ماهیت بهشت ظهور چیست؟
.
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ آقای علی یعقوبی تلاش میکند اثبات نماید بهشت ظهور ماهیت برزخی دارد و برای این امر از بحث دربارۀ جنسیت آسمانها کمک میگیرد و سعی میکند با اثبات برزخی بودن آسمانها برزخیبودن ظهور را نیز اثبات میکند. از همین رو ضرورت دارد دلایل این بخش نیز مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
یکی از دلایل ایشان این است: «افرادی که میمیرند نابود نمیشوند بلکه به برزخ میروند و کسانیکه از جانب خداوند جان آدمیان را قبض میکنند و به برزخ میبرند، ملائکه هستند؛ یعنی از جنس برزخ هستند که میتوانند چنین کاری کنند و این ملائکهای که افعال برزخی انجام میدهند، در آسمانها ساکن هستند».
این استدلال چند رکن دارد که با بررسی و تعیین ارزش علمی آنها ارزش علمی این دلیل نیز مشخص میشود. یکیاز آنها این است کسانی که میمیرند، نابود نمیشوند و به برزخ میروند. این رکن جای بحث ندارد و بیهیچ شک و شبههای صحیح است. رکن دیگر این است: «کسانی که از جانب خداوند جان آدمیان را قبض میکنند و به برزخ میبرند ملائکه هستند.» این رکن هم به این شکل که بیان شد صحیح است؛ ولی آقای یعقوبی ادامهای برای آن به این شکل ذکر میکند که جای تأمل و بررسی بیشتری دارد؛ «یعنی از جنس برزخ هستند.» این که ملائکه قابض ارواح نیز برزخی هستند و هویتی برزخی دارند، جای بحث دارد. تنها دلیلی که میتوان از لابهلای کلمات آقای یعقوبی برای آن استفاده و ذکر کرد که این ملائکه به این سبب که ارواح را به برزخ میبرند، باید دارای هویتی برزخی باشند؛ ولی آیا واقعا چنین است؟ یعنی آیا قابض روح لزوما باید برزخی باشد تا بتواند ارواح را به برزخ منتقل کند؟ آیا اصلا انتقال ارواح به برزخ وظیفه همین ملائک است و یا اینکه وظیفۀ آنها فقط قبض روح است و روح خود به خود به عالم برزخ منتقل میشود؟ اما اینکه قابض روح حتما باید دارای هویت برزخی باشد تا بتواند ارواح را به برزخ منتقل کند، صحیح به نظر نمی رسد؛ زیرا خداوند کریم قبض روح انسانها را به خود و به فرشته مرگ، یعنی عزرائیل نیز نسبت داده است و اگر برزخیبودن را شرط لازم قبض و انتقال روح به برزخ بدانیم، باید خداوند و فرشته مرگ را نیز برزخی بشماریم و چنین چیزی قطعا باطل است؛ زیرا خداوند فوق این است که گفته شود برزخی یا مجرد است و فرشته مرگ نیز جزء مجردات است.
رکن دیگر استدلال آقای علی یعقوبی که باید اثبات شود این است: «این ملائکهای که افعال برزخی انجام میدهند در آسمانها ساکن هستند.» اینکه بعضی از ملائکه در آسمانها سکونت دارند صحیح است [1] و در روایات نیز به آن اشاره شده است؛ [2] ولی نمیتوان ملائکه مأمور قبض روح را از جمله آنها دانست؛ زیرا دلیلی بر این امر وجود ندارد. در صورتی که اثبات شود موطن همه ملائکه آسمان است، باز کمکی به آقای یعقوبی نمیکند؛ زیرا دلیل وی به سبب مخدوش بودن سایر ارکان آن مردود است.
دومین دلیلی که آقای علی یعقوبی برای اثبات برزخی بودن جنسیت آسمانها ذکر میکند چنین است: «جایگاه امور در آسمانها است: «وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها [فصلت/12] و در هر آسمانی کارش را به آن ، وحی کرد.» در حالیكه مادّیت نمیتواند ظرف امور باشد.» این دلیل نیز دارای چند رکن است که با تمام بودن آنها تمام میشود و با مردود بودن آنها مخدوش میگردد، از اینرو برای تعیین ارزش این دلیل باید به تعیین ارزش آنها پرداخت. اولین رکن آنها این است که جایگاه امور در آسمان است. آقای یعقوبی برای اثبات این رکن به این آیه استناد میکند: «فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ [فصلت/12] پس آنها را در مدت دو روز (يا دو دوران) هفت آسمان ساخت و در هر آسمانى امور آنرا (به فرشتگان آنجا) وحى نمود، و آسمان (اول) نزديكتر به شما را با چراغهايى (از ستارگان) آراستيم، و آنرا (از اجنّه و شياطين) حفظ نموديم اينها تقدير و اندازهگيرى خداى مقتدر داناست». سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا واقعا این آیه استفاده میشود که جایگاه امور در آسمان است؟ تنها قسمتی از این آیه که شاید بتوان از آن چنین برداشتی کرد، جمله «وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها» است، ولی این جمله نیز به این معنا دلالت ندارد، زیرا ترجمه آن این است: «و خداوند در هر آسمانی امر آن آسمان را وحی فرستاد» و منظور از آن (چنانکه در تفسیر المیزان نیز بدان اشاره شده) [3] این است که خداوند به ملائکه ساکن در هر آسمانی امر خود را که به آنها مربوط میشود وحی میفرستد. چنانکه مشاهده میشود مفاد این آیه با آنچه آقای یعقوبی برای اثبات آن به این آیه استناد میکند تفاوت بسیاری دارد و اصلا نمیتوان از آن استفاده کرد که جایگاه امور آسمان است. در سایت به سوی ظهور برای اثبات همین امر به آیه مبارکه «إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الاْءَرْضِ مِمَّا یأْکلُ النَّاسُ وَالاْءَنْعَامُ حَتَّی إِذَا أَخَذَتِ الاْءَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّینَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیلاً أَوْ نَهَاراً فَجَعَلْنَاهَا حَصِیداً کأَن لَمْ تَغْنَ بِالاْءَمْسِ [یونس/24] مَثَل زندگی دنیا، همانند آبی است که از آسمان نازل کردهایم، که در پی آن، گیاهان زمین که مردم و چهارپایان از آن میخورند، میروید، تا زمانی که زمین، زیبایی خود را یافته و آراسته می گردد، و اهل آن مطمئن میشوند که میتوانند از آن بهرهمند گردند. ناگهان فرمان ما، شب هنگام یا در روز، فرا میرسد و آنچنان آن را درو میکنیم که گویی دیروز هرگز نبوده است.» و آیه مبارکه «قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ والأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيَّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ [یونس/31] بگو: چه كسى از آسمان و زمين شما را روزى مىدهد؟ يا چه كسى مالك گوش و چشمهاست؟ و چه كسى زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون مى آورد و چه كسى كار هستى را سامان مىدهد؟ در پاسخ خواهند گفت: خدا. پس بگو: آيا از كيفر پرستش غير خدا پروا نمىكنيد؟» نیز استناد شده است و شاهد استناد از آیه اول جمله «أَتَاهَا أَمْرُنَا» و از آیه دوم جمله «يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء» است، ولی هیچیک از این دو آیه نیز به کار اثبات این امر که جایگاه امور در آسمان است نمیآید زیرا «أَتَاهَا أَمْرُنَا» به این معناست که امر ما بر آنها (محصولات کشاورزی) آمد، اما دربارۀ اینکه این امر از کجا آمده، آیا از آسمان آمده یا از زمین چیزی از آیه بدست نمیآید. آیه دوم به لفظ آسمان تصریح کرده است و فرستادن روزی را از آسمان میداند، ولی در کنار واجب آسمان و همردیف با آن واژه زمین نیز ذکر شده و معنای آیه این است: «چه کسی به شما از آسمان و زمین روزی میدهد؟» ذکر آسمان و زمین در کنار هم به عنوان منشأ روزی انسان، اشاره به این نکته دارد که روزی انسان با مشارکت آسمان به واسطه نزول باران و زمین به سبب رویاندن گیاه بدست میآید و این روند اگرچه برای انسانها طبیعی به نظر برسد، خداوند در این امر دخالت دارد و در واقع اوست که به انسان با مشارکت آسمان روزی میدهد. بنابراین هیچیک از آن دلایل نمیتواند ادعای آقای یعقوبی را مبنی بر اینکه جایگاه امور در آسمان است را اثبات کند. [4]
رکن دیگر استدلال آقای علی یعقوبی این است که مادیت نمیتواند ظرف امور قرار گیرد و برزخ ظرف امور است. وی برای اثبات این رکن دلیلی ذکر نمیکند و آنرا صرفا به صورت یک گزاره میآورد. با این همه اینکه مادیت نمیتواند ظرف امور باشد سخن درستی است که جای بحث و بررسی ندارد، زیرا ماده با محدودیتهایی که دارد نمیتواند حامل امر الهی باشد، اما اینکه برزخ ظرف امور باشد، جای بحث دارد بی تردید برزخ را نیز نمیتوان جایگاه امور دانست، زیرا برزخی که در قرآن و روایات به آن اشاره شده، عالمی است که مردگان تا برپایی قیامت در آن به سر میبرد و هرکس به تناسب مقام خود ثواب و یا عقاب خداوند را میبیند و جایگاه آن، پس از دنیاست، در حالیکه جایگاه امور باید قبل از دنیا باشد، البته اگر برزخ نزولی را بپذیریم میتوان آنرا نزدیکترین جایگاه امور و سلسله علل حوادث عالم دنیا دانست. [5]
پینوشت:
[1]. المیزان، محمد حسین طباطبایی، جامعه مدرسین، قم، ج 17، ص 370.
[2]. بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، چاپ دوم، بیروت، مؤسسة الرفاء، 1403 ه.ق، ج 51، ص 175.
[3]. المیزان، محمد حسین طباطبایی، جامعه مدرسین، قم، ج 17، ص 369.
[4]. همه مطالبی که در این فصل از آقای یعقوبی بدون آدرس نقل شده، برگرفته از بهشت ظهور است که طرفداران آقای یعقوبی به صورت فایل «word» آن را پخش کردهاند.
[5]. به سوی انحراف، حسین حجامی، پژوهشکده مهدویت و آیندهپژوهی، بیتا، ص 178.
افزودن نظر جدید