مبنا سازی برای انحراف از شریعت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از کسانی که بذر انحراف از شریعت را عامدانه کشت می کنند، موجبات انحراف مردم را فراهم کرده و عمداً اقدام به انحراف اعتقادی مردم می کنند و برخی هم بصورت ناخواسته به این کار دامن زده، هر چند که قصد منحرف کردن مردم را ندارند. در این میان به بحث کوتاهی پیرامون شریعت گریزی هر دو طرف و اقوال ایشان می پردازیم.
در میان صوفیان کسانی پيدا مي شوند که به شدت از فرمانهای شریعت پیروی می کنند و گاه حتی تا حد افراط نیز پیش می روند[1] و هم کسانی که «از برون پاک می کنند وز درون ناپاک»اند[2] و خرقه پوشی و خانقاه نشینی را بهانه ای برای رسیدن به خواسته ها و ميل هاي نفسانی ساخته اند، به گونه ای که خشم حافظ برانگيخته مي شود و اينگونه مي گويد:« صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می خورد – پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف»[3] همچنین به لحاظ نظری، بسیاری از صاحب نظران مکتب تصوف در علوم معمول نیز دستی داشته و درباره حلال بودن و حرام بودن مسائلی همچون سماع به بحث پرداخته اند. به عنوان مثال شیوه عملی کسی که رقص و پایکوبی را حرام می داند ولی به انجام آن روی خوش نشان می دهد و یا دیدگاه علمی کسی که آن را حلال می شمارد و دلایلی بر حلال بودنش بيان مي کند، مورد بررسی این نوشته قرار نمی گیرند، بلکه سخن با کسانی است که با وجود اینکه حرمت شرعی چنین اعمالی را می پذیرند، راهی نیز برای حلال بودن آنها جست و جو می کنند و با به کارگیری اصطلاحاتی مانند طریقت، حقیقت، گريزگاهي برای فرار از احکام شریعت طلب مي کنند. گویا کشف و الهام شیخ طریقت برتر از وحیي است که بر پيام آور شريعت يعني همان پيامبر اکرم صل الله عليه و آله فرود آمده است.
شگفتا که برخی از کسانی که در زمينه مباحث عقلی و فلسفی صاحب نظر و درپایبندی به سیر و سلوک شرعی نام آوراند، نیز گاهی بدین دام افتاده و ناخواسته سخنانی گفته اند که از آن بوی بی مهری به شریعت به مشام می رسد. صدر المتالهین شیرازی در بحث از عشق مجازی، تلاش می کند تا نگاه به چهره خوب رويان و عشق به آنان را – در صورتی که با انگیزه های برخاسته از شهوت حیوانی همراه نباشد – کاری نیکو و پسندیده قلمداد نماید و انجام آن را در مراحل ابتدايي سیر و سلوک، عملی شایسته به شمار آورد[4]. و در برداشت حکیم ملاهادی سبزواری میان حکم طریقت و حکم شریعت که چنین نگاهی را حرام می داند، تعارضی آشکار است. از این روی دست به توجیه می زند و جمع میان آن دو را از نوع "اجتماع امر و نهی"[5] می شمارد، یعنی هر چند این کار در شریعتی که توسط پیامبر (ص) اعلام گشته، دارای نهی است، اما عارفان با کشف و شهود خود به مصلحت های نهفته در آن و امر شرعی دست می یابند و چنان که برخی فقیهان گفته اند، عملي که از یک جهت پسندیده و دارای امر است، می تواند از جنبه دیگر ناپسند و دارای نهی باشد.[6]
این لغزش قلم را نمی توان به حساب دیدگاه کلی حکیم سبزواری گذاشت و صدر المتالهین نیز چنین تمایزی را بین احکام شریعت و طریقت نمی پسندد و دلی پر درد از صوفیان شریعت گریز دارد، چنان که در کتاب کسر اصنام الجاهلیه، بر دیدگاه برخی از متصوفه زمان خویش خرده مي گيرد و می گوید:
« این افراد ... به علت دارا بودن اعتقادات عامیانه ... از علوم حقیقی و معارف ربانی محجوب اند، عقایدی از این نمونه که می گویند: ... « خداوند از عبادات ما بی نیاز است، پس در انجام آن چه فایده؟» و « شریعت برای کسانی است که در حجاب اند، نه برای واصل شدگان» و «شریعت پوست است تا آن را نیفکنی به مغز اسرار نرسی» و دیگر سخنان پوچ.»[7] که نشانگر گریزان بودن شیخ و بیزاری وی از شریعت گریزان است.
