عدم امانت داري مصحح کتاب طرائق الحقايق

  • 1392/06/18 - 09:35
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به اعتراف گردانندگان تصوف، مصحح کتاب طرائق الحقایق که برای صوفیه از ارزش بالایی برخوردار است، امانت دار نبوده و در برخی موارد گرفتار احساسات و جانبداری شده است ولی صوفیه به دلیل نداشتن منبعی معتبر، همواره از آن بعنوان کتابی مرجع استفاده می کنند
مصطفی آزمایش

کتاب طرائق الحقايق يکي از منابعي است که اهل خانقاه به آن احتجاج زيادي مي کنند؛ در صورتي که نقدهايي که به آن مي کنند آنقدر جدي و اساسي است که اعتبارِ نداشته ی آن کتاب را به کلي زير سوال برده است تا جايي که محقق منصف و نويسنده با وجدان و آگاه به مسائل درويشي، حاضر نمي شود قلم مقدس خود را با مطالب سست و ادعايي و اما و اگري آلوده کند، بلکه سعي مي کند با مطالب صاف و شسته و رفته و بدون غرض ورزي حقايق امور را بيان کند.
اما اين امر در انعکاس مطالب توسط مصحح کتاب طرائق الحقايق ديده نمي شود و جالب اينجاست که کساني که ادعاي صدق در گفتار و رفتار و شناخت حق هم مي کنند، تن به اين اراجيفي که خود به شدت نقد مي کنند مي دهند و آنها را بزرگ کرده و منعکس مي کنند و حال آنکه خود به غير واقع بودن مطالب اين کتاب معترفند.
اما از آنجا که صوفيه گناباديه همانند بقيه فرقه هاي صوفيه از داشتن کتابهاي مرجعي که بتوان به آن استناد کرد تهي هستند، مجبورند دست به دامان کتبي گردند که خود آن را قبول ندارند و به غير واقع بودن مطالب آن اعتراف کنند.
با اين وجود جاي اين سوال باقي است که با نقدهايي تندي که در مورد بي اطلاعي مصحح و جانب داري وي از يک جريان خاص، چرا اهل خانقاه از سويي اصرار بر بي عيب و نقص بودن آن دارند و از سوي ديگر به شدت مطالب آن را رد مي کنند؟
ادعاي ما در عدم امانت داري و بي اطلاعي مصحح کتاب مذکور از فقر و درويشي و تحت تاثير احساسات قرار گرفتن وي، متني است که در مورد کتاب طرائق الحقايق توسط يکي از مطلعين و موثرين فرقه نعمت اللهي گناباديه يعني مصطفي آزمايش در کتاب «در آمدي بر تحولات تاريخي سلسله نعمت اللهيه در دوران اخير» آمده است که عينا نقل خواهد شد تا خواننده خود قصاوت کند.
«از آنجا که چاپ پژوهشي اين کتاب به کوشش استاد زنده ياد محمد جعفر محجوب رخت تحقق به خود پوشيده و ايشان بر سر بسياري از اهل ادب ايران سمت استادي داشته اند ذکر يادي از ايشان بي مناسبت نمي نمايد. استاد محجوب از همان اوان که به تحصيلات متوسطه اشتغال داشت بخشي عظيم از ايام عمرش به تصحيح متون پيشينيان و بازنويسي و تنظيم و ترتيب و تبويب آثار آنها در چارچوب مناط هاي آکادميک از جهت تصحيح و طبع و انتشار مي گذشت. احصاي کتب هايي که به همت و کوشش استاد انتشار يافتند مقوله پژوهشي مستقل است و از دايره حاشيه مختصر کنوني فراتر مي رود. تنها ذکر يک نکته لازم به يادآوري است و آن اينکه گهگاه سيل احساسات، عنان قلم استاد را متوجه خود مي ساخت و براي لحظاتي ايشان را از عرصه تحقيقات علمي به صفحه عوالم ديگر راه مي برد. در اين لحظات بود که اثر ضوابط علمي و تحقيقي در کار استاد رنگ مي باخت و نقادي هاي ايشان را قابل انتقاد مي ساخت.»[1]
