تردستی و شعبده، ابزار کار مدعیان کاذب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بسیاری از مدعیان دروغین، برای موجه جلوه دادن ادعایشان، به مخاطبان خود القا میکنند که آنان صاحب کرامت بوده و از بسیاری امور غیبی باخبرند. عموم افراد جامعه اعمال به ظاهر خارقالعاده و اعجابآور اینگونه مدعیان را کرامت محسوب کرده و آنان را در زمره عارفان و بزرگان معنوی به حساب میآورند.
به طور مثال بسیاری از کارهایی که سای بابا در منظر عموم مردم و مخاطبانش انجام میداد، در حقیقت نوعی تردستی و چشمبندی بود. در فیلمهایی که از مراسمات او ضبط شده است، با با تماشای تصاویر ضبط شده از مراسمات او متوجه میشویم که آستین پیراهن بلند سایبابا، یا در موقع خارج کردن شیئی از دهانش، به مدت چند ثانیه، یک دستمال را جلوی دهان خود نگه میدارد. این قبیل اقدامات در معروف شدن نزد عموم مردم، میتواند نقش مهمی را ایفا کند.
البته هنگام انجام کارهای اینچنینی ممکن است مردم، به دلیل هیجانی بودن عمل انجام شده، متوجه چشمبندی و شعبده بودن آن نشوند، ولی در حقیقت این قبیل اعمال نوعی تردستی و چشمبندی حرفهای به حساب میآید. کسانی که به اقامتگاه سایبابا رفته و با مریدان وی به گفتگو نشستهاند، از قول برخی از مبلغین سایبابا میگویند که آنان کرامت و معجزه را در مورد سایبابا قبول ندارند. «هانس، مسیحی کاتولیکی بود، که پدرش در آلمان یکی از مبلغین سایبابا بود، ولی کرامت و معجزه را درباره سایبابا قبول نداشت»[1] و میتوان گفت: تقریباً تمام مقالات گوناگون در غرب، به خصوص آمریکا، سایبابا را تا حد جادوگری معمولی که فقط میخواهد افراد بیشتری را جذب خود کند معرفی و نقد میکنند.[2]
در روايات اسلامی نیز این چنین اعمالی مورد تایید قرار نگرفته و هرگز کرامت و فضیلتی برای افراد محسوب نمیشود. روایت شده، شخصی در زمان امام صادق(عليه السلام) وارد مسجد پيامبر(صلیاللهعلیهوآله) شده و ادعا میکرد از غیب خبر داشته و هر چه مردم در دستشان پنهان کنند، میتواند به درستی خبر از حقیقت آن شیء بدهد. هر کسی که از آن شخص سؤال مىكرد، او همه پاسخها را به درستی مىداد، به طوری که حتى در يك مورد نيز اشتباه نمىكرد. در اين اثنا امام صادق(عليه السلام) وارد مسجد شده و مردم قضیه را برایشان توضیح دادند. حضرت جلو رفته و چيزى را در دستشان پنهان كرده و از آن مرد سؤال كردند، اين چيست كه در دست من است؟ آن مرد تأملى كرد و سپس در حالى كه آثار حيرت و تعجب در چهرهاش نمايان بود، به حضرت نگريست. امام پرسيد: چرا تعجب كردى، آيا نمىتوانى بگويى در دست من چيست؟ آن مرد گفت: چرا مىدانم در دست شما چيست، ولى تعجب من از اين است كه شما چگونه آن را به دست آوردهايد؟ حضرت فرمودند: مگر در دست من چيست؟ گفت: من الآن نگاه كردم و ديدم همه چيز در عالم سر جاى خودش قرار دارد؛ تنها تغيير رخ داده دو عدد تخم پرندهاى است، که در حال حاضر یکی از آنها نیست؛ و بايد در دست شما باشد! حضرت فرمودند: صحیح است؛ و سپس دستشان را باز كرده و تخم پرنده را به همه مردم حاضر در مسجد نشان دادند. بعد امام رو به آن شخص کرده و پرسيدند: از كجا اين علم و توانايى را به دست آوردهاى؟ او گفت: با هواى نفسم مخالفت كرده و هر چه دلم خواسته، خلاف آن را انجام دادهام. حضرت او را دعوت به اسلام کردند که مورد پذیرش قرار نگرفت. در جواب حضرت ادامه دادند، تو خودت الآن گفتى هر چه دلم بخواهد خلاف آن را عمل مىكنم؛ چرا در اينجا با نفست مخالفت نمىكنى؟ مرد غیبگو محكوم شده و مسلمان شد. پس از مسلمان شدن، مردم باز از او خواستند که خبر از غیب دهد ولی اين بار هر چه كرد، نتوانست. امام به او فرمود: تا به حال زحمتى كشيده بودى و خداوند مزد آن را در همين دنيا به تو داده بود؛ و چون بر باطل بودى و در آخرت نصيبى نداشتى كه بخواهند آنجا چيزى به تو بدهند، اكنون كه مسلمان شدهاى خداوند بهترين و بزرگترين نعمت و پاداش را به تو داد؛ به همین خاطر آن پاداش و نعمت قبلى از تو سلب شد.[3]
بنابراین در برخی موارد هم ممکن است شخصی دارای یک سری توانمندیها و قدرت بر انجام یک سری اعمال به ظاهر خارقالعاده باشد، ولی این قبیل اعمال هرگز به معنای کرامت و معجزه نیست، چون کرامت و معجزهای که در عرفان اسلامی از آن سخن به میان آمده است، تنها مختص انبیاء و اولیای خدا بوده و آنان صرفاً برای اثبات ادعای الهی خود نزد توده مردم، مجاز به استفاده از آن بودند.
پینوشت:
[1]. گریوانی مسلم، عرفان وارهها، تهران، نشرموسسه دانش و اندیشه معاصر، ص352.
[2]. همان
[3]. علامه مصباح یزدی، در جستجوی عرفان اسلامی، قم، نشر موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی ره، ص313.
افزودن نظر جدید