توهین به پیامبر، به بهانه نقل جریان مبعث

  • 1399/12/23 - 12:12
شیوه نزول وحی و سرآغاز رسالت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به شیوه‌ایی که عایشه نقل کرده صحیح نیست چون او در آن زمان به دنیا نیامده بود و روایت جابر با روایت او معارض است. علاوه بر آن پیامبر قبل از بعثت نبوت داشته و نزول فرشته ها برای ایشان چیز جدیدی نبوده است.

از جمله اهانت‌ها و جسارت‌هایی که بخاری در صحیح خود، پیرامون پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل کرده، مبعث پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است؛ وی در آن روایت، به نقل از عایشه آورده: ... هنگامی‌که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در غار حراء بودند، فرشته‌ای بر ایشان نازل شد و گفت بخوان! پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمودند که نمی‌خوانم، آن فرشته، حضرت را محکم در آغوش گرفت و به شدت به ایشان فشار آورد؛ در مرتبه دوم و سوم آن فرشته می‌گفت: بخوان و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از خواندن ابا می‌کردند؛ پس فرشته گفت: إقرأ باسم ....[1]
این روایت، دارای اشکالات متعددی است، ازجمله:
اولاً: نقل کننده این روایت عایشه است و او طبق نقل اهل سنت، بعد از بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به دنیا آمد، پس این روایت مرسل است.
ثانیاً: فشار وارد کردن به جسم مبارک پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، عمل بی‌خودی و عبث بوده است! اگر بالفرض پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نپذیرفتند که چیزی بخوانند، باید به ایشان می‌فرمود که من مبعوث از جانب خداوند متعال هستم و شما پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هستید، پس بخوان.
ثالثاً: این همه ترس از جانب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) کاملاً غیر طبیعی بوده است. حضرت عیسی با این‌که در سنین نوزادی مبعوث به نبوت شدند، ولی هیچ ترسی از این مساله نداشتند؛ علاوه بر آن، حضرت یحیی در سنین کودکی و حضرت یوسف در سنین نوجوانی به نبوت مبعوث شدند، ولی هیچ‌کدام از آن‌ها ترس و واهمه‌ای از دیدن آن فرشته‌ها و وحی نداشتند. اضافه بر آن، فرشته‌ها باید حداقل، احترام و ادب در برخورد خود با بزرگ‌ترین حجت الهی را مراعات می‌کردند.
البته اگر جبرائیل به همان نحوی که بر پیامبرمان نازل شد، بر حضرت عیسی نازل می‌شد، باید حضرت مریم، جهت دفع وحشت از حضرت عیسی، یک حرزی برای ایشان درست می‌کردند!
رابعاً: بر اساس این روایت، (روایت عایشه)، اولین آیه‌ای که بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نازل شد، آیات ابتدای سوره‌ی علق باشد، ولی بر اساس روایت جابر که بخاری نیز آن را نقل کرده، اولین آیه‌ای که بر حضرت نازل شد، آیه‌ی «یا ایها المدثر» است؛ علاوه بر آن، در حدیث جابر، شیوه نزول جبرئیل با آن‌چه که عایشه نقل کرده است، تعارض دارد؛ با وجود این تعارض نمی‌توان به روایت پر از اشکال عایشه ملتزم شد.[2]
خامساً: از فجایع روایت عایشه همین بس که در آن روایت آمده که در ابتدا، حضرت خدیجه ایشان را دلداری می‌دادند و پس از آن، حضرت را نزد ورقه بن نوفل فرستاد، تا این‌که ورقه، نبوت حضرت را تأیید کرد و سکونت و آرامش به حضرت بازگشت؛ در حالی‌که نبوت انبیاء در عالم ذر معین شده بود و از آنان، در همان عالم پیمان گرفته شده بود.[3]
علاوه بر آن، در روایات اهل تسنن آمده که حضرت فرمودند: «من پیامبر بودم، درحالی‌که آدم بین روح و جسد بوده است.»[4] پس به هیچ عنوان نمی‌توان پذیرفت که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از نبوت و رسالتشان خبر نداشتند، تا این‌که ورقه بن نوفل به ایشان اطلاع دادند.
