اشتباهات صوفیه در فروع
پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ "ابونصر سراج" از اولین نویسندگان دنیای صوفیگری درباره گروهی از صوفیه که بهاشتباه افتادهاند سخنانی بیان میکند، اکنون در پی آن هستیم تعدادی از مصادیق اشتباهات صوفیه را در فروع بیان کنیم.
بنا به گفته "ابونصر سراج" در کتاب "اللمع فی التصوف" اشتباهات صوفیان بهاشتباه در اصول و اشتباه در فروع و اشتباه موقتی تقسیم میشود. اما اشتباه موقتی آن است که میتوانند آن را تصحیح کرده و به راه راست آیند. اشتباهات در اصول خطرناک است و برای آن راه چاره ای نیست مگر که خدا بخواهد. و اشتباه در فروع سبکتر است، اگرچه همچنان اشتباه خواهد بود، اما اشتباه موقت ساده و سبک است و میشود چارهاش کرد. سراج ابتدا اشتباهات در فروع را بیان میکند و آنها را بهصورت زیر گرد میآورد:
- برتری دادن ثروت بر فقر و در نتیجه رها کردن توکل، و اعتماد بر کسبوکار بهجای اعتماد به آنچه خداوند وعده داده است.[1]
- سستی همت که نتیجه آن دوری از مجاهدت نفسانی و ریاضت است و بروز کسالت و تنبلی و تن دادن به آرزوهای دروغین.[2]
- این پندار غلط که گویا ترک غذا و گوشهنشینی و تنهایی برای سرکوب نفس اماره کافی است، با توجه به اینکه کلیه آفات در درون است.[3]
- این پندار غلط که گویا ادای مشایخ بزرگ تصوف را در پوشاک و اشارات درآوردن و از برکردن حکایات اخلاقی و بهکار بردن واژگان درست و عبارات فصیح، میتواند از صوفیان راستین باشد.[4]
- این پندار غلط که گویا تصوف عبارت است از سماع و رقص و خواندن و دعا و اوراد و خواستن دوستان و رفیقان و تشکیل اجتماعات برای صرف غذا و شنیدن قصیدهها و پیدا کردن وجد و حال و رقص، و شناخت انواع صداهای خوب و نغمههای اندوهناک و ساختن اشعار غزل گونه ای که بیانگر حال و هوایشان باشد، مانند آنچه از برخی افراد صادق دیده یا شنیدهاند.[5]
اشتباهات مذکور ازجمله مواردی است که در صوفیه قدیم موانع سلوک به حساب میآمده است. باید دانست اساس صوفیه قدیم زهدپیشه کردن و فردگرایی بوده است. درحالیکه ماهیت صوفیه جدید بهشدت تغییر کرده و جز اسمی از صوفیه قدیم باقی نمانده است و صوفیه جدید فقط با الفاظ صوفیه قدیم بازی میکنند و خبری از حالات و گزارشهایی که از صوفیه قدیم در متون متقدم موجود است، نمیباشد. ازاینرو با فرض اینکه نفیا و اثباتاً در صحت و عدم صحت روش صوفیه قدیم سخنی نگوییم، روشن است که از همان اول افرادی در فرقههای صوفیه وجود داشتهاند که آنقدر منحرف بودهاند که بزرگان صوفیه در متون خود از ایشان نامبرده و خطاهایشان را گوشزد کردهاند. زیرا خطاهای ایشان موجب خروج از سبیل صوفی گری بوده است.
اگر قرار باشد هر یک از اشتباهات صوفیه را که سراج متعرض آنها شده است را بهطور خلاصه بیان کنیم، باید بگوییم: دنیاگرایی؛ سست همتی؛ زهد افراطی؛ تقلید نظری از بزرگان و تفسیر به رأی تصوف مهمترین عناوین اشتباه در فروع در تصوف قدیم است. اما با کمی دقت در مواردی را که سراج به آن اشارهکرده است، متوجه میشویم اینها همان مواردی است که بزرگان دین اسلام از آنها در مسیر سیر و سلوک به سوی خداوند از آن نهی نمودهاند. با دقت در کلام بزرگان دین موارد بیشماری از نهی از نکات ذکرشده را مییابیم که بزرگان فرقههای شبهاسلامی آنها را منسوب به خود کرده و در قالبهای مختلف به پیروان خود عرضه میکنند تا وجاهتی برای فرقه خود مهیا کنند. حال که دانستیم مواردی را که سراج و امثال او متذکر میشوند، همان چیزهایی هستند که اسلام به آنها اشارهکرده است، چه نیازی است که جذب فرقه یا مرامی خاص شویم؟ آیا سلسلههایی که برای بهاصطلاح هدایت و دستگیری مردم ساختهشدهاند، انحرافات و انشعاباتی به وجود نیامده است؟ آیا بزرگانی که در رأس این سلسلهها قرار داشته و دارند، دچار چنین انحرافاتی نشدهاند؟
پینوشت:
[1]. ابونصر سراج طوسی، اللمع فی التصوف، کتاب سیزدهم در بیان مشکلات، باب شانزدهم، اساطیر، چاپ دوم، 1388 شمسی، صص 433-434
[2]. همان، باب هفدهم، صص 434-435
[3]. همان، باب هجدهم، 436-438
[4]. همان
[5]. همان.
افزودن نظر جدید