پیشوایان بهائی؛ توهین به مسیحیت و اعتقاد به پلورالیسم !
پیشوایان بهائی بر خلاف توصیههای خود (به پرهیز از دشنامگویی حتی به دشمنان) عمل کرده و تمامی ملل و ادیان الهی (از جمله مقامات کلیسا و مسیحیان) را آماج توهینهای خود قرار دادهاند. اما گذشته از آن، فرومایه و مظهر تاریکی خواندنِ مسیحیت، با اعتقاد بهائیت به پلورالیسم و تکثرگرایی حقیقی ادیان، سازگاری ندارد!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بهائیان مدعیاند که بر اساس تعالیم بدیع حسینعلی نوری، ملزم به تحقق شعار وحدت عالم انسانی بوده و در این راه، حق هیچگونه توهین و ناسزاگویی به دگراندیشان، حتی دشمنان خود را ندارند. عبدالبهاء در این خصوص میگوید: «از خطای اَحدی دَم نزنید. در حقش دعا کنید و به مهربانی به اصلاح خطایش بپردازید. نظر به مُحسنات کنید، نه به سیئات... اگر شخص دَه صفت مذموم داشته باشد و یک صفت حمیده، به این یک صفت ناظر باشید و آن دَه را فراموش کنید. کلمهی ناسزا در حق اَحدی بر لسان نرانید اگر چه دشمن باشد».[1]
اما حقیقت آنست که بر خلاف شعارهای زیبای توصیه به رعایت اَدب، شاهد رفتاری متفاوت از پیشوایان و منادیان مسلک بهائیت در این خصوص هستیم. آری، پیشوایان بهائی از یک سوی به نهی از ناسزاگویی (حتی به دشمنان) دم میزنند و از سویی دیگر انواع توهینها را به ملّتها و ادیان جهان روا میدارند. اما هرچند که پیشوایان بهائی بیش از همه، شیعیان را کانون و مرکز توهینهای خود قرار دادهاند [2]، اما بیشک دِگر ادیان و ملل جهان، از این ناسزاگوییها بینصیب نماندهاند. لذا در ادامه برای اثبات این مدعا، توجه شما را به بخشی از توهینهای پیشوایان بهائی، به مقامات کلیسا و مسیحیان، جلب خواهیم نمود.
شوقی افندی به عنوان پیشوای سوم و ولیامر بهائیان، که گویا از ابراز توهین و ناسزاگویی نسبت به مخالفین بهائیت هیچ باکی ندارد، حتی از هتاکی به مقامات کلیسا نیز صرفنظر نمیکند. شوقی در این خصوص، پیشوایان مسیحیت را کینهورز، حسود و فرومایه معرفی میکند: «بعضی از رؤسای ملّت روح (پیشوایان مذهبی مسیحیت)، در أرض اقدس و مهد أمرالله (فلسطین) و ایالات متحده اِمریک نیز چون در زمان عباس افندی، پیشرفت سریع بهائیت را در بین اَحزاب و فرق مسیحی به رأی العین مشاهده نمودند در حِقد و حَسَد شدید افتادند و نفوسی فرومایه مانند واترالسکی، ویلسن، ریچارد سُن وایستُن؛ از بیم مقام و موقعیت خویش، درصدد جلوگیری از پیشرفت بهائیت برآمدند».[3]
مری ساترلند ماکسول (همسر شوقی افندی و ملقب به روحیه ماکسول) که از سال ۱۹۲۱ تا ۱۹۵۷ م، ولایت امر آئین بهائی را به عهده داشت [4]؛ از دیانت مسیحی به عنوان «تاریکی» و از جدایی مسیحیان بهائی شده از همدینهای پیشین خویش، به «تطهیر جامعه بهائی (از لوث...)» یاد میکند. وی در کتاب مشهور خود به نام گوهر یکتا، مینویسد: «چگونه ممکن است کسی که از دیانت مسیحی آمده و به بهاء ایمان آورده باشد، هنوز در جلسات کلیسا حاضر شود و دعا برای بازگشت مسیح موعود بنماید... بهائیان شرق و غرب این نکته مهمه را درک نکرده بودند ولی در اثر مطالعه توقیعات شوقی آن را فهمیدند و دیگر کاری باقی نماند مگر آنکه تصمیم بگیرند که یا به عالم مملو از اَنوار (بخوانید: بهائیت!) درآیند و یا به همان تاریکی خود (بخوانید: مسیحیت) رجعت کنند. چون چنین وضعی پیش آمد، مجامع بهائی تطهیر گردید و افراد غربال شدند...».[5]
نشریه اخبار أمری نیز در یکی از شمارههای خود به نحوی جانبدارانه، از قول یک خانم مسیحیالأصل که بهائی شده نقل میکند: «بارها گفته است من هرگز در کریسمس احساس شادی نمیکردم، حال فهمیدم که بهائی بودهام و نمیدانستم. شکر حضرت بهاءالله را که مرا از این دنیای پر از خرافات (منظور: مسیحیت) نجات داد».[6]
اما گذشته از آنکه پیشوایان بهائی، بر خلاف شعار (حرمت ناسزاگویی حتی در حق دشمنان) خود، هیچ دین و نژادی را از توهینهای خویش بینصیب نگذاشتهاند؛ بسی جای تعجب از آیینی است که داعیهی پلورالیسم و تکثرگرایی حقیقی ادیان را دارد: «فاعلَم إنَّ المَلکوت لیسَ خاصاً بجمیعِه لخُصوصَة، فإنَّکَ یُمکنُ أن تکونَ بهائیاً مُسلماً و بَهائیاً ماسونیاً و بهائیاً مسیحیاً و بهائیاً یَهودیاً [7]؛ بدان به درستی که سعادت، مختص یک جمعیت و دین خاص نیست، پس اشکالی ندارد که تو بهائی و مسلمان باشی یا بهائی و ماسونی باشی یا بهائی و مسیحی باشی و یا بهائی و یهودی باشی»؛ اما به ادیان الهی توهین و آنان را فرومایه و مظهر تاریکی معرفی مینماید!
پینوشت:
[1]. ج. ای. اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ترجمهی: ع. بشیر الهی، هـ. رحیمی، ف سلیمانی، برزیل: انتشارات دارالنشر البهائیة، طبع 1988 م، ص 99.
[2]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: توهین باب و بهاء به ایرانیان!
[3]. شوقی افندی، قرن بدیع (ترجمه نصرالله مودت)، نسخهی الکترونیکی، نوروز 101، ج 3، ص 349-348.
[4]. به نقل از شبکهی تلگرامی وابسته به تشکیلات بهائیت، موسوم به وحدت در کثرت عالم انسانی.
[5]. ر.ک: روحیه ماکسول، گوهریکتا، ترجمه ابوالقاسم فیضی، نسخهی الکترونیکی، 332-332.
[6]. اخبار امری، ارگان رسمی بهائیان ایران، سال 1349، ش 4، ص 147.
[7]. عباس افندی، خطابات مبارکه، مصر: بینا، 1921 م، ص 99.
افزودن نظر جدید