تابنده: تصوف فطرت است!
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب - نور علی تابنده قطب سابق دراویش فرقه گنابادیه تصوف را از فطرت انسان دانسته است! فطرت نوعی خاص از آفرینش و راهنمای انسان به سوی خدا است. «انسان فطرت دارد» به این معنی است که انسان مانند لوح سفید یا خمیر شکل یافتهای، به دنیا نمیآید بلکه از آغاز بینشها و گرایشهای خدادادی خاصی را به همراه دارد که انتخابها و افعال او را در طول زندگی جهت میدهد و منظور از «فطری بودن توحید» این است که انسان نسبت به تعالیم انبیاء، لااقتضاء و خنثی نیست، بلکه در سرشت انسان، فطرت و تقاضایی است که بعثت انبیا پاسخگوی آن است و پیامبران الهی چیزی را عرضه داشتهاند که بشر طبق سرشت خود در جست و جوی آن است.
با این تعاریف آیا تصوف فطرت است و یا بدعت؟!
بدعت در لغت به معنی نوآور و یا نوآورده میباشد و در اصطلاح دانش کلام و علوم دینی پدید آوردن رسم و آیین و باور تازه در دین است. رسم و آیین و باوری که ریشه در قرآن و سنت پیامبر (صلّی اللَّه عليه و آله) و ائمه (علیهم السلام) ندارد و پس از زمان پیامبر(صلّی اللَّه عليه و آله) و یاران وی پدیدار گشته است.
صوفیه برای نظام دادن به تشکیلات خانقاهی و فرقهای ناگزیر به نوآوریهائی شدهاند، چنانکه شهید مطهری مینویسد: «بالاخص آنجا که جنبه فرقهای پیدا میکند بدعتها و انحرافات زیادی میتوان یافت که با کتاب الله و سنت معتبر وفق نمیدهد»[1] این گونه نوآوریها که بدعت محسوب میشوند توانسته غیر اتباع فرقه را جذب کند و موجب سرگرمی اتباع فرقه هم باشد.
مرحوم علامه مجلسی در کتاب رسالهی «اعتقادات» مينويسد: «جماعتى از مردم عصر ما به نام «صوفيه» بدعتهائى اختراع كرده و آن را مسلك خود قرار داده و گوشهگيرى و رهبانيت را شعار خود ساختهاند، تا به نظر خود بدان وسيله خدا را عبادت كنند! با اينكه پيغمبر از رهبانيت و گوشهگيرى از خلق نهى فرمود و دستور داد كه مسلمانان بايد ازدواج كنند و با مردم معاشرت نمايند و در اجتماعات مسلمين حاضر شوند، با مؤمنين نشست و برخاست كنند، و يكديگر را براه خير و صلاح و اعمال نيك هدايت كنند. احكام خدا و مسائل دينى بياموزند و به ديگران ياد دهند. عيادت بيماران بنمايند و تشييع جنازه و ملاقات مؤمنين و سعى در انجام حوائج آنها داشته باشند. امر به معروف و نهى از منكر بنمايند و حدود الهى را جارى سازند و احكام خدا را منتشر كنند، در حالى كه رهبانيتى كه صوفيه اختراع كردهاند مستلزم ترك تمام اين واجبات و مستحبات است! بعلاوه صوفيه در اين رهبانيت (گوشهگيرى و خانقاهنشينى) عبادتهاى ساختگى پديد آوردهاند. از جمله اين عبادات ساختگی ذكر خفی است كه نزد آنها عمل خاصي است و با هيئت مخصوصي معمول ميدارند. نه آيهاي و نه روايتي در باره اين ذكر خفي از شرع مطهر وارد نشده و در هيچ كتابي هم پيدا نميشود كه البته اين خود بدون هيچگونه شك و ترديدی بدعت است و پيغمبر (صلّی اللَّه عليه و آله) فرمود: كلّ بدعة ضلالة و كلّ ضلالة سبيلها الي النّار. يعني: هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی راهش به طرف جهنم است. از جمله آن بدعتها «ذكر جلي» است كه در آن حالت با اشعار و نعره الاغ آواز ميخوانند، و عربده ميكشند، و اين را عبادت خدا ميدانند و عقيده دارند كه جز اين دو ذكر و بدعتها، خدا عبادت ديگري ندارد، و بدينگونه تمام واجبات و مستحبات و نوافل را ترك میكنند، و هر گاه نماز میخوانند مثل مرغی كه پی در پی منقار به زمين میزند، با عجله و شتاب قناعت میكنند، و اگر ترس از علماء نبود، حتي اين نوع نماز خواندن را هم به كلي ترك ميكردند! صوفيه (لعنهم اللَّه) تنها به اين بدعتها اكتفا نكردهاند، بلكه اصول دين را نيز تغيير دادهاند، و قائل به وحدت وجود شدهاند. معناي وحدت وجود كه در اين زمان مشهور است و از مشايخ آنها شنيده ميشود كفر است و نيز صوفيه عقيدهمند به جبر و سقوط عبادات و غير اينها از عقائد فاسد و سخيف هستند.»
پس ای برادران من! دين و ايمان خود را از فريبهای اين شياطين و دغلبازی آنها حفظ نماييد، و از خدعه و نيرنگ ساختگی آنها كه دلهای مردم نادان بدان متمايل میگردد، پرهيز كنيد!
پینوشت:
[1]. شهید مرتضی مطهری، آشنائی با علوم اسلامی، نشرصدرا، 1374 ج 2 ص 93
افزودن نظر جدید