در نتیجه شریعت گریزی از سوی هر کسی و به هر بهانه ای خصوصا بهانه کشف و شهود، بهانه ای بیش نبوده و مورد نهي شارع می باشد. چرا که نبی مکرم اسلام (ص) با آوردن وحی و آداب عبادت، راه های عبادت حضرت حق جل جلاله را روشن نمود و راه های دیگر که توسط غیر معصوم (ع) معرفی می شوند، حتما دارای شک و شبهه می باشد و شریعت گریزان خواسته یا ناخواسته بدین وسیله موجبات انحراف مردم را فراهم کرده که باید از آنان دوري کرد.
منابع:
1-چنان که معروف کرخی در نزدیکی آب به تیمم می پردازد، از ترس آنکه مبادا به آب نرسیده، بميرد. (طبقات الصوفیه، سلمی، ص 88) و بایزید بسطامی هرگز خربزه نمی خورد، زیرا نمی داند که پیامبر چگونه آنرا خورده است! شمس تبریزی در نقد این رفتار، آن را با یکی از شطحیات بایزید می سنجد و می گوید:« صورت متابعت را نگاه داشتی، پس حقیقت متابعت و معنی متابعت چگونه ضایع کردی که مصطفی (ع) می فرماید: سبحانک ما عبدنا حق عبادتک [پس منزهی! تو را آن گونه که سزاوار است نپرستیدم] . اما بایزید می گوید: سیحانی ما اعظم شانی! [پس منزهم! چه بزرگ است مقام من.] اگر کسی را گمان باشد که حال او قوی تر از حال مصطفی بود، سخت احمق و نادان باشد» مقالات شمس تبریزی، ج 2، ص 143؛ رساله فریدون، ص 127
2-«از برون پاک وز درون ناپاک- کیست این؟هست صوفی ای چالاک» حدیقه الحدیقه، ص 399
3-دیوان حافظ، ص 157، (پاردم: چرمی که بر پالان یا زین می دوزند و زیر دم اسب یا پس ران چارپا می اندازند.)
4-الحکمه المتعالیه، ج 7، صص 171-175. گفتنی است که صدر المتالهین مضمون یاد شده را حتی عبارات آن را – با اندکی تعدیل- از اخوان الصفا وام گرفته است. برای مطالعه بیشتر ر.ک به رسائل اخوان الصفا، ج 3، صص 227 و 228
5-مثال معروف این مساله که در علم اصول مطرح می شود: خارج شدن از خانه غصبی است. بر اساس دیدگاه کسانی که اجتماع امر و نهی را جايز می دانند، هر گام کسی که بی اجازه وارد خانه دیگران شده است، از آن جهت که تصرف در اموال دیگران به شمار می آید، حرام و دارای نهی است و از آن نظر که زمینه خارج شدن از خانه غصبی را فراهم می کند، واجب و دارای امر است.
6-«ان قلت: المشایخ یلتزمون التوفیق بین اوضاع الشریعه و الطریقه.... و هذا الامر کیف یوافق الشریعه المطره؟ قلت لعلهم وجدوا رخصه من رموزها و دقائقها و لعلهم جوزوا اجتماع الامر و النهی – کما جوزه کثیر من المتشرعه . ... فشیئ واحد مبغوض و مطلوب للشارع المقدس من جهتین.» الحکمه المتعالیه، ج 7، ص 174
7-عرفان و عارف نمایان (ترجمه کسر اصنام الجاهلیه)، ص 43؛ کسر اصنام الجاهلیه، صص 16 و 17
برای مطابعه بیشتر در این زمینه رجوع شود به کتاب "خرقه می آلود" اثر حسن یوسفیان.
افزودن نظر جدید