اثبات رجعت، اما قبل از ظهور !
.
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ شیعه بر این باور است که عدهای از شیعیان و نیز برخی از دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) در هنگام ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه و الشريف) به دنیا باز خواهند گشت. [1] علی یعقوبی نیز همچون دیگران به رجعت معترف است، ولی اعتقاد دارد این اتفاق قبل از ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه و الشريف) رخ میدهد. وی در پاسخ به این پرسش که توان ظهور در دست چه کسی است، چنین میگوید: «هر چیزی که خدا در نظام الهی جاری میکند، مربی عالم به شاگردهایش میگوید بیایید آنرا حل کنید. از بین شاگردها، شاگرد اول میتواند حل کند. خود ایشان سعی نمیکند که مسئله را حل کند... . امام زمان (عجل الله تعالی فرجه و الشريف) هم در صحنههای آخرالزمان یاد شاگردان گذشته خود را میکنند؛ با این تفاوت که از جانب خود خدا این توان را دارند که شاگردان را به دنیا بکشانند و به دنیا رجعت دهند. از برزخ به دنیا روند تا بهرهمند شوند و آن شاگرد اولها مسائل مربوط به قبل از ظهور (توجه شود) و زمان ظهور را حل کنند.» [2]
وی همچنین معتقد است: «اهلبیت (علیهم السلام) از مدتها قبل از ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه و الشريف) در دنیا حضور جسمانی خواهند داشت». [3] او بعد از ذکر روایتی در تفسیر آیههای مبارکه «وَالطُّورِ وَ كِتَابٍ مَّسْطُورٍ فِي رَقٍّ مَّنشُورٍ [الطور/1-3] قسم به کوه طور و قسم به کتاب، نوشته شده در صفحه ای گشاده» مبنی بر نزول رسول خدا در شب ظهور بر غار حرا وارد شده است، میگوید: «این آیات حاکی از نوعی رجعت حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب ظهور است؛ در حالیکه تصور عامیانه در جامعه بر این است که حضرت رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم) مدتها بعد از ظهور رجعت میکنند.» [4] آنچه از لابهلای نوشتههای آقای یعقوبی دربارۀ رجعت به دست میآید، این است که به اعتقاد وی مقدمات ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه و الشريف) به دست تعدادی از کسانی که به دنیا رجعت میکنند، حاصل میشود. این عده عبارتند از انبیاء و اولیاء گذشته که وی از آنها به عنوان حکیمان و کلماتیون نام میبرد، به همراه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و سایر امامان معصوم (علیهم السلام).
آقای یعقوبی دربارۀ رجعت انبیاء و اولیاء گذشته قبل از ظهور هیچ دلیل خاصی ارائه نمیکند و تأکید وی بر این مورد، تنها همان نکتهای است که در خصوص نزول حضرت عیسی (علیه السلام) قبل از ظهور گفته است و جواب آن نیز در بخشهای مربوط به حضرت عیسی (علیه السلام) داده شد. وی دربارۀ رجعت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و سایر معصومان (علیهم السلام) قبل از ظهور، علاوه بر همان استدلال عمومی، دلیلی دیگری نیز ذکر میکند. وی ابتدا به روایتی از امام صادق (علیه السلام) مبنی بر نزول رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه امیر المؤمنین (علیه السلام) و جبرئیل در شب ظهور بر غار حراء و نوشتن عهدنامه برای امام زمان [5] اشاره میکند و مفاد آن را (چنانکه اشاره شد) نوعی رجعت برای پیامبر تلقی میکند و سپس روایتی از امام حسین (علیه السلام) را به آن ضمیمه میکند که مضمون آن چنین است که امام حسین (علیه السلام) خطاب به یارانش میفرماید: «اگر کشته شوی، به سوی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهیم رفت و من بعد از مدتی که خدا میخواهد، اولین نفری هستم که زمین برای او شکافته خواهد شد. و همزمان با رجعت امیرالمؤمنین و قیام قائم ما و حیات رسول الله خارج خواهم شد و محمد و علی و من و برادرم و همه کسانی که خداوند بر آنها منت نهاده است، در محلهایی نازل میشویم.» [6]
آقای یعقوبی پس از اینکه این دو روایت را در کنار هم میگذارد چنین نتیجه میگیرد: «در این حدیث (حدیث امام حسین) دقت بفرمایید ابتدا صحبت از رجعت است، سپس صحبت از نازل شدن. ابتدا صحبت از «أوّل من تنشقّ عنه الأرض» است؛ یعنی اولین کسیکه سر از خاک در میآورد؛ سپس صحبت از نزول از آسمان به زمین است. در زمانی که ایشان رجعت میکند، رجعت ایشان با رجعت مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) و قیام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه و الشريف) و حیات رسول خدا هماهنگ و همراه است. بعد از مدتی میفرمایند که حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، امیرالمؤمنین (علیه السلام) و من و برادرم و جمیع کسانی که خدا بر آنها منت گذاشته است، نازل میشوی. ما زمان نزول را در دومین آیه، یعنی در آیات اول سوره طور بررسی کردیم. خب، زمان نزول، یعنی نازل شدن اهلبیت از آسمان به زمین چه زمانی است؟ در پاسخ عرض میکنم شب ظهور. خب، اگر زمان نازل شدن شب ظهور باشد، مسلماً زمان رجعت قبل از آن است. تا اینجا نتیجه گرفته میشود که اهلبیت (علیهم السلام) از مدتها قبل از ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه و الشريف) در دنیا حضور جسمانی خواهند داشت.» [7]
