مقابله با حفظ تمامیت أرضی توسط بهائیت!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقهی بهائیت از بدو پیدایش تلاش نموده تا خوش خدمتی خود را به ابرقدرتها و متجاوزین ثابت نموده و رضایت و حمایت آنها را نسبت به فرقهی خویش جلب نماید. سران فرقهی بهائیت با جاسوسی و جعل احکامی ظالم پسند و استعمار پسند، سعی در تحقق این هدف و به ثمر رساندن علت پیدایش خود کرده است.
از اینرو، حسینعلی نوری، بنیانگذار فرقهی بهائیت، نخستین بشارت خود را در ظهور مسلکش، حکم به محو و نسخ جهاد، معرفی و صراحتاً اعلام میدارد: «این ظهور، ظهور رحمت کبری و عنایت عظمی است، چه که حکم جهاد را از کتاب محو نموده و منع کرده».[1] عباس افندی نیز تصریح میکند که بر خلاف ادیان گذشته، در فرقهی بهائیت: «سیف به کلّی نسخ شده و تعرّض به کلّی ممنوع گشته، حتی مجادله با سایر ملل جایز نیست تا چه رسد به جبر و اکراه و ایذاء...».[2]
ممکن است در ابتدا تصور شود منظور فرقهی بهائیت از نسخ جهاد، صرفاً جنگهای تجاوزگرانه یا شیوههای غیرانسانی در جنگها است! اما این تصور صحیح نیست؛ چرا که ابوالفضل گلپایگانی، از مبلّغان طراز اول فرقهی بهائی، صراحتاً هرگونه جنگ را در منطق این فرقه، ممنوع اعلام میدارد. گلپایگانی در نطقی که در اوایل قرن بیست میلادی در آمریکا ایراد کرد، گفته است: «اگر انسان فیالمثل به شرایع و ادیان الهی هم معتقد نباشد، بر فضل بهاءالله و لزوم اتّباع دیانت او شهادت دهد که اتباع خود را از حرب نهی فرموده، بل از قیل و قال و بحث و جدل نیز ممنوع داشته است و بالکل امر قتال را از دفتر دیانت محو کرده و عالم را وطن واحد و ناس را اوراق شجر واحد خوانده است». [3]
عباس افندی نیز در نامه به بهائیان مینویسد: «ملاحظه نمایید که این چه موهبتی است و این چه نعمتی. با نفسی نزاعی ندارید و جدالی نمینمایید و از قتال به کلی ممنوعید...». [4] او همچنین در خطاب به یکی از بهائیان، حتی ملّتهایی را که از مرزهای کشورشان را در برابر تجاوز بیگانگان دفاع میکنند، به سگهای درنده تشبیه میکند و عمل آنان را محکوم میسازد. [5]
آری، ترک تعصبات پسندیدهی دینی و وطنی، لوازم و پیامدهایی دارد که شاید مهمترین آن، لغو دفاع در برابر دشمنان خدا و خلق است که اتفاقاً در متون این فرقه، بر آن تأکید و حتی تصریح به ممنوعیت جهاد گشته است.
پینوشت:
[1]. حسینعلی نوری، اقتدارات، چاپ سنگی، 1310 ق، ص 28.
[2]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، ص 272.
[3]. عبدالحمید اشراق خاوری، رحیق مختوم، 1، ص 104-103.
[4]. عباس افندی، مکاتیب، 4/12.
[5]. همان، 1/410.
دیدگاهها
ادمین کانال نقد...
1395/08/08 - 13:40
لینک ثابت
سلام علیکم
افزودن نظر جدید