افراط و تفریط‌های صوفیه

  • 1393/07/25 - 18:25
همان‌گونه که اصل توحید در تاروپود احکام و مقررات اسلام و آیات و روایات و سیره ائمه (علیهم السلام) پیچیده شده، اصل اعتدال نیز در تشریع احکام لحاظ گردیده است. قرآن کریم، امت اسلام را امت میانه و وسط می‌نامد. با تاکیدات فراوانی که اسلام بر رعایت کردن جانب اعتدال می‌نماید، در این میان برخی فرقه‌های صوفیه که خود را هدایت‌شدگان می‌نامند، هماره در طول تاریخ دست‌خوش...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اعتدال و میانه‌روی، همان‌گونه که از نامش پیداست، به معنای پیمودن و گزینش راه میانه و وسط و عدم تمایل به دو طرفِ افراط و تفریط می‌باشد. این واژه در منابع اسلامی، با الفاظی مانند «قصد»[1]، «اقتصاد»[2]، «وسط»[3]، استعمال شده است. با پژوهشی ژرف و عمیق می‌توان دریافت، همان‌گونه که اصل توحید در تاروپود احکام و مقررات اسلام و آیات و روایات و سیره ائمه (علیهم السلام) پیچیده شده، اصل اعتدال نیز در تشریع احکام لحاظ گردیده است. قرآن کریم، امت اسلام را امت میانه و وسط می‌نامد و می‌فرماید: «و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا [بقره/ 143] و این‌چنین شما را امتی میانه (معتدل) ساختیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم بر شما گواه باشد».

معنای آیه بالا این است که در آیین اسلام، هیچ‌گونه افراط و تفریط وجود ندارد و مسلمانان برخلاف سایر فرقه‌ها، از مقرراتی پیروی می‌کنند که قانون‌گذار آن، به تمام نیازهای فطری بشر آگاه بوده و همه جهات زندگی جسمی و روحی او را در نظر گرفته است. اصل اعتدال، که در قرآن کریم به آن عنایت فراوانی شده است، در زندگی پربرکت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه هدی (علیهم السلام) و در کلیه اعمال و رفتارشان به‌روشنی دیده می‌شود. آنان هرگز در هیچ امری از اعتدال و میانه‌روی خارج نشدند. سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در همه وجوه، سیره ای معتدل بود. همان‌طوری که حضرت علی (علیه السلام) در مورد آن حضرت فرموده است: «سیرته القصد،[4] رسول خدا، سیره و رفتارش میانه و معتدل بود.»

با تاکیدات فراوانی که اسلام بر رعایت کردن جانب اعتدال می‌نماید، در این میان برخی فرقه‌های صوفیه که خود را هدایت‌شدگان می‌نامند، هماره در طول تاریخ دست‌خوش فراز و نشیب بوده و با افراط و تفریط‌هایی دامن‌گیر مواجه بودند. در قرون اولیه اسلام که هنوز نامی از صوفی اصطلاحی در میان نبود، پیامبر اسلام به عنوان راهنما و هدایت‌گر امت اسلام همواره با این مقوله به‌شدت برخورد می‌نمود تا بدین‌وسیله مشی و سیر و سلوک الهی را میان امت رواج بدهد. به‌عنوان نمونه حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) مسلمین را از استغراق در ریاضت و گرایش به رهبانیت منع می‌کردند. چنانچه عبدالله بن عمر بن عاص را که می‌خواست در تمام سال روزه بگیرد نهی نمودند و عثمان بن مظعون را که درصدد بود که ترک زن و فرزند بگوید و به سیر و سفر (که مرسوم در بزرگان صوفیه است) بپردازد نیز از این کار بازداشتند».[5]

در مقابل افراط گروه اول در قرون اولیه اسلام، تفریط گروهی دیگر در قرون بعدی صوفیه مشاهده می‌شود. هجویری از بزرگان صوفیه بیان می‌گوید: «فکر مجرد زیستن آن اندازه برای صوفیان راستین بیگانه بود که حتی شایعه که ابوعبدالله خفیف شیرازی چهارصد بار ازدواج کرده یا این‌که شیخ احمد ژنده‌پیل در هشتاد و چند سالگی با دختری چهارده ساله عروسی کرده بود، مایه بی‌آبرویی نبود».[6] به علاوه ابو العلاء معری شکم‌بارگی را یکی از مختصه‌های صوفیه می‌داند».[7] و نیز آمده است افراطی که بعضی درویشان بر سر سفره دعوت می‌کردند سبب شد که صوفیه به شکم‌پرستی و پرخوری معروف شوند "و اَکل صوفی" به قول ثعالبی مثل شود. [8] و نیز می‌گویند ابوعبدالله رودباری از مشایخ شام هر وقت مریدانش را کسی از تجار و توانگران به سور می‌خواند، وی خود پیش از رفتن به مهمانی به آن‌ها غذا می‌داد تا چون به مهمانی می‌روند از سر سیری طعام خورند و مردم در حق آن‌ها سخن نگویند.[9]

فراز و نشیب‌های اخلاقی و اعتقادی که از سوی برخی از صوفیه -چه از سوی بزرگان این قوم چه مریدان– باعث وارد آمدن طعن‌هایی به ایشان شده که در متون مخالف و متون خود به آن با ذکر نام و نشان اشاره شده است و همین امر موجب متهم شدن صوفیه به افراط و تفریط شده است.  

منابع:

[1]. المومن سیرته القصد و سنته الرشد»، میزان الحکمه، ج 10، ص 489
[2]. «من اقتصد اغناه الله»، همان
[3]. «و نحن امة الوسط » سیره نبوی، ج 1، ص 174
[4]. نهج البلاغه، کلمات قصار، 67
[5]. زرین‌کوب عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1392. ص ۴۴
[6]. زرین‌کوب، عبدالحسین، تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن، مترجم: مجدالدین کیوانی، تهران: انتشارات سخن، ۱۳۸۳. ص 91
[7]. همان
[8]. ثعالبی، عبد الملک بن محمد، ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، (فارسی)، ج ١، مترجم: انزابی‌نژاد، رضا، مشهد مقدس: دانشگاه فردوسی مشهد،  ١٣٧۶. صص 174-176
[9]. قشیری، عبد الکریم بن هوازن، ترجمه رساله قشیریه، ج ١ ، تصحیحات و استدراکات فروزانفر بدیع‌الزمان، مترجم عثمانی حسن بن احمد، تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی،  ١٣٧۴. ص 30
 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.