جهت حسن ختام، روایت شیعه در بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را می‌آوریم. امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرماید: جبرائیل بر پیامبر نازل شد و فرمود: ای محمد بخوان! پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ جبرائیل فرمود: بخوان به نام پروردگارت که خلق کرده است یعنی نور شما را قبل از اشیاء خلق کرده ...[4]

پی‌نوشت:

[1]. «حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ بُكَيْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا اللَّيْثُ عَنْ عُقَيْلٍ عَنْ ابْنِ شِهَابٍ عَنْ عُرْوَةَ بْنِ الزُّبَيْرِ عَنْ عَائِشَةَ أُمِّ الْمُؤْمِنِينَ أَنَّهَا قَالَتْ: أَوَّلُ مَا بُدِئَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ الْوَحْيِ الرُّؤْيَا الصَّالِحَةُ فِي النَّوْمِ فَكَانَ لَا يَرَى رُؤْيَا إِلَّا جَاءَتْ مِثْلَ فَلَقِ الصُّبْحِ ثُمَّ حُبِّبَ إِلَيْهِ الْخَلَاءُ وَكَانَ يَخْلُو بِغَارِ حِرَاءٍ فَيَتَحَنَّثُ فِيهِ وَهُوَ التَّعَبُّدُ اللَّيَالِيَ ذَوَاتِ الْعَدَدِ قَبْلَ أَنْ يَنْزِعَ إِلَى أَهْلِهِ وَيَتَزَوَّدُ لِذَلِكَ ثُمَّ يَرْجِعُ إِلَى خَدِيجَةَ فَيَتَزَوَّدُ لِمِثْلِهَا حَتَّى جَاءَهُ الْحَقُّ وَهُوَ فِي غَارِ حِرَاءٍ فَجَاءَهُ الْمَلَكُ فَقَالَ اقْرَأْ قَالَ مَا أَنَا بِقَارِئٍ قَالَ فَأَخَذَنِي فَغَطَّنِي حَتَّى بَلَغَ مِنِّي الْجَهْدَ ثُمَّ أَرْسَلَنِي فَقَالَ اقْرَأْ قُلْتُ مَا أَنَا بِقَارِئٍ فَأَخَذَنِي فَغَطَّنِي الثَّانِيَةَ حَتَّى بَلَغَ مِنِّي الْجَهْدَ ثُمَّ أَرْسَلَنِي فَقَالَ اقْرَأْ فَقُلْتُ مَا أَنَا بِقَارِئٍ فَأَخَذَنِي فَغَطَّنِي الثَّالِثَةَ ثُمَّ أَرْسَلَنِي فَقَالَ {اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ}
فَرَجَعَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَرْجُفُ فُؤَادُهُ فَدَخَلَ عَلَى خَدِيجَةَ بِنْتِ خُوَيْلِدٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا فَقَالَ زَمِّلُونِي زَمِّلُونِي فَزَمَّلُوهُ حَتَّى ذَهَبَ عَنْهُ الرَّوْعُ فَقَالَ لِخَدِيجَةَ وَأَخْبَرَهَا الْخَبَرَ لَقَدْ خَشِيتُ عَلَى نَفْسِي فَقَالَتْ خَدِيجَةُ كَلَّا وَاللَّهِ مَا يُخْزِيكَ اللَّهُ أَبَدًا إِنَّكَ لَتَصِلُ الرَّحِمَ وَتَحْمِلُ الْكَلَّ وَتَكْسِبُ الْمَعْدُومَ وَتَقْرِي الضَّيْفَ وَتُعِينُ عَلَى نَوَائِبِ الْحَقِّ فَانْطَلَقَتْ بِهِ خَدِيجَةُ حَتَّى أَتَتْ بِهِ وَرَقَةَ بْنَ نَوْفَلِ بْنِ أَسَدِ بْنِ عَبْدِ الْعُزَّى ابْنَ عَمِّ خَدِيجَةَ وَكَانَ امْرَأً قَدْ تَنَصَّرَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَكَانَ يَكْتُبُ الْكِتَابَ الْعِبْرَانِيَّ فَيَكْتُبُ مِنْ الْإِنْجِيلِ بِالْعِبْرَانِيَّةِ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكْتُبَ وَكَانَ شَيْخًا كَبِيرًا قَدْ عَمِيَ فَقَالَتْ لَهُ خَدِيجَةُ يَا ابْنَ عَمِّ اسْمَعْ مِنْ ابْنِ أَخِيكَ فَقَالَ لَهُ وَرَقَةُ يَا ابْنَ أَخِي مَاذَا تَرَى فَأَخْبَرَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَبَرَ مَا رَأَى فَقَالَ لَهُ وَرَقَةُ هَذَا النَّامُوسُ الَّذِي نَزَّلَ اللَّهُ عَلَى مُوسَى يَا لَيْتَنِي فِيهَا جَذَعًا لَيْتَنِي أَكُونُ حَيًّا إِذْ يُخْرِجُكَ قَوْمُكَ.» بخاری، صحیح، ج1، ص5، دار طوق النجاه، 1422ق.
