تشبیه و تجسیم شالوده اصلی فکر وهابیت
خلاصه مقاله
یکی از عقاید اصلی وهابیت، تشبیه و تجسیم است. آنان چون ظاهرگرا هستند و بر اساس ظاهر حکم کرده و تأویل را جایز نمیدانند، معتقدند که خداوند دارای صورت، چشم، گوش، دست، پا، انگشت، سینه و ... است. معتقدند خداوند با دستش اظهار قدرت میکند و با پایش راه میرود. ابن عثیمین مینویسد: بر ما نیز واجب است که ایمان بیاوریم به اینکه خداوند نیز دارای دو دست است. لکن بر ما واجب است، اینکه به زبانمان نگوییم که دستهای خداوند چگونه است و چه کیفیتی دارد.
متن مقاله
یکی از عقاید اصلی وهابیت، تشبیه و تجسیم است. وهابیت اگر چه تشبیه و تجسیم را نفی کرده و آن را برای خود نمیپذیرند و خود را موحدون یا اهل توحید میدانند، ولی در حقیقت به وادی تشبیه و تجسیم وارد شدهاند. آنان چون ظاهرگرا هستند و بر اساس ظاهر حکم کرده و تأویل را جایز نمیدانند، معتقدند که خداوند دارای صورت، چشم، گوش، دست، پا، انگشت، سینه و ... است. معتقدند خداوند با دستش اظهار قدرت میکند و با پایش راه میرود، اما به گمانشان برای اینکه به تشبیه و تجسیم گرفتار نشوند کلمه «بلا کیف و بلا تشبیه» را بهکار میگیرند.[1] یعنی خداوند دست دارد، ولی نه دستی مثل دست آدم، یا پا دارد، ولی پای خداوند مثل پای انسان نیست و ...
حقیقت آن است که اگر گفتیم خداوند پا، دست و چشم و... دارد، یعنی دارای جسم است و جسم از لوازم ماده است و ماده محدود است و حتی اگر کلمه «بلا کیف و بلاتشبیه» را به کار گیریم، فرقی در حقیقت ماجرا ندارد؛ زیرا این کلمات واقعیت را عوض نمیکند. به همین جهت میتوان گفت: شالوده اصلی تفکر وهابیت بر تشبیه و تجسیم بنا نهاده شده است.
برای اینکه با تشبیه و تجسیم از دیدگاه وهابیت بهتر آشنا شوید، سخن ابن عثیمین، مفتی برجسته وهابی را مورد نظر قرار میدهیم. وی توحید را به سه قسم ربوبی، اسماء و صفات و توحید در عبادت، تقسیم کرده و در ذیل توحید اسماء و صفات چنین مثال میآورد: خداوند برای خودش ثابت کرده است که دو دست دارد، که دو دستش را متصف به بسط کرده است. «بل یداه مبسوطتان.» بنابراین بر ما نیز واجب است که ایمان بیاوریم به اینکه خداوند نیز دارای دو دست است. لکن بر ما واجب است، اینکه برای خداوند دست تصور نکنیم و به زبانمان نگوییم که دستهای خداوند چگونه است و چه کیفیتی دارد. ما نباید دستهای خدا را به دستهای مخلوقین تشبیه کنیم.»[2]
چنانکه مشاهده میکنید، ابن عثیمین سعی دارد که از تشبیه و تجسیم خداوند به مخلوقات فرار کند و خداوند را جسم نداند و خدا را به مخلوقات تشبیه نکند، ولی مقتضی حرفش تشبیه و تجسیم است؛ زیرا خداوندی که دست دارد، یعنی جسم است. بنابراین اگر هزار بار هم بگوید، دست دارد ولی دستش شبیه دست انسان نیست، فایدهای ندارد و از تشبیه و تجسیم عقاید وهابیت چیزی کم نمیکند.
نویسنده: مجتبی محیطی
پینوشت:
[1]. سقاف، حسن بن علی، السلفیه الوهابیه افکارها الاساسیه و جذورها التاریخیه، دارالامام الرواس، بیروت، ص21. برای دیدن تصویر کلیک کنید.
[2]. العثيمين، محمد بن صالح (م 1421)، مجموع فتاوى ورسائل فضيلة الشيخ محمد بن صالح العثيمين، جمع وترتيب: فهد بن ناصر بن إبراهيم السليمان، دار الوطن - دار الثريا، الطبعة الأخيرة، 1413ق، ج1، ص22. برای دیدن تصویر کلیک کنید.
افزودن نظر جدید