بهائیت و تناقض در ختم ارسال رُسل
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با توجه به صراحت آیات و روایات اسلامی بر ختم سلسلهی ارسال پیامبران و نسخ ادیان گذشته، به وسیلهی حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله)، بهائیان بر آن شدند تا ادعای پیامبری خود را به گونهای دیگر توجیه کنند. همچنان که با قائل شدنِ مقامی برتر از پیامبری، برای پیشوایان خود (به نام مظاهر الله)، در تلاش برآمدند تا توجیهی برای نقض خاتمیت پیامبر اسلام بسازند. از اینرو میرزا منیر نبیلزاده قزوینی، در دفاع از پیشوایان بهائی آورده است: «حضرت باب و حضرت بهاءالله جلّ ذکرهما، در هیچیک از آیات و الواح خویش ادعای نبوت ننمودهاند که محلّ تعرض و حمله و ایراد معرضین گردند... در قرآن مجید، بشارت به ظهور أعظمین ربّ و الله داده و لقای آنها را لقاء الربّ مقرر داشته. با وجود چنین مقام امنع و اقدس، چه حاجت است که آن نیّرین اعظمین ربّ العالمین ادعای نبوت نمایند؟ مخالفین مطمئن باشند که مدعی نبوت، کسی نبوده و نیست تا اینکه آنها متمسک به حدیث "لا نبیَّ بَعدی" و آیه مبارکه خاتم النبیین گردند».[1]
اما در پاسخ به این توجیهسازی بهائیت، میبایست گفت:
اولاً: مقام "ظهور أعظمین ربّ و الله" که نویسندگان بهائی، برای باب و بهاء بیان کرده و مدعی شدند که مقام نبوت در برابر آن هیچ است، چه سند و مدرکی برای طرح و اثبات آن وجود دارد؟!
ثانیاً: این ادعای نویسندگان بهائی، در واقع با سایر دلایل بهائیت برای انکار ختم سلسلهی پیامبران در تضاد است. چرا که از یکسو، شخص حسینعلی نوری در کتاب ایقان و ابوالفضل گلپایگانی در کتاب فرائد و...، تمام همّت خود را برای اثبات ارسال پیامبران پس از اسلام، گماردهاند و از سویی دیگر نویسندگان بهائی، مقام خاتمیت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) را پذیرفتهاند!
از اینرو باید پرسید، در شرایطی که باب و بهاء، ادعای نزول کتابهای آسمانی و شریعت جدید دارند، چگونه نبوت و رسالت آنان انکار میشود؟! بعلاوه، اگر مقامی که باب و بهاء برای خود ادعا داشتند، قابلیت دریافت وحی و شریعت را داشت، در واقع مقام نبوت و یا رسالت بوده و اگر ختم نبوت و رسالت پذیرفته شود، به عبارتی پایان سلسلهی ارسال پیامبران ثابت میشود. بنابراین بر فرض محال هم که مقام فرای پیامبری را برای پیشوایان بهائی بپذیریم، دیگر آنان حق آوردن شریعت جدید را نداشته و نهایتاً میتوانستند، همچون مربّی و عارف باشند.
پینوشت:
[1]. میرزا منیر نبیلزاده قزوینی، تبیین حقیقت، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ص 255.
افزودن نظر جدید