[2]. «حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مَنْصُورٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الصَّمَدِ حَدَّثَنَا حَرْبٌ حَدَّثَنَا يَحْيَى قَالَ سَأَلْتُ أَبَا سَلَمَةَ أَيُّ الْقُرْآنِ أُنْزِلَ أَوَّلُ فَقَالَ:{يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ}. فَقُلْتُ: أُنْبِئْتُ أَنَّهُ {اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ} قَالَ أَبُوسَلَمَةَ سَأَلْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ أَيُّ الْقُرْآنِ أُنْزِلَ أَوَّلُ فَقَالَ: {يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ}. فَقُلْتُ أُنْبِئْتُ أَنَّهُ {اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ} فَقَالَ لَا أُخْبِرُكَ إِلَّا بِمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ جَاوَرْتُ فِي حِرَاءٍ فَلَمَّا قَضَيْتُ جِوَارِي هَبَطْتُ فَاسْتَبْطَنْتُ الْوَادِيَ فَنُودِيتُ فَنَظَرْتُ أَمَامِي وَخَلْفِي وَعَنْ يَمِينِي وَعَنْ شِمَالِي فَإِذَا هُوَ جَالِسٌ عَلَى كُرْسِيٍّ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ فَأَتَيْتُ خَدِيجَةَ فَقُلْتُ دَثِّرُونِي وَصُبُّوا عَلَيَّ مَاءً بَارِدًا وَأُنْزِلَ عَلَيَّ{يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ}.» بخاری، صحیح، ح4543.
[3]. «وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا.[احزاب/7]
[4]. «4209 - حدثنا أبو النضر الفقيه و أحمد بن محمد بن سلمة العنزي قالا : ثنا عثمان بن سعيد الدارمي و محمد بن سنان العوفي ثنا إبراهيم بن طهمان عن بديل بن ميسرة عن عبد الله بن شقيق عن ميسرة الفخر قال : قلت لرسول الله صلى الله عليه و سلم متى كنت نبيا ؟ قال : و آدم بين الروح و الجسد
هذا حديث صحيح الإسناد و لم يخرجاه
تعليق الذهبي قي التلخيص: صحيح.»
حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج2 ص665، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1411ق.
[4]. «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الشَّيْبَانِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ يُوسُفَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ كَيْسَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى مُحَمَّدٍ ص فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ اقْرَأْ قَالَ وَ مَا أَقْرَأُ قَالَ‏ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ‏ يَعْنِي خَلَقَ نُورَكَ الْأَقْدَمَ قَبْلَ الْأَشْيَاءِ- ...»
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، ج‏36، ص176، بيروت، چاپ دوم، 1403 ق.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.