هنر ایرانی - اسلامی، برتر از هنر ایران باستانی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ واقعیت آن است که بسیاری از آثار هنری ایران باستان، به دست هنرمندانی غیر ایرانی (که در جنگها اسیر شده بودند) ساخته میشدند. مثلاً تخت جمشید همین گونه است. هنر پنجهی معماران بابِلی و آشوری و عیلامی است و نه معماران پارسی.[1] اما گذشته از این نکته، جالب است بدانیم که آثار هنری ایران باستانی، در اختیار شاهان و طبقه اشراف بود. بسیاری از پادشاهان اجازه نمیدادند داشتههای مردم، زیباتر از داشتههای خودشان باشد. مثلاً شاهپور پادشاه ساسانی، دستور داد قصری بسازند. پس از اتمام کار، از معمار زبردست پرسید: اگر کسی از تو بخواهد قصری همانند این قصر برایش بسازی، خواهی ساخت؟ معمار هنرمندِ راستگو گفت: بله! پس شاهپور فرمان داد که این معمار را زندانی کنند تا قصر او در جهان، همتا نداشته باشد.[2]
به همین سبب، آثار باستانی ایران باستان (به ویژه آثار هخامنشی و ساسانی)، اکثراً آثاری شاهانه و مربوط به طبقه اشراف است. تخت جمشید که کاخ پادشاهان هخامنشی بود. کتیبه بیستون گزارشی از احوال داریوش پادشاه هخامنشی است. آتشکده آذرگشسب که ویژه شاهان و شاهزادگان بود. آتشکده کاریان که ویژه موبدان و روحانیون دینی زرتشتی بود و....
اما در دوران اسلامی، هنر به میان مردم راه یافت. از دل مردم و در خدمت مردم. مساجد کهن و تاریخی عصر اسلامی، بازارها مثل بازار وکیل شیراز، بازار کهن تبریز، میدان نقش جهان اصفهان، پلهای فراوان، کاروانسراها و... که همگی مورد استفاده مردم بود. اینجاست که استاد عبدالحسین زرینکوب میگوید: «... كه گفت كه در اسلام، دين را با هنر سازگارى نيست؟ برعكس، اين هر دو با يكديگر ملاقات میكنند و آن هم در مسجد. خداى اسلام -الله تعالى- نه فقط رحيم و حكيم است، بلكه جميل هم هست، و از همين رو ... دوست دار جمال. يك نظر به بعضى مساجد كهن نشان میدهد كه اين بناهاى با شكوهِ والا كه به پيشگاه خداوند اهداء شده اند، صرفنظر از قدس و نزهت معنوى كه دارند، از لحاظ يك مورّخ نيز درخور آنند كه گالری هاى هنر اسلامى تلقى شوند».[3]
گردشگران خارجی که آثار هخامنشی را تماشا میکنند، از دیدن سنگهای سخت بیروح، به عنوان آثار هنری باستانی لذت میبرند. اما محو تماشا نمیشوند. ولی هنگامی که به مسجد نصیر الملک شیراز یا حرم امام رضا (علیه السلام) یا حرم حضرت معصومه (علیها السلام) میروند با دیدن مقرنسها و کاشیها و... محو تماشا و غرق لذت میشوند.
پینوشت:
[1]. ماریا بروسیوس، ایران باستان، ترجمه ع.عبدی، نشرماهی، تهران، 1392، ص 106، سرپرسى سايكس، تاريخ ايران، ترجمه: سيد محمد تقى فخر داعى گيلانى، تهران: انتشارات افسون، 1380، ج1، ص 238، حسن پیرنیا، تاریخ ایران از مادها تا انقراض ساسانیان، ص 122: مشاهده اسکن
[2]. ابن فقيه همدانی، البلدان، ترجمه مختصر، انتشارات بنياد فرهنگ ايران 1349، ص 81-80. ابن الفقيه الهمدانی، البلدان، بیروت: عالم الكتب، 1416 هـ ق، ص 521-520. ياقوت حِمَوى بغدادى، معجم البلدان، بیروت: دار صادر، 1995، ج 5 ص 199-201.
[3]. عبدالحسین زرینکوب، کارنامه اسلام، تهران: امیرکبیر، 1391، ص 144.
دیدگاهها
ERFAN.MIRI
1400/08/26 - 18:31
لینک ثابت
عالی
افزودن نظر جدید