مدعیان تصوف، اعمال صحابه ی راستین را الگو قرار دهند
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ متصوفه برای ساختن هویت اسلامی برای آن ادعاهایی کرده اند که این ادعا پایه و اساس مشروعیت ایشان در اسلام قرار گرفته است! مثلاً نوشته اند: اصول تصوف برپایه ی قرآن و احادیث استوار است.[1] یا گفته اند؛ تصوف جنبه و وجه ی باطنی اسلام است و از وجه ی ظاهر اسلام مجزاست.[2] و باز نوشته اند که؛ جوهره ی آیین تصوف منشاء در قلب پیامبر داشت![3] و اضافه کرده اند که؛ می توان گفت معنویت و باطن دین درتاریخ اسلام به نام و عنوان تصوف و عرفان رایج شده است.[4] یا ادعای بزرگی که کرده و گفته اند: روح شیعه در تصوف است، تصوف غیر از تشیع نیست و تشیع واقعی هم غیر از تصوف نیست![5]
باید گفت این مطالب صرف یک ادعاست که قرن ها فرقه ی صوفیه را نگه داشته و دریغ از مدرک و دلیلی که آن را اثبات کند. اینکه تصوف را به زندگی رسول خدا صلی الله علیه وآله مستند می سازند و معراج حضرت را نمونه ی عروج معنوی عرفا به قرب حضور الهی معرفی می کنند؛ این دلیل تصوف را پدیده ای مربوط به اسلام معرفی نمی کند و نمی شناساند و تنها بیان کننده ی این است که روش سیر و سلوک گروهی که به قرب الهی ختم می شود، به معراج رسول الله شبیه است.
صوفیه معتقدند چون گروهی از مسلمین که عارف به حقیقت نبوت و معتقد به سادگی تعلیمات قرآنی بودند و دانش خود را از مفسران قرآن و خاندان نبوت گرفته و به زهد و درون گرایی پرداخته اند، روش و اعمال ایشان تصوف اسلامی شد! در پاسخ باید گفت که اولاً اگر ایشان اعمال خود را بر مبنای قرآن و سنت نبوی و خاندان مطهرش انجام داده اند، چرا مسلمان خوانده نشوند؟ در ثانی اگر بنا بر این بود که هر گروه و دسته ای اینگونه فرقه سازی کند، که از اسلام و مسلمانی چیزی باقی نمانده بود! و ثالثاً خروجی اعمال متصوفه و بدعت های مکرر ایشان در دین، خلاف چیزی را ثابت می کند که ایشان مدعی آن هستند!
و دیگری که در جهت اسلامی سازی تصوف! معتقد است که عمار یاسر، ابوذر غفاری، اویس قرنی، سلمان فارسی و نظیر ایشان بانیان تصوف هستند! چون برنامه ی کارشان مبازره با دنیاپرستان و زر دوستان بوده و شدیداً متمایل به عبادات و مناجات بوده است.[6] در این مورد تردیدی نیست. امثال نام بردگان از صحابه ی پاک و بزرگ رسول خدا و از یاران باوفای امیرالمومنین هستند که تا سرحد شهادت در راه اسلام بوده و از اسلام ناب محمدی و اسلامی که در روز غدیر کامل شد! دفاع کردند. ولی تحت هیچ عنوان و وعده و وعیدی حاضر نبودند روش برخورد ایشان با تحریف کنندگان اسلام راستین به صورت فرقه یا پدیده ای به هرنام و نشان در آید، که اگر به این راضی می شدند، در مقابل اسلام تاریخ! و اسلام اموی! قیام نمی کردند و جان خویش را بر سرآن مخالفت نمی گذاشتند. به علاوه خصوصیت مبارزه با دنیادوستی از تعالیم اسلام بوده است که ایشان از عاملین به آن بوده اند. در واقع این مطلب موضوعی خاص و خارج از اسلام و مسلمانی نبود که صحابه با رأی و اجتهاد شخصی و سلیقه ای خود! آن را پایه گذاری کرده باشند.
و صد خجالت بر مدعیان تصوف که خود را پیرو این اصحاب راستین می شمارند و عملکرد ایشان را نادیده می گیرند و دم از صلح کل و آشتی با همه می زنند!
منابع:
[1]. عوارف المعارف مقدمه ی انصاری ص 2
[2]. درآمدی برآیین تصوف ص 9
[3]. خورشیدتابنده از علی تابنده ص 9
[4]. همان ص 18
[5]. عرفان ایران مقاله ی نورعلی تابنده 18/7
[6]. سیری در تصوف و عرفان ایران ص 75
افزودن نظر جدید