صلح کل مخالف امر به معروف و نهی از منکر
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امر بـه مـعروف و نهی از منکر در ادیان گذشته نیزمطرح بوده است. قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السلام) به وجود این دو فریضه در ادیان گـذشته پرداخته است، با این حال عقاید برخی از فرقه ها که تشویق به اباحه گری در امور دینی می کنند، مخالف این فریضه جاری الهی است.
در قرآن کریم، ترک امر به معروف و نهی ازمنکر یکی از گناهان بنی اسرائیل شمرده شـدهاست. «كَانُوا لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ [سوره مائده، آیه 79] [و] از كار زشتى كه آن را مرتكب مى شدند يكديگر را باز نمى داشتند راستى چه بد بود آنچه می کردند.» تفاسیر و روایات این کار زشت را ترک امر به معروف و نهی ازمنکر دانسته است.
آیه دیگر درباره ترک این فرایض مهم توسط علمای یهودی و مـسیحی میگوید: « لَوْلَا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ.[سوره مائده، آیه 63] چرا دانشمندان نصاری و علمای یهود، آنها رااز سخنان گناه آمیز و خوردن مال حرام، نهی نمیکنند؟! چه زشت است عملی که انجام میدادند» قرآن درباره سرنوشت تلخ قاتلان امـرانبه مـعروف در جوامع گذشته میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ [سوره آل عمران، آیه 21] کسانی که نسبت به آیات خدا کفر میورزند و پیامبران را بنا حق میکشند، و(نیز) مردمی را که امر به عدالت میکنند بـه قـتل میرسانند و به کیفر دردناک(الهی) بشارت ده»!
علامه طباطبایی میفرماید: «دو جمله "یکفرون" و "یقتلون" استمرار را میرساند و دلالت دارد بر اینکه کفر به آیات خدا آنهم کفر بعد از بیان و به انگیزه بغی و نیز کشتن انبیا که معلوم است کشتنی است بـدون حـق و همچنین کشتن آنهایی که به سوی عدل و قسط دعوت نموده، از ظلم نهی میکنند عادت همیشگی ایشان است همچنان که تاریخ زندگی یهود از بدو پیدایش سرشار از این جنایات است، میبینیم که گـروه بـسیاری از انـبیا و عابدان بنی اسرائیل که ایـشان را امـر به مـعروف و نهی از منکر میکردند به دست خود آنان کشته شدند و همچنین نصارا که آنها هم کم و بیش این راه را رفتند و جمله "فبشّرهم بعذاب الیم" تصریح به شـمول غضب الهـی و تـهدید به نزول عذاب است و منظور از آن تنها عذاب آخـرت نـیست، به دلیل اینکه دنبالش میفرماید: "اولئک الذین حبطت اعمالهم فی الدنیا و الاخره..."پس در آیه مورد بحث، هم به عذاب آخرت تهدید شدهاند و هم به عذاب دنـیا؛ عذاب آخـرتشان عـذاب آتش و دنیائیشان کشته شدن و آواره گشتن و از بین رفتن اموال و جانهایشان بـود و نیز عذاب دیگرشان این بود که خدا دشمنی را در بین آنان تا روز قیامت قرار داد...»[1]
امر به معروف و نهی از منکر، نقش نـگهبانی از سـایر احـکام الهی را دارد. امام حسین (علیه السلام) درخطبه طولانی عرفه در اجتماع برگزیدگان امت اسلامی میفرماید: «فبدا الله بالامر بالمعروف و النهی عن المنکر فریضه منه لعلمه بانها اذا ادیت و اقیمت استقامت الفرائض کلها هینها وصعبها...[2] خداوند ابتدا از فریضه امر به معروف و نهی از منکر شروع کرد، زیرا میدانست اگر امر به معروف و نهی از منکر درست انجام گیرد تمامی واجبات آسان و مشکل، استوار گردند.»
امام بـاقر(ع) میفرماید: «امام باقر(ع)در بیان این ویژگی امر به معروف و نهی از منکر میفرماید: «ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فریضه عظیمه بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المکاسب و ترد المظالم و تعمرالارض و ینتصف من الاعداء و یستقیم الامر[3] امر به معروف و نهی از منکر فریضه ای بزرگ است که به واسطه آن تمامی فرایض دیگر استوار شده، راهها امن، درآمدها حلال، ستمها برطرف و اراضی آباد میشود، از دشمنان انتقام کشیده شده و امورراست میگردد..»
اما صوفیه ای که معتقد به صلح کل است، می گویند: «از نظر صوفی دیانت اسلام با بت پرستی یکسان است و کعبه و میخانه و صمد و صنم یکی است، صوفی پخته هیچ وقت ناظر به این نیست که انسان پیرو چه مذهبی باشد یا صورت عبادت چیست؟ زیرا به عقیده او مسجد واقعی صاف و پاک است و خدا را فقط در قلب پاک باید پرستش کرد.»[4] بنا بر اعتقاد صوفیه انتقاد به افعال مذموم اشخاص دیگر و مذاهب انحرافی و حتی بت پرستان، ممنوع بوده چرا که مخالف عقیده به صلح کل است و فریضه امر به معروف و نهی ازمنکر که از مسلمات دین اسلام است، باید تعطیل شود، چرا که با عقیده صلح کل ناسازگار است.
پینوشت:
[1]. موسوى همدانى سيد محمد باقر، ترجمه الميزان، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، 1374، ج 3، ص 193
[2]. ابن شعبه حرانى، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، جامعه مدرسین، قم، 1404 هجری، چاپ دوم، ص 451
[3]. محدث عاملی، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، آل البیت، قم، 1409، قمری، ج 16 ، ص 119 ، ح 21132
[4]. غنی قاسم، تاریخ تصوف، زوار، تهران، 1389، ص 426
افزودن نظر جدید