وی سپس در تعیین مدت این حضور جسمانی میگوید: «منظور از مدتها، چند ده سال یا ... نیست، بلکه زمان دقیق آنرا خدا میداند؛ ولی ظاهرا باید بیشتر از چند روز و حتی بیشتر از یکی الی دو ماه باشد.» [8] او سخنانش را با این جمله ختم میکند؛ «بله، ما قائل هستیم اهلبیت (علیهم السلام) بعد از ظهور رجعت خواهند داشت؛ منتها حرف ما این است که اهلبیت قبل از ظهور هم رجعت دارند و تا اینجای کلام نتیجه گرفتیم که حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از ظهور دوبار رجعت دارند.» [9]
نکته اولی که در نقد این بخش از سخنان آقای یعقوبی باید به آن توجه کرد، این است که وی نزول پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و جبرئیل در شب ظهور را رجعت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته و به این نکته در آخر بحث اشاره کرده است. این امر گواه این است که وی به درستی به واژهها آگاهی ندارد؛ زیرا واژهای که در این روایت به کار برده شده؛ واژه «نزول» است و در فرهنگ روایات شیعه برای معنای رجعت از این واژه استفاده نشده و از واژه خروج از زمین یا شکافتن زمین بهره برده شده است؛ به عبارت دیگر نمیتوان از واژه نزول که در این روایت به کار برده شده است، رجعت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از ظهور را استفاده کرد. زیرا رجعت وقتی صادق است که برگشت با بدن مادی همراه باشد و اگر نزول پیامبر در شب ظهور را رجعت آن حضرت بدانیم، ناچار باید بگوییم آن حضرت با بدن مادی خود نزول کرده است و چنین چیزی ممکن نیست؛ زیرا بدن مادی آن حضرت در خاک و زیر زمین بوده است و با بودن بدن آن حضرت در خاک چگونه ممکن است جسم مبارک آن حضرت از آسمان نازل شود؟ بنابراین نمیتوان نزول پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را رجعت آن حضرت دانست؛ زیرا لازمه این کار خروج جسم مبارک از خاک است؛ در حالیکه بدن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از ظهور از خاک خارج نمیشود. در غیر اینصورت باید ریاست دین با آن حضرت باشد و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه و الشريف) کنار از ریاست کنار برود. همچنین در روایت امام حسین (علیه السلام) دو واژه «شق الارض» و «نزول» با هم به کار برده شده و این امر گواه این نکته است که نزول به معنای رجعت نیست.
اشکال دیگری که بر استدلال آقای یعقوبی وارد است، این است که وی با تلقی این مسئله که نزول پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، علی، حسن و حسین (علیهم السلام) و سایر کسانی که خدا بر آنها منت نهاده [10] و در روایت امام حسین (علیه السلام) آمده و همان نزولی است که برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب ظهور اتفاق میافتد، چنین نتیجه میگیرد که با توجه به اینکه رجعت امام حسین (علیه السلام) قبل از این نزول است، باید زمان وقوع آن قبل از ظهور باشد؛ اما معلوم نیست آقای یعقوبی از کجا و به کمک کدام قرینه، فهمیده است که دو نزول ذکر شده در دو روایت در واقع یک نزول است؟ در حالیکه قراین و شواهد حکایت از آن دارد که این دو نزول با هم فرق دارند؛ زیرا در نزول شب ظهور، تنها حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و جبرئیل، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را همراهی میکنند؛ در صورتی که در روایت امام حسین (علیه السلام)، تعداد همراهان بسیار بیشتر از این مقدار است.
اشکال دیگر که میتوان بر این یعقوبی استدلال وارد کرد، این است که در روایت امام حسین (علیه السلام) تصریح شده است که رجعت آن حضرت همزمان با قیام امام زمان رخ میدهد. [11] با توجه به اینکه این رجعت اولین رجعتی است که اتفاق خواهد افتاد، چگونه آقای یعقوبی از این روایت استفاده میکند که اهلبیت قبل از ظهور رجعت خواهند کرد؟ نکته دیگری که در نقد استدلال مذکور گفتنی است، اینکه از روایات استفاده میشود رجعت امام حسین (علیه السلام) با حکومت آن حضرت همراه است [12] و چنین چیزی قبل از ظهور ممکن نیست اتفاق بیفتد؛ بنابراین امام حسین (علیه السلام) قبل از ظهور رجعت نخواهد کرد و وقتی این مسئله را در کنار این امر قرار دهیم که رجعت امام حسین (علیه السلام) اولین رجعتی است که اتفاق میافتد، نتیجهای که بدست میآید این است که هیچ رجعتی قبل از ظهور اتفاق نخواهد افتاد. [13]
پینوشت:
[1]. اوایل المقالات؛ شیخ مفید، چاپ دوم، بیروت، دار المفید للطباعة و النشر و التوزیع، 1414 ق، ص 77.
[2]. سلسله جزوات به سوی ظهور، علی یعقوبی، بیتا، بیجا، جلسه 2، ص 8.
[3]. همان، جلسه 10، ص 8.
[4]. همان، ص 6.
[5]. دلایل الامامة؛ محمد بن جریر الطبری، مرکز الطباعة و النشر فی موسسة البعثة، 1413ق، ص 478.
[6]. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، چاپ 2، بیروت، مؤسسه الرفاء، 1403 ق، ج 53، ص 62.
[7]. سلسله جزوات به سوی ظهور، علی یعقوبی، بیتا، بیجا، جلسه 10، ص 7-8.
[8]. همان، ص 8.
[9]. همان، ص 9.
[10]. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، چاپ 2، بیروت، مؤسسه الرفاء، 1403 ق، ج 45، ص 80، ح 6.
[11]. همان.
[12]. همان، ج 53، ص 44، ح 14.
[13]. به سوی انحراف، حسین حجامی، پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی، بیتا، ص 242 – 248.
افزودن نظر جدید