برخی از علل پیدایش فرقههای اسلامی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وجود انشعاب در هر عقیده و نحلهای باعث میشود تا حق و حقیقت پنهان مانده و عدهای بواسطه اینکه نمیتوانند راه درست را از نادرست تشخیص دهند دچار تزلزل و گمراهی شوند. ما به دنبال عوامل و ریشههای پیدایش انشعاب در فرقههای اسلامی نوشتار ذیل را تقدیم مینماییم.
بحث بر سر علل پیدایش فرق و مذاهب به بحث در باب علل پیدایش این اختلافات باز میگردد. در زمان حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اختلافات اعتقادی در میان امت اسلامی پدید نیامد؛ اما پس از رحلت ایشان، بلکه از همان روز، اختلاف بر سر خلافت و امامت، امت اسلام را به دو شاخه شیعه و سنی تقسیم کرد. بنابراین خلاء حجیت و رهبر اعتقادی مورد قبول همه مسلمین، نخستین دلیل اختلافها و پیدایش مذاهب اسلامی است.[1]
عوامل عمده ایجاد فرقههای اسلامی:
1- ناتوانی انسانها از درک همه حقایق، و عدم بهره گیری از سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) بود:
اصولاً محدودیت قوای ادراکی انسان و عدم توانایی او برای حق قطعی همه مسائل اعتقادی از جمله مهمترین علل اختلاف انسانهاست. در مواردی که مساله به روشنی قابل حل نیست هر کس به حدس و گمانی میرسد که ممکن است با حدس و گمان دیگران متفاوت باشد. در نتیجه اختلاف نظرها آشکار میشود، و این اختلافها وقتی در مسائل اساسی و مورد علاقه مردم باشد گاه به پیدایش فرقههای مختلف میانجامد. همین مساله دلیل ارسال پیامبران و دستگیری خداوند از طریق انبیا و اولیاست. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که برای تعلیم مردم و بیان حقایق و احکام الهی مبعوث شده بود، در مدت کوتاه رسالتش فرصت بیان همه مطالب را برای مردم نیافت. از این رو، لازم بود از سوی خداوند جانشینانی همچون او که معصوم باشند، کار او را به عنوان امامت مسلمین و تبیین معارف قرآن و سنت نبوی ادامه دهند اما اکثر مسلمانها پس از پیامبر به راه دیگری رفتند و نه تنها از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) استفاده نشد، بلکه کسانی که به حکومت رسیدند دستور منع کتابت احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) را صادر کردند و این منع تا صد سال بعد، یعنی تا زمان حکومت عمر بن عبدالعزیز، ادامه یافت. این مساله باعث شد که مردم از مفسران وحی یعنی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) محروم شوند، در نتیجه هر کس طبق ذوق و سلیقه خود تفسیری از قرآن و اسلام ارائه میکرد که در نهایت به پیدایش مذاهب مختلف اعتقادی منجر شد. بنابراین نخستین عامل اختلاف، ناتوانی انسانها از درک همه حقایق، و عدم بهره گیری از سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیه السلام) بود.
2- دومین عامل اختلاف تعصبات قبیلهای است:
تعصب به طور کلی یکی از ریشههای اختلاف است، اما نوع خاصی از تعصب که تعصب قبیلهای است در میان اعراب به شدت رایج بود و همین مساله قبل از اسلام نیز همواره باعث جنگ و خونریزی میگشت، گفتهاند که وقتی مسیلمه کذاب ادعای پیامبری کرد برخی از پیروانش گفتند: ما میدانیم که او دروغگوست و پیامبر اسلام راستگوست، اما دروغگویی که از ربعیین است در نزد ما از راستگویی که از قبیله مضر است محبوبتر است. گفته میشود که اکثر خوارج از همین قبیله ربعیین بودهاند.[2] درباره مساله خلافت و امامت که مهمترین اختلاف مذهبی در اسلام است، نقش تعصب قبیلهای آشکار است، چرا که پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله) مردم به جای اینکه در مراسم خاکسپاری پیامبر شرکت کنند و توصیههای او را درباره جانشینی خود به کار بندند، هر گروهی مدعی شد که حق خلافت از آن اوست. نکته جالب اینجاست که بنا بر شواهد تاریخی، هیچ یک از انصار و مهاجرین در تعیین جانشین پیامبر از قرآن و سنت رسول خدا یا از مصلحت امت سخن نگفت بلکه سخن در این بود که جانشینی پیامبر حق گروه انصار است یا مهاجرین؛ و چون در میان انصار دو قبیله اوس و خزرج وجود داشت و این دو با هم رقابت داشتند، به دلیل همین اختلاف، قبیله قریش یعنی مهاجرین، غالب شدند.
3- سومین عامل اختلاف، پیروی از اهوا و گرایش به منافع مادی و لجاجت میباشد:
قرآن کریم در آیات متعدد علت راه نیافتن انسانها به حقیقت را رذایل اخلاقی مانند هوای نفس، قساوت قلب، کبر و استکبار، بخل و برتری جویی و نیز ارتکاب معاصی همچون ظلم و فسق میداند.[3] برای مثال، هنگامی که امام علی (علیه السلام) به تمام شبهات خوارج پاسخ گفت و حجت را بر آنان تمام کرد، با وجود اینکه اکثر آنان توبه کردند و از جنگ با حضرت منصرف شدند، اما باز برخی از آنان در نهروان با امام جنگیدند و تاریخ گواهی میدهد که پیروی از هوای نفسانی و روحیه لجاجت و تعصب در این ماجرا سخت مؤثر بود.
4- چهارمین عامل، فتوحات مسلمانان و گسترش حوزه جغرافیایی اسلام بود که باعث گردید پیروان ادیان و عقاید دیگر به تدریج وارد حوزه حکومت اسلامی شوند:
دستهای از این افراد که مسلمان شده بودند، به طرح مسائل و مشکلات خود برای مسلمانها میپرداختند، و آنها که بر دین خود باقی مانده بودند در این مسائل با مسلمانان مجادله میکردند. ترجمه فلسفه یونان در اواخر حکومت بنی امیه و اوایل حکومت عباسیان به این فرایند شدت بخشید و زمینه بروز شبهات و پرسشها را قوت بخشید. این سوالها و شبهات پاسخ میطلبید و پاسخ متفکران مسلمان گاه یکسان نبود که این امر باعث اختلاف در میان مسلمانان میشد.[4]
البته در ایجاد فرقهها علل دیگری نیز دخیل هستند که ما به خاطر اختصار فقط به برخی از آنها اشاره کردیم.
پینوشت:
[1].برنجکار رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، قم، طه، 1387، ص 7
[2].محمد ابوزهره، تاريخ الجدل، ص 77
[3]. ر ک به قرآن: جائيه 23، بقره 73 و 74، غافر 56، توبه 76، نمل 14، عنكبوت 49، بقره 99
[4]. برنجکار رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، قم، طه، 1387، ص 8
برگرفته از کتاب آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی رضا برنجکار
برای اطلاعت بیشتر در این موضوع رک:
1- تاريخ الجدل، ص 81-76
2- بحوث فى الملل و النحل، ج 1، ص 45-108
افزودن نظر جدید