امامی که اولیات را نمی داند!

  • 1400/12/09 - 12:10
در سخنان مدعیان دروغین ما با بسیاری از مغالطات، سفسطه ها، نقص و اشکالات روبرو هستیم که فرد آگاه شک نمی کند این فرد کذاب است. احمدالحسن مدعی دروغین امامت است که کلام و استدلال های وی نقض ها اشکالات بسیاری دارد.
فتنه احمدالحسن

استدلال قوی و قاطع یکی از خصوصیات امام است. اما بارها مشاهده شده احمدالحسن (مدعی دروغین امامت) استدلال غلط و غیر صحیح کرده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بهترین راه برای شناخت مدعیان دروغین، شناخت طریقه استدلال های آنها می باشد. وقتی مدعی امامت دلیلی می آورد که نشان دهنده دانش و استدلال ضعیف یا غلط اوست؛ معلوم می شود وی مدعی کذاب است.

استدلال های صحیح و محکم و قطعی در بیانات و مناظرات اهل بیت (علیهم السلام) زبانزد خاص و عام بود. مناظرات امام رضا و امام جواد (علیهم السلام) و استدلال های قوی و بدون خدشه همه را به تحسین وامی داشت. افراد زیادی با همین استدلال های متقن به حقانیت اهل بیت (علیهم السلام) پی بردند.

اما در سخنان مدعیان دروغین ما با بسیاری از مغالطات، سفسطه ها، نقص و اشکالات روبرو هستیم که فرد آگاه شک نمی کند این فرد کذاب است.  احمدالحسن مدعی دروغین امامت است که کلام و استدلال های وی نقض ها اشکالات بسیاری دارد. اشکالات عقلی، مخالفت با نصوص دینی از جمله این اشکالات است. (شما می توانید برای اشکالات وارده به احمدالحسن به قسمت جستجو همین سایت مراجعه کنید)

احمدالحسن اولیات استدلال را نمی داند و شاهد مثال هایی برای کلام خود ذکر می کند که ارتباط شاهد مثالش با ادعایش بسیار بعید است. احمدالحسن در خطبه داستان ملاقات خود می گوید: «و چگونه از آن ها توقع یاری داشته باشم و ائمه (علیهم السلام) در احادیث روشن ساختند که علت تفرقه امت همین علما هستند. از امیرمومنان (علیه السلام) نقل شده است؛ «ای مالک بن ضمره حال تو چگونه است زمانی که شیعیان دچار اختلاف می شوند به این صورت و انگشتان دو دستش را داخل هم کرد. گفتم: یا امیرمؤمنان خیری در آن زمان نیست، ایشان فرمود: همه خیر در آن زمان است، قائم ما قیام می کند و هفتاد تن از آنانی که به خدا و پیغمبرش (صلی الله علیه و آله) دروغ می بستند را به قتل می رساند سپس خدا مردم را بر یک دین جمع می کند.»[1]

همانطور که می بینیم احمدالحسن علت تفرقه را علما می داند. فارغ از بحث سندی و رجالی حدیث باید گفت؛ وقتی احمد می خواهد دلیلی برای کلام خود بیاورد به حدیثی احتجاج می کند که سخنی از علما از طرف امام علی (علیه السلام) بیان نشده است. یعنی حدیث دارای احتمالاتی است که استدلال را ضعیف می کند. آیا امام اینگونه استدلال می کند؟

پی نوشت:

[1]. عَنْ مَالِكِ بْنِ ضَمْرَةَ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‌ يَا مَالِكَ بْنَ ضَمْرَةَ كَيْفَ أَنْتَ إِذَا اخْتَلَفَتِ الشِّيعَةُ هَكَذَا وَ شَبَّكَ أَصَابِعَهُ وَ أَدْخَلَ بَعْضَهَا فِي بَعْضٍ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا عِنْدَ ذَلِكَ مِنْ خَيْرٍ قَالَ الْخَيْرُ كُلُّهُ عِنْدَ ذَلِكَ يَا مَالِكُ عِنْدَ ذَلِكَ يَقُومُ قَائِمُنَا فَيُقَدِّمُ سَبْعِينَ رَجُلًا يَكْذِبُونَ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ ص فَيَقْتُلُهُمْ ثُمَّ يَجْمَعُهُمُ اللَّهُ عَلَى أَمْرٍ وَاحِدٍ. غیبت نعمانی، النعمانی محمدبن ابراهیم، ج1، ص 206.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.