در قسمت بالا متوجه مي شويم که سخناني که توسط مصحح اين کتاب نوشته شده است – به اقرار مصطفي آزمايش-  پژوهشي و علمانه نبوده بلکه در مواردي نويسنده تحت تاثير احسات خود قرار گرفته و از جانب خود و نه از باب حقيقت و راستي مطالبي نوشته که آنقدر بي اساس و اعتبار است که طرفداران استاد محجوب به آن خرده گرفته اند و عدم درستي آن را اعلام مي دارند.
 «از جمله اين موارد مي توان به شيوه استاد در برخورد با همين کتاب طرائق الحقايق اشاره نمود. استاد مي نويسد:« مولف کتاب [طرائق الحقايق]، محمد معصوم شيرازي، که به نام طريقتي خود معصوم عليشاه شهرت دارد، از عارفان کامل و کاملان واصل دوران خويش و قطب سلسله جليله نعمت اللهيه بوده است.»[2]
حال آنکه محمد معصوم هيچ گاه از اقطاب اين سلسله نبوده است.
« و در همين مقدمه مي افزايند:« مولف در شريعت مجتهدي مسلم و در حکمت فيلسوفي فرزانه و در طريقت عارفي واصل است.» [3]
«اين قبيل مطالب که حکايت از حسن ظن استاد دارد، خالي از هر گونه وجهه تحقيقي است. دکتر محجوب اگر چه شخصا با همه گونه مردم و صاحبان عقايد مختلفه معاشرت داشت و به تصوف و عرفان از جنبه فتوتي و معرفتي و ادبي با ديده تحسين مي نگريست، اما شخصا دست ارادت به هيچ بزرگي نداد و سيمايي که از مرحوم حاج محمد معصوم شيرازي ارائه مي نمود بيشتر براي تبيين مواضع خويش در قبال طريقت و سلسله تصوف بود. استاد مي نويسد که مرحوم حاج محمد معصوم شيرازي قطب طريقت نعمت اللهي و عارفي واصل بوده است. بايد دانست که اولا: داشتن مراتب فضل و کمال علمي و اطلاعات علمي و اطلاعات عرفاني به هيچ وجه حاکي از اينکه شخص عارف واصل باشد نيست. ثانيا مقام قطبيت ناظر بر دو وجه مکمل است: هدايت و ارشاد عباد، مديريت سلسله. بدين ترتيب قبول بيعت ديني از طالبان و تربيت آنان تنها بخشي از مکانيسم اين مقام را تشکيل مي دهد.»[4]
با ذکر چنين مطالبي خوانده عزيز خود بايد در مورد اين چنين حوادثي قضاوت کند که چرا صوفيه گنابادي با اينکه مي دانند مصحح يکي از کتابهاي مرجعي که در هر يک از نوشته هاي صوفيه چند فيش از آن آورده مي شود، -به اعتراف اهل خانقاه- تحت تاثير احساسات خود قرار گرفته و مطالبي غير واقعي بيان کرده است و در طول زمان به خورد مردم کم اطلاع از فقر و درويشي داده و آن را کتابي بي عيب و نقص معرفي مي کنند که کاري شايسته تحقيق و محقق نيست. چرا که در عرف تحقيق سعي مي شود از منابعي استفاده کرد که هر چند مطالب محکمي نداشته باشد ولي نويسنده يا مطلب مورد نظر حداقل مورد قبول عرف خاص آن نوشته باشد، نه اينکه مطالب ذکر شده مورد طعن اهلش قرار گيرد.
 
منابع:
1-در آمدي بر تحولات تاريخي سلسله نعمت اللهيه در دوران اخير پاورقی ص 101
2-طرائق الحقايق،ج 1، مقدمه،ص 43
3-طرائق الحقايق،ج 1، مقدمه،ص 4
4- در آمدي بر تحولات تاريخي سلسله نعمت اللهيه در دوران اخير پاورقی ص 102

 

 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.