبان جاری میکرد و هیچ صحبتی در این باره نکرده است و هیچ واکنشی نیز نشان نداده است.
وهابیون در ادامه میگویند: اگر شیعیان معتقد به خلافت امیرالمومنین (علیهالسلام) در این روز هستند، باید بدانند که حضرت علی (علیهالسلام) از سوی عمر بن خطاب از تصمیم پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مطلع شدند و خلیفه دوم اهل سنت با جملاتی همانند «ای فرزند ابوطالب! بر تو (خلافت) گوارا باد! از این پس مولا و سرپرست هر مومن و مومنهای هستی»(1) علی (علیهالسلام) را از خلافتش آگاه میکند. پس اگر شیعیان خطبه غدیر را سرآغاز خلافت میشمرند، باید بدانند مدیون عمر بن خطاب هستند و این در حالی است که شیعیان، دشمنی خاص با خلیفه دوم اهل سنت دارند و خود را هیچگاه مدیون او نمیدانند.
در پاسخ به این ادعا، یک نکته بیان می شود:
اگر فرض بگیریم که سخن مفتیان وهابی پیرامون اطلاع رسانی خلیفه دوم اهل سنت به امیرالمومنین (علیهالسلام) صحت داشته باشد، دو صورت پیش می آید.
صورت اول؛
آیات قرآن کریم بر خلافت الهی امیرالمومنین (علیهالسلام) دلالت دارند که یک نمونه آن آیه 55 سوره مبارکه مائده بود و این آیات قبل از غدیرخم نازل شده بود؛ سؤالی که در اینجا مطرح است این است که آیا با وجود آن مشخصاتی که خدای رحمان در آیه بیان کرده، میتوان گفت که امیرالمومنین (علیهالسلام) از عمل خود که دادن زکات و صدقه به آن سائل بوده و سپس نزول آیه ولایت که در شأن و مقامش بوده، اطلاع نداشته است و بر اساس آیه از ولایت خود با خبر نبودهاند؟
همچنین طبق این آیه شریفه چگونه علمای اهل سنت میتوانند بگویند که خلیفه دوم اهل سنت از نزول و شأن نزول این آیه شریفه اطلاع نداشته است؟ صراحت گویی خدای رحمان در بیان ولایت بر مسلمانان و عدم فهم آن در اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) که به اعتقاد علمای اهل سنت برترین موجودات روی زمین بوده و هستند و مقام قدسی دارند، در تضاد و تناقض آشکار است.
این سخن که خلیفه دوم اهل سنت خودش امیرالمومنین (علیهالسلام) را از امر ولایتش آگاهی بخشیده، توهین به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و نفس ایشان یعنی امیرالمومنین (علیهالسلام) و حتی توهین به فهم و درک خلیفه دوم اهل سنت به حساب میآید!
اگر جواب مفتیان وهابی به عدم توجه و فهم اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مثبت باشد و معتقد باشند که آنان از شأن نزول آیه اطلاعی نداشتهاند، در نتیجه باید گفت بعد از نزول این آیه، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در اعلام خلافت امیرالمومنین (علیهالسلام) کوتاهی کردهاند و به ایشان اطلاع ندادهاند که در حقیقت این سخن با رسالت خاتم الانبیاء (صلیاللهعلیهوآله) و امین و صادق بودن ایشان در ابلاغ رسالت در تضاد آشکار است.
صورت دوم؛
با فرض آنکه امیرالمومنین (علیهالسلام) توسط خلیفه دوم اهل سنت از جانشینی خود مطلع شده باشند، آیا او بر بیعت خود با حضرت پایبند بود و در سقیفه به دفاع از امیرالمومنین (علیهالسلام) پرداخت؟ یا آنکه بیعت خود را شکست و نقض عهد کرده است؟ آنچه مشخص است و تاریخ نیز گواهی میدهد، در روزهای پایانی عمر مبارک رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) هنگامی که حضرت درخواست قلم و دوات کردند، خلیفه دوم اهل سنت با بر هم زدن مجلس و ایجاد آشوب، اجازه ثبت سخنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را نداد و حتی نسبت های ناروایی نیز به ایشان داد.
بخاری در کتاب خود با اشاره به تصمیم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) برای کتابت وصیت نامهای که سبب جلوگیری از گمراهی مسلمانان شود اشاره میکند و به نقل از حضرت مینویسد که ایشان فرمودند: «بشتابید تا برایتان نوشتهای بنویسم تا بعد از آن دیگر گمراه نشوید! در این هنگام عمر گفت: درد و بیماری بر پیامبر غلبه کرده است؛ در حالی که قرآن در میان ما هست، کتاب خدا ما را کفایت میکند.»(2)
با توجه به آنچه که گفته شد، ممانعت خلیفه دوم اهل سنت، نشان از چه امری میتواند داشته باشد؟
پینوشت:
1. ابن أبی شيبه كوفی، المصنف فی الأحاديث والآثار، ج6، ص372، تحقيق: كمال يوسف الحوت، چاپ اول، نشر مكتبة الرشد - رياض - 1409 هـ ق. «فلقيه عمر بعد ذلك فقال هنيئا لك يا بن أبی طالب اصبحت وأمسيت مولى كل مؤمن ومؤمنة.»
2. محمد بن اسماعیل بخاری، صحيح بخاری، ج7، ص120، رقم: 5669، نشر دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422هـ ق.«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: لَمَّا حُضِرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَفِي البَيْتِ رِجَالٌ ...»
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید