زهد افراطی از زمینه‌های تصوف در قرن اول

  • 1395/01/29 - 10:41
به نظر برخی از مستشرقین منشا پیدایش تصوف ادیانی غیر از اسلام است و به نظر برخی دیگر زهد افراطی قرن اول هجری منشا مهمی برای تصوف بوده است. معتقدین به متاثر شدن تصوف از زهد قرن اول تاثیر آیات قرآن و سیره رسول اکرم و ائمه معصومین (علیهم السلام) را در زهد اسلامی موثر می دانند و انحراف از این شیوه را علت تشکیل تصوف می‌ دانند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی مستشرقین همانند ماکس هورتن تأثیر آرای هندوان و مذاهب برهمنان را به‌ویژه در سخنان حلاج و بعضی دیگر از متصوفه فون کرمر از تأیید عنصر هندی و بودایی که به عقیده وی مظهر جنید و بایزید است سخن گفته و عنصر دیگری را هم نشان داده است که عبارت باشد از رهبانیت مسیحی و وی مخصوصاً حارث محاسبی و ذوالنون مصری را از مظاهر آن برشمرده است. آسین پالاسیوس، نسینک و تور آندرا تأثیر عقاید مسیحی را در تصوف اسلامی نشان داده‌اند و وینفلد، براون و نیکلسون به تأثیر حکمت نوافلاطونی توجه ورزیده‌اند. مرکس به نفوذ حکمت یونانی و بلوشه به تأثیر عقاید و مبادی ایرانی اشاره‌کرده‌اند و کارادوو منشأ تصوف را در آیین مسیح، حکمت یونان، ادیان هند و ایران و حتی در آیین یهود بیان می‌کند. [1]
اما علامه طباطبایی دراین‌باره می‌فرمایند: «تصوف جزو ابداعات مسلمین نیست و در میان اقوام پیشین، مثل نصارا و وثنیه و برهمایی‌ها و بودایی‌ها نیز وجود داشته و دارد. و این ریشه‌داری در تاریخ نیز ناشی از تأثیری است که دین فطری بر انسان دارد و آدمی را به‌سوی زهد و ازآنجا به معرفت نفس رهنمون می‌شود.»[2] در میان مسلمین نیز عرفان و تصوف، در عهد خلفا، به لباس زهد حضور دارد. [3] و لذا می‌توان گفت که تصوف اسلامی ریشه در خود اسلام دارد. [4]
با نگاهی به منابع تاریخی درمی‌یابیم در قرن اول هجری گرایش به زهد در جامعه اسلامی زیاد شد و گروهی از زهاد معروف اسلام همچون علی بن ابی طالب، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد، اویس قرنی و...  در این عصر ظاهر شدند ولی هیچ اثری از پدیده تصوف و بدعت‌های آن در این گرایش نبود. در میان این زهاد سخنی از وحدت وجود، فنا و بقا و امثال آن مشاهده نمی‌شود.
زهد و پرهیز، هرچند همه‌جا منتهی به عرفان نشده است، لیکن نزد همه مسلمین زمینه‌هایی را برای توجه بعضی آماده کرده است تا از آن راه به قلمرو عرفان و تصوف درآیند. اما این زهد و پرهیزی که زهاد مسلمان را به تصوف کشانید، تا حدی از تعالیم قرآن و سیرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) مأخوذ بود. در قرآن خاصه درجاهایی که بیم دادن و ترسانیدن مشرکان موردنظر بود، کوچک شمردن متاع دنیا و بشارت دادن به نعیم آخرت مکرر آمده است و این امر خود از مبانی زهد اسلامی به شمار می‌رود. [5]
در مکه بنا به موقعیت آن روز، سیرت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) تا حدی سیرت اهل زهد بود که گاه مستغرق در عزلت و تفکر و گاه دل‌بسته انقطاع و عبادت می‌شد. اما در مدینه باآنکه از تفکر و عبادت و تفکر و عبادت نکاست، به احوال معیشت امور دنیوی نیز توجه تمام می‌ورزید و چون در این دوره، مخصوصاً به تأسیس مدینه اسلامی و تنظیم معیشت مسلمین نظر داشت، آنها را از استغراق و ریاضت و گرایش به رهبانیت منع کرد، چنانکه عبدالله بن عمرو بن عاص را که می‌خواست در تمام سال روزه بگیرد، نهی نمود و عثمان بن مظعون را که درصدد بود که ترک زن و فرزند بگوید و به سیروسفر پردازد نیز از این کار بازداشت. [6]
زهد این دوره با اشراف پیامبر (صلی الله علیه و آله) و صحابه خاص ایشان و در چارچوب شرع مقدس اسلام بود و هنوز انحرافی در بدنه آن اتفاق نیفتاده بود. در این دوره اگر کسی پا را فراتر از چارچوب شرع می‌گذاشت، حضرت (صلی الله علیه و آله) با وی برخورد می‌کرد و همواره راه اعتدال را به مسلمین پیشنهاد می‌کردند و همه را از افراط‌وتفریط منع می‌نمودند.
بعد از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ائمه هدی (علیهم السلام) راه رسول خدا را ادامه داده و ضمن ساده زیستی که با زهد اسلامی همراه بود، همواره مسلمانان را از زهد افراطی و بیرون از دایره اسلام منع می کرند. در این زمینه امیر المومنین (علیه السلام) می‌فرمایند: «الزهد بین کلمتین من القرآن، قال الله سبحانه: «لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم» و من لم یاس علی الماضی، و لم یفرح بالآتی، فقد اخذ الزهد بطرفیه [7] تمام زهد در دو جمله از قرآن آمده است، خداوند می‌فرماید: نسبت به آنچه از دست می‌دهید تأسف نخورید و بر آنچه به‌دست می‌آورید شادمان نباشید و کسی که غم گذشته نخورد و از آینده خوشحال نشود هر دو جانب زهد را در اختیار گرفته است.»
اما در قرن دوم هجری همین تفکر زاهدانه متأثر از عوامل مختلف به جریانات انحرافی دیگری تبدیل شد که نتیجه‌اش تولد مولودی به نام تصوف شد.

پی‌نوشت:
[1]. زاهد ویسی، فصلنامه کتاب نقد شماره 35- مقاله عرفان
[2]. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، قم، ۱۳۷۱، چ پنجم، ج ۶، ص ۱۹۳
[3]. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۵، ص ۲۸۱
[4]. زرین‌کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۳، چ ۷، ص ۱۳
[5]. وَ مَآ أُوتِیتُم مِّن شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ زِینَتُهَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَی  أَفَلَا تَعْقِلُونَ (سوره قصص آیه ۶۰) و آنچه به شما داده‌شده، بهره‌ی زندگی دنیا و زینت آن است (که فانی و زودگذر است)، درحالی‌که آنچه نزد خداست، بهتر و پایدارتر است. پس آیا نمی‌اندیشید؟
[6]. زرین‌کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۳، چ ۷، ص ۴۴
[7]. نهج‌البلاغه، حکمت 439؛ مجمع‌البیان، ج 9، ص 241

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.