افراط و تفریطهای صوفیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اعتدال و میانهروی، همانگونه که از نامش پیداست، به معنای پیمودن و گزینش راه میانه و وسط و عدم تمایل به دو طرفِ افراط و تفریط میباشد. این واژه در منابع اسلامی، با الفاظی مانند «قصد»[1]، «اقتصاد»[2]، «وسط»[3]، استعمال شده است. با پژوهشی ژرف و عمیق میتوان دریافت، همانگونه که اصل توحید در تاروپود احکام و مقررات اسلام و آیات و روایات و سیره ائمه (علیهم السلام) پیچیده شده، اصل اعتدال نیز در تشریع احکام لحاظ گردیده است. قرآن کریم، امت اسلام را امت میانه و وسط مینامد و میفرماید: «و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا [بقره/ 143] و اینچنین شما را امتی میانه (معتدل) ساختیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم بر شما گواه باشد».
معنای آیه بالا این است که در آیین اسلام، هیچگونه افراط و تفریط وجود ندارد و مسلمانان برخلاف سایر فرقهها، از مقرراتی پیروی میکنند که قانونگذار آن، به تمام نیازهای فطری بشر آگاه بوده و همه جهات زندگی جسمی و روحی او را در نظر گرفته است. اصل اعتدال، که در قرآن کریم به آن عنایت فراوانی شده است، در زندگی پربرکت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه هدی (علیهم السلام) و در کلیه اعمال و رفتارشان بهروشنی دیده میشود. آنان هرگز در هیچ امری از اعتدال و میانهروی خارج نشدند. سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در همه وجوه، سیره ای معتدل بود. همانطوری که حضرت علی (علیه السلام) در مورد آن حضرت فرموده است: «سیرته القصد،[4] رسول خدا، سیره و رفتارش میانه و معتدل بود.»
با تاکیدات فراوانی که اسلام بر رعایت کردن جانب اعتدال مینماید، در این میان برخی فرقههای صوفیه که خود را هدایتشدگان مینامند، هماره در طول تاریخ دستخوش فراز و نشیب بوده و با افراط و تفریطهایی دامنگیر مواجه بودند. در قرون اولیه اسلام که هنوز نامی از صوفی اصطلاحی در میان نبود، پیامبر اسلام به عنوان راهنما و هدایتگر امت اسلام همواره با این مقوله بهشدت برخورد مینمود تا بدینوسیله مشی و سیر و سلوک الهی را میان امت رواج بدهد. بهعنوان نمونه حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) مسلمین را از استغراق در ریاضت و گرایش به رهبانیت منع میکردند. چنانچه عبدالله بن عمر بن عاص را که میخواست در تمام سال روزه بگیرد نهی نمودند و عثمان بن مظعون را که درصدد بود که ترک زن و فرزند بگوید و به سیر و سفر (که مرسوم در بزرگان صوفیه است) بپردازد نیز از این کار بازداشتند».[5]
در مقابل افراط گروه اول در قرون اولیه اسلام، تفریط گروهی دیگر در قرون بعدی صوفیه مشاهده میشود. هجویری از بزرگان صوفیه بیان میگوید: «فکر مجرد زیستن آن اندازه برای صوفیان راستین بیگانه بود که حتی شایعه که ابوعبدالله خفیف شیرازی چهارصد بار ازدواج کرده یا اینکه شیخ احمد ژندهپیل در هشتاد و چند سالگی با دختری چهارده ساله عروسی کرده بود، مایه بیآبرویی نبود».[6] به علاوه ابو العلاء معری شکمبارگی را یکی از مختصههای صوفیه میداند».[7] و نیز آمده است افراطی که بعضی درویشان بر سر سفره دعوت میکردند سبب شد که صوفیه به شکمپرستی و پرخوری معروف شوند "و اَکل صوفی" به قول ثعالبی مثل شود. [8] و نیز میگویند ابوعبدالله رودباری از مشایخ شام هر وقت مریدانش را کسی از تجار و توانگران به سور میخواند، وی خود پیش از رفتن به مهمانی به آنها غذا میداد تا چون به مهمانی میروند از سر سیری طعام خورند و مردم در حق آنها سخن نگویند.[9]
فراز و نشیبهای اخلاقی و اعتقادی که از سوی برخی از صوفیه -چه از سوی بزرگان این قوم چه مریدان– باعث وارد آمدن طعنهایی به ایشان شده که در متون مخالف و متون خود به آن با ذکر نام و نشان اشاره شده است و همین امر موجب متهم شدن صوفیه به افراط و تفریط شده است.
منابع:
[1]. المومن سیرته القصد و سنته الرشد»، میزان الحکمه، ج 10، ص 489
[2]. «من اقتصد اغناه الله»، همان
[3]. «و نحن امة الوسط » سیره نبوی، ج 1، ص 174
[4]. نهج البلاغه، کلمات قصار، 67
[5]. زرینکوب عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1392. ص ۴۴
[6]. زرینکوب، عبدالحسین، تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن، مترجم: مجدالدین کیوانی، تهران: انتشارات سخن، ۱۳۸۳. ص 91
[7]. همان
[8]. ثعالبی، عبد الملک بن محمد، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، (فارسی)، ج ١، مترجم: انزابینژاد، رضا، مشهد مقدس: دانشگاه فردوسی مشهد، ١٣٧۶. صص 174-176
[9]. قشیری، عبد الکریم بن هوازن، ترجمه رساله قشیریه، ج ١ ، تصحیحات و استدراکات فروزانفر بدیعالزمان، مترجم عثمانی حسن بن احمد، تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی، ١٣٧۴. ص 30
افزودن نظر جدید