نسبت دادن عقاید غلات به شیعه توسط علمای اهل سنت
برخی از علمای اهل سنت از روی ناآگاهی و جهالت، یا حقد و کینهتوزی و یا مقاصد دیگر، بدون تحقیق و تفحص دربارهی عقاید شیعه، اتهاماتی را که در کتب اسلاف و بزرگان خود بر علیه شیعه بوده است را در کتب خود تکرار میکنند، و با این طریق سعی کردهاند چهرهی مذهب تشیع را که تابع اهل بیت پیامبر اکرم هستند را آلوده کنند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_غلات با آن عقاید باطل و پوچ خود باعث گردیدند که مخالفین شیعه با مطرح کردن آن و منتسب نمودن به شیعه، چهرهی شیعیان را آلوده و خراب کنند، بهطوریکه در جامعه اسلامی آن زمان با وجود افکار و آراء گوناگون، تلاش بر این بود که مذهب شیعه را منزوی و طرد کنند. البته در این میان نیز بعضی از ناآگاهان اهل سنت، بدون تحقیق و تفحص دربارهی عقاید شیعه، اتهاماتی را که در کتب متقدمین آمده بود را در کتب خود تکرار کردند و هماکنون هم اینگونه اتهامات از سوی وهابیت بهصورت عمیقتری دنبال میشود. ما در اینجا به ذکر گوشهای از این اتهامات وارده بر شیعه را که در کتب مختلف اهل سنت موجود است، را متذکر میشویم.
در کتاب عقدالفرید، مولف آن ابتدا شیعه را یهودیان امت اسلام معرفی میکند و بعد با ذکر مشترکات مذهب شیعه و قوم یهود به نقل از راوی معروف اهل سنت یعنی شعبی میپردازد و در این قضیه اتهامات فراوانی را به شیعه وارد میکند، از جملهی آن اتهامات چنین است: که شیعیان مثل یهودیان جبرئیل را دشمن میدارند، چرا که اعتقاد دارند که جبرئیل اشتباهاً به جای اینکه سخنان وحی را بر حضرت علی (علیه السلام) فرود آورد، بر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرود آورده است.[1] او در دنباله مطلب خود میگوید: شیعیان مانند یهودیان، ریختن خون هر مسلمانی را حلال میدانند و در جای دیگری میگوید: شیعیان مانند یهودیان نماز مغرب را تا هنگام ظاهر شدن همهی ستارگان در آسمان و زمانی که تاریکی همهجا را فرا میگیرد، به تاخیر میاندازد.[2] البته قابل ذکر است که یهودیان مانند مسلمین نماز مغرب ندارند و این تهمتی آشکار است که جز بدنام کردن خود، راهی به جایی نمیبرند.
و همچنین در کتاب الفرق المفترقه بین اهل الزیغ و الزندقه، مولف آن، شیعه را اینگونه معرفی میکند: رافضیان یا امامیه را غلات و زیدیه نامیده میشوند، چرا که در شان حضرت علی (علیه السلام) غلوّ میکنند و بعضی اوقات او را خدا و گاهی پیامبر و گاهی امام و جانشین پیامبر میدانند.[3]
و همچنین در کتاب الانتصار، مولف کتاب، دربارهی شیعه که آنها را رافضی خطاب میکند، میگوید: «الرافضه تعتقد انّ ربّها ذوهیئه و صوره و یسکن و یزول و ینقل و انّه کان غیر عالم فعلم - الی ان قال – هذا توحید الرافضه باسرها الاّ نفراً منهم یسیراً...[4] رافضیان اعتقاد دارند که پروردگارشان صاحب شکل و صورت است و دارای حرکت و سکون میباشد و از جایی به جای دیگر منتقل میشود، این است توحید همهی رافضیان، مگر عدهی کمی که با معتزله همنشین شدند و به توحید واقعی اعتقاد پیدا کردند...»
و همچنین در کتاب منهاج السنه، مولف آن، بزرگان شیعه را مانند خواجه نصیرالدین طوسی و شیعیان را به ارتکاب محرمات و حلال شمردن آنها، اجتناب نکردن از شرابخواری و کارهای زشت حتی در ماه رمضان و نماز نخواندن و اعتقاد به شرک متهم میکند.[5]
و همچنین در کتاب الفصل فی الملل و النحل، مولف این کتاب، در معرفی عقاید فرقه منصوریه میگوید: این گروه معتقدند که اولین مخلوق خدا، حضرت عیسی و سپس حضرت علی (علیه السلام) و اینان اعتقاد دارند که پیامبری و نبوت هیچ وقت قطع نخواهد شد و محرماتی از قبیل زنا، شراب، مردار، خوک و خون را حلال میدانند، و در ادامه سخنان خود میگوید: اکثر رافضیان – شیعیان - هماکنون این اعتقادات را دارند.[6]
پس نتیجه اینکه اینگونه اتهامات بیاساس از جانب مخالفین و دشمنان شیعه نسبت به شیعیان، کذب و افترای محض است، چرا که برخی از بزرگان اهل سنت یا از روی جهالت و نادانی اینگونه بدون تفحص در اعتقادات شیعه سخنی را گفتهاند و یا از روی غرض و به دنبال مقاصدی هستند که شیعه واقعی پیرو اهل بیت پیامبر را منزوی و طرد کنند و یا اینکه در مقابل استدلالات محکم و منطقی شیعه نتوانستند عرض اندام کنند، لذا سخنی را گفته تا حقد و کینهی خود را التیام دهند، در نتیجه جز رسوایی چیزی را برای خود رقم نزدند.
پینوشت:
[1]. عقد الفرید، ابن عبد ربه اندلسی، مطبعه لجنه التالیف و الترجمه و النشر، قاهره، مصر، (1357ق)، ج2 ص410.
[2[. همان، ج4 ص412-411.
[3]. الفرق المفترقه بین اهل الزیغ و الزندقه، ابو محمد عثمان عراقی حنفی، مطبعه الترجمه و النشر، قاهره، مصر، (1397ق)، ص30.
[4]. الانتصار، ابوالحسین عبدالرحیم خیاط معتزلی، مکتبه الثقافیه الدینیه، قاهره، مصر، (1988م)، ص5-7.
[5]. منهاج السنه، ابن تیمیه، مطبعه بولاق، مصر، قاهره، چاپ اول، (1321ق)، ج1 ص7.
[6]. الفصل فی الملل و النحل، ابن حزم، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، (1406ق)، ج4 ص185.
افزودن نظر جدید