طریقت احمدالحسن با رجعت در تضاد است؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آنچه که بایستی بر آن تأکید گردد این است که اساس طریقت احمد الکاطع با معتقده مهم رجعت در تضاد و تناقض است. طبعاً رجعت یک اعتقاد قرآنی و روایی است و احدی از شیعه منکر آن نمیگردد. در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) تصریح بر رجعت شده است. «عبدالکریم الخثعمی میگوید: به ابوعبدالله الصادق (عليهالسلام) گفتم: قائم آل محمد چند سال حکومت میکند؟ پس فرمود: هفت سال اما از آن سالهایی که خداوند ایام و ساعات آن را اطاله میدهد تا اینکه هر یك سال آن باندازه ده سال شماها باشد. پس عمر حکومت وی بر اساس شمارش ساليان شما هفتاد سال خواهد بود و زمانیکه موعد قيامش سر برسد در جمادی آخر و ده روز از رجب آنچنان بارانی خواهد بارید که مثل آن را بشر به روی خود ندیده است! پس خداوند بواسطه آن باران گوشت تن مومنين و بدنهاشان را از قبورشان بيرون میآورد؛ گویی به آنها نگاه میکنم که از مقابل، موهای سرشان از خاک بيرون میآید.»[1]
فلذا جای انکار در این روایت نیست که در عصر ظهور رجعت صورت خواهد پذیرفت. مگر اینکه بگویند مراد از قائم مذکور در این روایت، قائم آل محمد مهدی صاحب الزمان نیست! حال آنکه ناظم العقیلی خود در کتاب الوصیة و الوصی امام زمان (علیهالسلام) را با همین لفظ قائم(عجل الله فرجه) یاد میکند.
از طرفی بایستی متذکر بود، طبق روایات اهل بیت(علیهم السلام)، هر آنکسیکه وظیفه غسل و تکفین امام معصوم را بر عهده میگیرد باید دارای مقام امامت و وصایت بوده باشد. «امام باقر(عليهالسلام) فرمودند: پدرم على بن حسين (عليهالسلام) در وصيتش بر من فرمودند: اى پسرم هنگامى که از دنيا رفتم کسى جز تو متولى غسل من نگردد؛ زیرا امام را جز امام همانند او غسل نمىدهد.»[2]
یا در روایات دیگر: «ابوبصير گوید: از امام کاظم (عليهالسلام) شنيدم که مىفرمودند: پدرم هنگام احتضار به من فرمود: اى پسرم! غير از تو کسى متولى غسل من نشود؛ زیرا من پدرم را غسل دادم و پدرم هم پدرش را؛ و حجت را فقط حجت غسل مىدهد.»[3]
حال با این وجود آیا تکفین و غسل امام زمان (علیهالسلام) بر عهده احمد بن اسماعیل خواهد بود یا شخص دیگری؟ اگر احمد همبوشی حقیقتا دارای وصیت از جانب امام زمان باشد و وصی بعد از امام عصر(عجل الله فرجه) باشد قطعا و الزاماً بایستی وی وظیفه غسل و تکفین آنحضرت (عجل الله فرجه) را بر عهده بگیرد حال آنکه واقعیت از قرار دیگریست!
روایات اهلبیت (علیهمالسلام) حکایت از این دارند که وظیفه غسل و تکفین امام زمان (عجل الله فرجه) بر عهده امام حسین (علیهالسلام) است و ما روایات مبنی بر این قضیه را ذکر میکنیم. «امام صادق (علیهالسلام) فرمود: پس از رجعت حسين (عليهالسلام) و یارانش در حاليکه هفتاد پيامبر نيز او را همراهی میکنند، حضرت قائم (عج) انگشترش را به امام حسين واگذار میکند و چشم از جهان فرو میبندد امام حسين (عليهالسّلام) نيز تجهيز غسل و کفن و دفن حضرت قائم را برعهده میگيرد.»[4] و در روایاتی دیگر: «شيخ حسن بن سليمان در کتاب «منتخب البصائر» از بهاء الدین سيد على بن عبد الحميد حسينى باسناد خود از احمد بن عقبه از پدرش روایت مىکند که از حضرت صادق (عليهالسّلام) پرسيدند: آیا رجعت صحيح است؟ فرمود: آرى. گفتند: نخستين کسى که مىآید کيست؟ فرمود: حسين (عليهالسّلام) است که در پی ظهور قائم (عليهالسّلام) مىآید. عرض شد آیا همه مردم با او هستند؟ فرمود: نه بلکه چنان است که خدا میفرماید: «یَوْمَ یُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأتُونَ أَفْواجاً» مردمى بعد از مردمى مىآیند. و هم آن حضرت فرمود: امام حسين (عليهالسلام) با یارانش که با وى کشته شدند در حالى که هفتاد پيغمبرى که با حضرت موسى بن عمران برانگيخته شدند با اوست، بازگشت به دنيا مىکنند. قائم، انگشتر خود را به امام حسين(عليهالسلام) مىدهد چون قائم رحلت کند، امام حسين (عليهالسّلام) او را غسل مىدهد و کفن مىکند و حنوط کرده در قبر مىگذارد.»[5]
فلذا دستهای از روایات تأکید قطعی دارد بر اینکه هیچ امامی را جز وصی بعد از او غسل نمیدهد و روایات دیگر دلالت بر این دارد که امام حسین (علیهالسلام) غسل و تکفین امام زمان(علیه السلام) را برعهده میگیرد. و این یعنی تنها کسی که بعد از وفات امام زمان (علیهالسلام) حکومت را برعهده خواهد گرفت، امام حسین(علیهالسلام) است و نه کس دیگر. حال احمد بصری و اعوان وی در قبال اینهمه روایات معتنی به، چه جوابی دارند؟
پینوشت:
[1]. الوافی، فیض کاشانی، مکتبة الامام أمیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) العامة، اصفهان، ج2، ص 470.
[2]. کشف الغمة فی معرفة الائمة، علی بن عیسی اربلی، دار الاضواء، بیروت، ج2، ص 351.
[3]. دلائل الامامة، الطبری الشیعی، ناشر بعثت، ایران، ص 328.
[4]. الوافی، فیض کاشانی، مکتبة الامام أمیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) العامة، اصفهان، ج2، ص 267.
[5]. مختصر بصائرالدرجات، حسن بن سلیمان حلی، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ص 165.
برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به: ردیهای قاطع بر احمدبن اسماعیل الکاطع، اکبر بیرامی، ص 142.
افزودن نظر جدید