مخالفت احمد بن حنبل با نظریه تثلیث

  • 1396/10/05 - 14:14
یکی از نمادها و جلوه‌های دشمنی وهابیت با حضرت علی (علیه السّلام)، اعتقاد به نظریه تثلیث خلفا، تبایغ و انتشار آن در میان جامعه اسلامی و مسلمانان است. ابن‌تیمیه حرانی در راستای تنقیص حضرت علی (علیه السّلام) نظریه تثلیث خلفا را تبلیغ کرده است. این در حالی است علمای بزرگ اهل‌سنت نظریه تثلیث خلفا را نپذیرفته‌اند.

یکی از نمادها و جلوه‌های دشمنی وهابیت با حضرت علی (علیه السّلام)، اعتقاد به نظریه تثلیث خلفا، تبلیغ و انتشار آن در میان جامعه اسلامی و مسلمانان است. اساس و ریشه این تفکر به عبدالله بن عمر بن خطاب برمی‌گردد که با نقل روایتی نظریه تثلیث خلفا را پایه‌گذاری کرده و ابن‌تیمیه حرانی حنبلی در راستای تنقیص حضرت علی (علیه السّلام) نظریه تثلیث خلفا را تبلیغ کرده و معتقد بود بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، ابوبکر، عمر و عثمان به عنوان خلیفه بر مسلمانان خلافت کرده و شخص دیگری به خلافت نرسید. وی دوران خلافت حضرت علی (علیه السّلام) را دوران فتنه دانسته و با دفاع از امویان، معاویه را خلیفه چهارم مسلمانان معرفی می‌کند.

ابن در حالی است که احمد بن حنبل پیشوای فکری حنابله، علی رغم نقل حدیث عبدالله بن عمر بن خطاب و تأیید ضمنی نظریه تثلیث، یکی از کسانی است که با پست و بی‌ارزش دانستن این نظریه[1]، به مبارزه با آن پرداخته است. وی با مطرح کردن این سؤال که: آیا امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) بدون این که خلیفه باشد و حقی داشته باشد، احکام و حدود الهی را اجرا کرده و صدقات را جمع‌آوری و تقسیم کرده است؟ قائلین نظریه تثلیث را گمراه‌تر از حمار (الاغ) دانسته و می‌گوید: اصحاب پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) خلافت آن حضرت را پذیرفته و به آن راضی بودند. پشت سر آن حضرت نماز می‌خواندند و در رکاب ایشان می‌جنگیدند. با آن حضرت اعمال حج را به جا می‌آوردند و ایشان را امیرالمؤمنین خطاب می‌کردند. ما نیز از اصحاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تبعیت می‌کنیم.[2]

احمد بن حنبل درباره کسانی که خلافت حضرت علی (علیه السّلام) را انکار کرده و آن حضرت را خلیفه نمی‌دانند می‌گوید: با آنان سخن نگویید و پیمان ازدواج نبندید.[3] احمد بن حنبل در جای دیگر به توجیه کلام عبدالله بن عمر پرداخته و می‌نویسد: عبدالله بن عمر حضرت علی (علیه السّلام) را به عنوان خلیفه چهارم مسلمانان قبول داشته است اما در این روایت در مقام شمارش خلفا نبوده است.[4]

پی‌نوشت:

[1]. السنة، احمد بن حنبل، دار ابن الجوزی، عربستان، ج 2، ص 574.
[2]. «بل هو خلیفة رضیه أصحاب رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و صلّوا خلفه و غزوا معه و جاهدوا و حجّوا و کانوا یسمّونه أمیرالمؤمنین، راضین بذلک، غیر منکرین، فنحن لهم تبع.» ملحقات أحقاق الحق، مرعشی نجفی، حافظ، قم، ج 31، ص 556. 
[3]. «لا تکلّموه و لا تناکحوه.» طبقات حنابله، محمد بن ابی یعلی، دارالمعرفة، بیروت، ج 1، ص 45. 
[4]. «و قد حمل أحمد حدیث ابن عمر علی ما یتعلق بالترتیب فی التفضیل.» فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دار الریان للتراث، قاهره، ج 7، ص 72. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.