زهد افراطی منشأ تصوف
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ درباره منشأ و پیشینه تصوف اقوال زیادی مطرح شده است. یکی از گمانهزنیهایی که در مورد منشأ تصوف مطرح است، شیوع زهد در صدر اسلام است. به گواهی معتقدین این نظریه، مسلمانانی که به اسلام گرایش پیدا کرده بودند، تحت تأثیر قرآن و زندگی زاهدانه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) گرایش زیادی به زهد و ساده زیستی پیدا کرده بودند و همین امر کمکم موجب پیدایش تصوف گردید. اما با بررسی شواهد تاریخی و گواهیهایی که درباره زاهدان صدر اسلام آمده است، این نظریه مردود است. چراکه اولاً برخی از زهاد همعصر با پیامبران، همسو با ایشان بوده و برخی دیگر راه و روش جدایی از پیامبران الهی طی مینمودند. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) مسلمین را از استغراق در ریاضت و گرایش به رهبانیت منع میکردند. چنانچه عبدالله بن عمر بن عاص را که میخواست در تمام سال روزه بگیرد نهی نمودند و عثمان بن مظعون را که درصدد بود که ترک زن و فرزند بگوید و به سیر و سفر (که مرسوم در بزرگان صوفیه است) بپردازد نیز از این کار بازداشتند.[1] درواقع متصوفه برای اینکه بتوانند به رفتار و عقاید خود اعتبار بخشند و به تصوف هویت و اعتبار دهند، دست به تاریخسازی برای مسلک خود زده و منشأ آن را تا زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) رساندهاند.
ثانیاً در همه اعصار زندگی بشر و در کنار همه ادیان الهی همواره زاهدانی وجود داشتهاند که طریقه زهدگرایی را پیشه خود کرده بودند. چنانچه پوشیدن لباس پشمی خشن و کلفت قبل از اسلام در عابدان مسیحی و تارکان دنیا رواج داشته و از راه مسیحیت این مشخصه رهبانیت به اسلام و از راه تقلید سرایت نموده است. [2] ولی این زهدگرایی در میان امتهای گذشته هیچگاه منجر به تصوف نگردید. اما گرایش به زهد از دیرباز در میان مسلمانان رایج بود. درست است که زهد تنها منشاء تصوف نیست، اما پیدایش آن بیشک از اسباب عمدهیی شد که اذهان را برای قبول فکر عرفان آماده کرد و موجب انصراف آنها از حیات ظاهر گشت.[3]
باوجود این نمیتوان رابطه زهد در صدر اسلام را از صوفیه جدا دانست، ولی اینکه تنها منشأ صوفیه زهد اسلامی بوده است، سخنی سطحی و سندسازی به نفع صوفیه است. چنانچه علی تابنده قطب دراویش گنابادی از زهدورزی اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سوءاستفاده کرده و ایشان را صوفی خوانده و دراینباره میگوید: «میبینیم که در صدر اسلام مؤمنین حقیقی به... زهاد یا شیعه خوانده میشدند و به همین جهت است که بزرگان شیعه در صدر اسلام مثل سلمان و ابوذر و عمار و حذیفه در متون صوفیه جزء اولین بزرگان تصوف ذکر میشوند.» [4] درحالیکه به شهادت صوفیان متقدم، اولین کسی که رسماً صوفی نامیده شد، "ابوهاشم کوفی" بود که در قرن دوم میزیسته است [5] و تا آن روز هیچکس صوفی خوانده نشده بود. لذا صوفی خواندن صحابه بزرگواری همچون سلمان، ابوذر و عمار بهواسطه آن زندگی زاهدانهای که هم سو با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بود، دروغی بزرگ و ناپسند است.
پینوشت:
[1]. زرینکوب عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، امیرکبیر، تهران، 1392، ص 44
[2]. جلالیان، عبدالحسین، شرح جلالی بر دیوان حافظ، شرح ابیات غزل 264
[3]. زرینکوب عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، امیرکبیر، تهران، 1392، ص 43
[4]. تابنده، علی (محبوب علیشاه)، خورشید تابنده، نشر حقیقت، تهران، 1377، ص 20
[5]. جامی نورالدین، عبدالرحمن، نفحات الانس من حضرات القدس، سخن، تهران، 1386، ص 32 – 31
افزودن نظر جدید