پردیسهای شاهان هخامنشی، جای افتخار ندارد
آثار باستانی ایران باستان (به ویژه آثار هخامنشی و ساسانی) اکثراً آثاری شاهانه و مربوط به طبقه اشراف است. اما در دوران اسلامی، هنر به میان مردم راه یافت. از دل مردم و در خدمت مردم و این سند برتری هنر ایرانی-اسلامی بر هنر ایرانِ باستانی است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امروز جریان باستانگرا برای ترفیع مقام و جایگاه شاهان هخامنشی در ذهن مخاطب، از تجملات شگفت انگیز (که چشم ها را متحیر می کرد) یاد می کنند. کاخ های با شکوه و پردیس (یا همان باغ) های شاهانه، نمونه ای از این امور هستند.
حال سؤال اینجاست که سهم عامه مردم ایران از این تجمل و شکوه چه بود؟ دیدن و حسرت خوردن؟
شاهان هخامنشی به جهت عیش و نوش و برای خوش گذرانی، باغ هایی با عظمت یا همان پردیس ها را می ساختند و آن ها را با درختان و جانداران گوناگون آراسته می کردند و البته فقط خانواده شاه، حق بهره مندی از آن را داشته است.
برای نمونه در یک کتیبه که در پرسپولیس (تخت جمشید) کشف شده، آمده که برای ساختن سه باغ شاهی، هزاران درخت سیب، گلابی، توت، به، زیتون و... کاشته شد. (1)
پلوتارک (Plutarch) مورخ یونانی در وصف این پردیس ها می نویسد که آن ها بسیار حیرت انگیز، آباد و سزاوار ستایش هستند. اما محیط بیرونی آن ها خشک و بی درخت است (2) که این، نشانگر همین نکته است که این پردیس ها در خدمت اشراف بود و عامه مردم از آن محروم بودند. بلکه نشانه زندگی سخت مردم است.
کوینتوس کوررتیوس روفوس (Quintus Curtius Rufus) مورخ نامدار رومی می نویسد که تنها در یکی از این پردیس ها حدود چهار هزار حیوان وحشی وجود داشت که برای شکار و تفریح پادشاه و شاهزادگان مورد استفاده قرار می گرفت. (3)
حال آنکه عامه مردم ایران در دوران هخامنشی، یا کارگر بودند، یا کشاورز و یا دامدار. کارگران ساده در عصر هخامنشی حقوق (یا بهتر است بگوییم جیرهای) بسیار ناچیز داشتند و البته جیره و مواجب بردگان از آنان نیز کمتر بود. بدین صورت که به گفته پییر بریان، حقوق اکثر مردان ایرانی، ماهانه حدود 16 کیلوگرم جیره غلات (گندم و جو و...) بود. (4) هاید ماری کخ مینویسد: «با دستمزد یک مَرد کارگر، به زحمت میشد نیم کیلو نان در روز پخت». (5) والتر هینتس میگوید: «پیداست که زندگی یک کارگر ساده در ایران باستان یک زندگی پررنج و نیاز بوده است.» (6)
کلام آخر:
- اینکه بخواهیم از آثار شاهانه باستانی ایران به عنوان ابزاری برای جذب توریست نگاه کنیم، به نظر کاربرد خوبی باشد. صرفهی اقتصادی دارد و از بُعد رسانه، پادزهری در برابر هجمه های رسانه ای غرب است. اما اینکه حقیقتاٌ برای این باغ ها ارزش و اصالت قائل شویم و گمان کنیم که این پردیس ها واقعاً جای افتخار دارد، حتماً یک خطای محاسباتی است. این باغ ها، نماد خودخواهی، طمع و مال اندوزی شاهان باستانی است. نماد تبعیض و بی عدالتی است. پس چگونه می توانیم به آن افتخار کنیم؟
- آثار باستانی ایران باستان (به ویژه آثار هخامنشی و ساسانی)، اکثراً آثاری شاهانه و مربوط به طبقه اشراف است. اما در دوران اسلامی، هنر به میان مردم راه یافت. از دل مردم و در خدمت مردم. مساجد کهن و تاریخی عصر اسلامی، بازارها مثل بازار وکیل شیراز، بازار کهن تبریز، میدان نقش جهان اصفهان، پلهای فراوان، کاروانسراها و... و این سند برتری هنر ایرانی-اسلامی بر هنر ایرانِ باستانی است.
پینوشت:
1. ماریا بروسیوس، شاهنشاهی هخامنشی از کوروش بزرگ تا اردشیر اول، ترجمه هایده مشایخ، تهران: نشر ماهی، 1397، ص 177.
2. ادوین یامائوچی، ایران و ادیان باستانی، ترجمه منوچهر پزشک، تهرانک نشر ققنوس، ص 382.
3. بنگرید به:
Curti Rufi, Historiarum Alexandri Magni Macedonis, libri qui supersunt. Liber VIII, p184 , Caput I : 19.
4. پییر بریان، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران: انتشارات زریاب، 1377، ج 2 ، ص 900-904.
5. هاید ماری کخ، از زبان داریوش، ترجمه پرویز رجبی، تهران 1376، ص 60-69
6. والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران: نشر ماهی، 1392، ص 348 و 351
افزودن نظر جدید