نظر علمای اهل سنت نسبت به ابن تیمیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن تیمیه بهخاطر مخالفتهای خود با اصول مذاهب اسلامی و اهانتهای خود به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) و همچنین نسبتهای ناروای خود به علمای فرق اسلامی، مورد مذمت فقهای تمام مذاهب قرار گرفت و بدین خاطر بارها زندانی شد. در این رابطه علمای بزرگ بسیاری به اظهارنظر در مورد او پرداختند، تا آنجا که صفدی شافعی میگوید: علما در رد افکار و اندیشههای ابن تیمیه کتابهای زیادی نوشتهاند.
در ذیل به برخی از این نظرات اشاره میگردد:
1. محمد العلاء البخاری، از علمای اهل سنت، تصریح به کفر ابن تیمیه کرده و به آن فتوا داده است؛ شوکانی دراینباره میگوید: «صرح (محمّد بن محمّد العلاء البخاری) بتبدیعه ثمّ تکفیره، ثمّ صار یصرح فی مجلسه أن من أطلق علی ابن تیمیه أنه شیخ الإسلام فهو بهذا الاطلاق کافر.[1] محمّد بن محمّد بخاری در بدعتگذاری و تکفیر ابن تیمیه سخن گفته تا آنجا که در مجلس خود تصریح کرده، که اگر کسی به ابن تیمیه «شیخالاسلام» اطلاق کند، او بهخاطر همین اطلاق کافر است.»
2. حسن بن علی سقاف نیز میگوید: «ابن تیمیه کسی است که او را شیخ الاسلام مینامند و گروهی نیز به کلماتش استدلال میکنند؛ درحالیکه او ناصبی و دشمن علی است و به فاطمه (علیها السلام) نسبت نفاق داده است.»[2]
3. عزالدین بن عبدالعزیز بن محمد بن ابراهیم بن جماعه شافعی، با تندی و لحن شدید در توبیخ ابن تیمیه میگوید: «خداوند ابن تیمیه را ذلیل و گمراه ساخته، لباس خواری بر تن او پوشانده و چنان مبتلا به تهمت و کذب ساخت که جز خفت، بیآبرویی و حرمان، نتیجه دیگری برای او نداشت.»[3]
4. ابن بطوطه، جهانگرد نامى مراکشى در سفرنامهاش با تردید در سلامت عقلی و روانی ابن تیمیه مینویسد: «در دمشق یکى از بزرگان فقهاى حنبلى به نام ابن تیمیّه را دیدم که در فنون مختلف سخن میگوید، ولى عقل او سالم نبود. روزی در جلسه درس ابن تیمیه، شنیدم که میگفت: همانگونه که من از منبر پایین میآیم، خداوند نیز از آسمان به زمین میآید.»[4]
5. حصنی دمشقی بر این باور است که ابن تیمیه در آثار خود به جای ترویج اعتقادات صحیح اسلامی و هدایت مسلمانان، به تنقیص خداوند، جسارت به ساحت پیامبر اسلام و شیخین و تکفیر بعضی از صحابه و مسلمین پرداخته است. وی در این باره مینویسد: «عدهای ابن تیمیّه را دریاى علم توصیف مىکنند، در حالیکه برخى از پیشوایان، او را زندیق (ملحد) مطلق مىشمارند.
علّت گفتار بعضى از پیشوایان هم این است که تمام آثار علمى ابن تیمیّه را بررسى کرده و به اعتقاد صحیحى برنخوردهاند؛ مگر اینکه وى در موارد متعدّد برخى از مسلمانان را تکفیر مىکند و برخى دیگر را گمراه مىداند. کتابهاى وى آمیخته به تشبیه حقّ به مخلوقات و تجسیم ذات بارى تعالى و همچنین جسارت به ساحت مقدّس رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) و شیخین و تکفیر عبداللّه بن عباس است.
