ایمان علی(ع) سنگینتر از طبقات آسمان و زمین
خلاصه مقاله
آنچه که در کتب روایی و تفسیری فریقین از فضائل و مناقب حضرت علی (علیهالسلام) به رشته تحریر در آمده است، طبق فرموده و روایت صریح پیامبر عظیم الشان اسلام (صلیاللهعلیهوآله) قابل شمارش نیست و احدی هم نمیتواند آن را انکار کند و اگر کسی بخواهد آن را حساب کند، اولاً: در افکار و اذهان انسانهای عادی نمیگنجد و ثانیاً: بسیار سخت و دشوار و در عین حال طاقت فرسا و غیر قابل جمع آوری است.
متن مقاله
اگر نگاهی گذرا به کتب روایی و تفسیری شیعه و اهل سنت داشته باشیم، ذیل برخی از آیات و روایات وارده، مناقب و فضائلی که برای حضرت علی (علیهالسلام) به نگارش در آمده است را میبینیم که اگر چه غیر قابل شمارش نیست و برای نویسندگان شاید محال نباشد، اما یقیناً بسیار دشوار است. چرا که شخصیت آن بزرگوار در افکار و اذهان محدود انسانها نمیگنجد و آنچه که نقل شده و به رشته تحریر در کتب آمده است، در حقیقت همگی آنها گوشهای از مناقب و خصوصیات منحصر به فرد شخصیتی مانند مولای متقیان، امیرمومنان، علی بن ابیطالب (علیهالسلام) خلاصه میگردد. رسول گرامی اسلام دربارهی شخصیت بیانتهای حضرت علی و کمالات بینظیر و فضائل بیپایانش چنان احادیث و روایاتی را نقل فرمودهاند که اصحاب و مسلمانان که هیچ، حتی دیگران از اقوام و ملل و ادیان الهی، آن زمان که او را میخواهند توصیف کنند، انگشت حیرت و تعجب به دندان میگیرند، که چه بگویند تا حق او ادا گردد و فقط نظارهگر نام و جایگاه او به عنوان بهترین بنده صالح خدا در تمام اعصار از گذشته تاریخ تا روز قیامت خواهند بود.
از جمله روایات وارده برای اتفاقی که بر آن حضرت در زمان خلافت عمر بن خطاب بهوقوع پیوست این روایت است:
ابن عساکر در کتاب خود روایتی را با ذکر دو سند و همچنین دیگران با اسناد مختلف دیگر نقل کردهاند که در زمان خلافت عمر بن خطاب دو نفر نزد او رفتند و از تعداد طلاق کنیز -که مانع رجوع میشود- از او سؤال کردند. عمر بن خطاب از جا برخاست و به همراه آن دو نفر، نزد گروهی از مردان که در مسجد نشسته بودند رفت و بر بالای سر مردی اصلع[1] ایستاد و گفت: ای اصلع! نظر تو دربارهی طلاق کنیز چیست؟ آن مرد سر بلند کرد و با اشاره به دو انگشت سبّابه و وسطی پاسخ داد - دو مرتبه-؛ عمر بن خطاب هم به آن دو گفت: با دو مرتبه طلاق نمیتوان به کنیز رجوع کرد. پس یکی از آنها گفت: سبحان الله! ما آمدهایم از تو نظرخواهی و سؤال کنیم که خلیفه و امیرمومنان هستی و آن وقت تو سراغ این مرد آمدی و از وی سؤال کردی و بدون آنکه با تو حرف بزند، با اشاره به انگشتانش پاسخ داد و تو به این جوابگویی او راضی شدی!! عمر بن خطاب گفت: آیا شناختید که او کیست؟ گفتند: نه. گفت: او علی بن ابیطالب است، گواهی میدهم از رسول خدا شنیدم که فرمود: «لو انّ السّماوات السّبع و الارضین وضعن فی کفّه میزان و وضع ایمان علیّ فی کفّه میزان، لرجح بها ایمان علیّ.[2] اگر طبقات هفتگانه آسمان و زمین را در یک کفهّ ترازو نهند و ایمان علی را در کفّه دیگر، پس ایمان علی برتری و سنگینی کند.»
البته برخی دیگر از علمای اهل سنت، فقط کلام پیامبر اکرم را از عمر بن خطاب، بدون سؤال و جواب نقل کردهاند، که عبارتند از: دیلمی، ذهبی، طبری، متقی هندی، عسقلانی، احمد بن حنبل، صفوری و...[3]
در نتیجه به این سخن پیامبر میرسیم که فرمودند: «لو کان البحر مداداً، و الرّیاض اقلاماً و الانس کتاباً و الجنّ حساباً، ما أحصوا فضائلک یا اباالحسن.[4] ای ابوالحسن اگر دریاها مرکب و روییدنیها قلم و انسانها نویسنده و اجنه حسابگر شوند، نتوانند فضائل تو را گرد آوری کنند.»
پینوشت:
[1]. اصلع به کسی گویند که موهای جلوی سر او ریخته باشد.
[2]. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، موسسه المحمودی، بیروت، لبنان، ج2 ص364-365 شماره 871.
مناقب، خوارزمی، مطبع الحیدریه، نجف، عراق، فصل 13 ص77-78.
مناقب، ابن مغازلی، دار الاضواء، بیروت، لبنان، ص289 شماره330.
کفایه الطالب، گنجی شافعی، دار احیاء التراث اهل البیت، تهران، ایران، باب 62 ص258.
ارحج المطالب، تسری حنفی، نشر حق برادرز، لاهور، پاکستان، ص476.
ینابیع الموده،قندوزی حنفی، دار الاسوه للطباعه و النشر، قم، ایران، باب 56 ص302.
[3]. الفردوس...، دیلمی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج3 ص363 شماره1500.
میزان الاعتدال، ذهبی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج3 ص494 شماره2788.
ذخائر العقبی، طبری، مکتبه القدسی، قاهره، مصر، ص100.
کنزالعمال، متقی هندی، موسسه الساله، بیروت، لبنان، ج11 ص617.
[4]. ینابیع الموده، قندوزی حنفی، دار الاسوه للطباعه و النشر، قم، ایران، ص297.
افزودن نظر جدید