نقد و بررسی کتاب دلائل العرفان
این کتاب در 317 صفحه و هر صفحه در 21 سطر و در سال 1312 در بمبئی به چاپ رسیده است.
مولف این کتاب نیز میرزا حیدر علی اصفهانی است که این مجموعه را در اثبات ظهور سید باب و دعوی میرزا بهاء نوشته است.
در این کتاب نوشته شده: صاحب این امر ابدع امنع اعلی و مظهر اسم اعظم اقدم ابهی (میرزا بهاء) روح من فی الانشاء فداه ما بین خلق به خصوص امراء و وزراء و علماء و حکماء قبل از ظهور سنه ستین (ظهور سید باب) معروف به حذاقت و فطانت و ذکاوت بل علم لدنی و مکاشفه و شهود و خارق عادت و بیان فائق و احسن اخلاق و اطوار موصوف و بعد از ظهور مذکور جمیع رتق و فتق جمهور این حزب به حضرته الاجل الابهی ارواحنا فداه راجع و من جمیع جهات حصن حصین و ظهر محکم متین و خزینه مالیه این بریه بود، اذا جمیع عقلاء و اهل سیاست و صاحبان اهل حل و عقد از ملت و دولت محرک و موسس امر شیراز سینه ستین را از حضرته الاجل دانستند... الخ. [1]
از همین عبارت مقام نادرستی و خبث او معلوم می شود:
هیچ عاقلی احتمال این نمی دهد که میرزا بهاء که خود پس از یک سال سید باب را شناخته و از حروف حی محسوب نیست و از پیروان او قرار گرفته است، محرک و موسس ظهور سید باب باشد، و کسی هم احتمال این را نداده است.
علم لدنی و خوارق عادت از لوازم نبوت و مقام رسالت است و تا کسی از جانب پروردگار جهان ماموریتی پیدا نکند، خوارق عادت که از علائم و آیات همین ماموریت و مقام است به او عطا نخواهد شد.
و جناب مولف نفهمیده است که معنای علم لدنی عبارت از اشراق و افاضه غیبی است نه علم ذاتی که مانند علم به نفس و علم حضوری خداوند از لوازم غیر منفکه ذات باشد.
آری روی همان علم لدنی بود که جناب میرزا مدت دو سال در تکیه شاه نقش بندیه سلیمانیه اقامت کرده و از محضر عرفاء و مراشد و دراویش استفاده نموده و سپس کتاب بدیع و ایقان را با آن اغلاط و اشتباهات فراوان تالیف و منتشر نمود. با همین علم لدنی بود که علی محمد باب قدرت معجزه و پیشگوئی و سخن از روی استدلال نداشته و همواره هر جلسه ای که با علمای شیعه برگزار می کرد مقلوب واقع می شد. و به خاطر علم لدنی بود که تاریخ مکان ها و استادهایی را که علی محمد باب برای آموختن به خود دیده را در خود ثبت کرده است.
این جمله نمونه ای بود از صدها مطالب سست و پوچ و خرافی و ضعیف و بی اصل این کتاب استدلالی مسلک بهاء. [2]
وقتی انسان فقط به دنبال این باشد که از شخصی تعریف کند، دیگر به حق و یا ناحق بودن کلمات خود فکر نکرد و مخصوصا اگر شخص آنقدر تعریفی نباشد، سعی می کند که فقط ذهن مخاطب را تسخیر کند.
روشی که مبلغین بهائی پیش گرفته اند همین است که چه با تسخیر اذهان و چه با تاویل به ناحق آیات قرآن فقط و فقط می خواهد از حسینعلی نوری تعریف کرده باشند و او را به حق جلوه دهد و این خود یکی از دلائل بطلان این فرقه است.
پی نوشت:
1- دلائل العرفان، صفحه 193
2- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 2 صفحه 289 و 290
افزودن نظر جدید