وى ابن عباس را ملحد و عبداللّه بن عمر را مجرم، گمراه و بدعتگذار میداند، این سخنان ناروا را در کتاب الصراط المستقیم خود بیان کرده است.»[5]
حصنی دمشقی پس از ذکر مواردی از اعتقادات ابن تیمیه، میگوید: «این سخنان ابن تیمیه بدن انسان را میلرزاند. سخنانی که قبل از زندیق حران (ابن تیمیه) در هیچ زمان و مکانی از کسی شنیده نشده بود. ابن تیمیه با بهانه قرار دادن داستان عمر، به ساحت پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله) جسارت کرده، مقام و منزلت آن حضرت را در دنیا پایین آورده و مدعی شده است که حرمت و رسالت آن بزرگوار پس از رحلت از بین رفته است. این سخنان ابن تیمیه کفر او را ثابت میکند.»[6]
6. شهاب الدین احمد بن محمد معروف به ابن حجر هیثمی شافعی در کتابش با عنوان «الفتاوی الحدیثیه» با پوچ و بیارزش دانستن افکار ابن تیمیه، معتقد است ابن تیمیه فردی ذلیل، گمراه، کور دل، بدعتگذار، گمراه کننده، افراطی و تندرو است. پیشوایان مذاهب اهل سنت و معاصرین وی نیز از شافعیها و مالکیها و حنفیها بر فساد افکار و اقوال او تصریح دارند.»[7]
7. ذهبی از علمای بهنام اهل سنت، در نامهای سرگشاده که معروف به «النصیحة الذهبیة لابن تیمیه» گشته، در اواخر عمر ابن تیمیه، به انتقاد از او و پیروانش میپردازد. ذهبی با اعتراض به خودستایی و عیبجوییهای ابن تیمیه مینویسد: «استخوان در چشم برادر مومن خود میبینی، اما تنه درختی را که در چشم خودداری فراموش کردهای. خودستایی تا کی؟ مذمت و نکوهش علما و عیبجویی از مردم تا کی؟ مگر نمیدانی پیامبر خدا فرمود: مردگان خود را جز به نیکی یاد نکنید؟»
ذهبی در ادامهی نامه با تردید در ایمان ابن تیمیه در مورد پیروان وی میگوید: «ای شکست خورده، هر کس از تو پیروی کند، خود را در معرض کفر و فروپاشی دینش قرار داده است، بهویژه اگر انسانهای بیسواد و بیپروایی باشند که دین را بهخاطر هواهای نفسانی و ارضای شهوت خود پذیرفتهاند. این چنین پیروانی گرچه به ظاهر از تو دفاع میکنند، اما در باطن از دشمنان تو هستند. مگر نه اینکه اکثر پیروان تو انسانهایی ناتوان، سبک مغز، بیسواد، درغگو، کودن و یا فریبکار هستند؟ اگر در میان پیروانت افراد صالحی باشند، آنها نیز خشک مقدسان کوتهفکر هستند. برای پی بردن به درستی گفتههای من، میتوانی پیروانت را بیازمایی. ای ابن تیمیه! تا کی با سوار شدن بر مرکب افسار گسیخته خودبینی و خودستایی، به علما، نیکان و پرهیزگاران میتازی؟»
ذهبی در ادامه نامه خود نیز مرگ را برای ابن تیمیه یادآوری کرده و نصائحی به او مینماید.[8]
8. ابن حجر عسقلانى متوفّاى ۸۵۲ و شوکانى متوفّاى ۱۲۵۵، دو تن از عالمان بزرگ اهل سنّت مىنویسند: «قاضى شافعى دمشق دستور داد، که در دمشق اعلام کنند که: هر کس معتقد به عقاید ابن تیمیّه باشد، خون و مالش حلال است.»[9]
پینوشت:
[1]. العلامة محمد بن علی الشوكانی، البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع، بیروت، دار المعرفة، ج2، ص262.
[2]. سقاف، التنبیه و الرد ص7؛ به نقل از همان
[3]. جعفر سبحانی ، بحوث فی الملل و النحل4/64 (به نقل از عزامی شافعی در فرقان القرآن بین صفات الخالق و صفات الاکوان ص132) موسسه امام صادق، قم، بیتا.
[4]. ابن بطوطه ، تحفة النظار فی غرائب الامصار معروف به رحلة ابن بطوطه ص 112/113، بیتا، بینا.
[5]. حصنی دمشقی، دفع الشبهه عن الرسول و الرساله، ص 125، بیتا، بینا.
[6]. همان ص131.
[7]. شهرستانی، بحوث فی الملل و النحل، ج4، ص64، بیتا، بینا.
[8]. الذهبی، سیر اعلام النبلاء ج1، ص38، مقدمه شعیب الارنووط.
[9]. ابن حجر عسقلانی، الدرر الکامنة، ج ۱، ص ۱۴۷، مجلس دائرة المعارف العثمانية ،هند، 1392ه
به نقل از سایت مرکز تخصصی وهابیت پژوهی ، موسسه دار الاعلام مقاله «ابن تیمیه و نگرش وی به مذاهب»، احمد کوثری.
افزودن نظر جدید