شاهدبازی در تصوف قدیم، مخالفان و موافقان!

  • 1393/03/25 - 13:18
از حامیان این مسلک، احمدغزالی، عین القضات میانجی، اوحدالدین حامدبن ابی الفخر کرمانی، علی حریری و فخرالدین عراقی بوده‌اند که داستان‌های شاهدبازی ایشان در کتب رجال و شرح حال نویسی تصوف ذکر شده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از مباحث جنجالی و بحث برانگیز در تصوف قدیم که حامیانی از بزرگان صوفیه داشت و در مقابل اکابر و صاحب‌نامانی از ایشان با آن به شدت مخالفت می‌کردند، مسأله‌ی شاهد بازی بوده است.

شاهدبازی، نظربازی، جمال‌پرستی یا اِغلام، دقت‌کردن در زیبایی‌های پسران جوان بوده‌ که از توضیح بیشتر خودداری می‌کنیم. این عمل قبیح در آموزه‌های اسلامی به شدت نهی شده است. از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) روایت شده که فرمودند: فتنه‌‌ی جوان زیبای امرد از فتنه‌‌ی دختر باکره بیشتر است.[1] یا فرمودند: کسی که جوانی را از روی شهوت ببوسد خداوند او را در قیامت به لجامی از آتش لجام می‌فرماید.[2]

اهل تصوف و کسانی که این رفتار زشت را بر خود مباح دانسته‌اند برای توجیه آن به دلائلی متمسک شده‌اند. گروهی برای توجیه کار خود از آموزه‌های عرفانی سوء استفاده می‌کنند. در عرفان می‌گویند؛ إن الله جمیل و یحب الجمال[3] پس دوست داشتن زیبارویان تشبّه به اخلاق خداست. ایشان بر این عقیده‌اند که دوست داشتن مخلوقات و زیبایی‌های دنیوی، یک مجازی است که پلی برای درک و رسیدن به حقیقت خواهد بود و عشق مجازی، عاقبت موجب عشق حقیقی خواهد گشت.

از حامیان این مسلک، احمدغزالی، عین القضات میانجی، اوحدالدین حامدبن ابی الفخر کرمانی، علی حریری و فخرالدین عراقی بوده‌اند که داستان‌های شاهدبازی ایشان در کتب رجال و شرح حال نویسی تصوف ذکر شده است.

مثلا ابن جوزی در المنتظم در مورد احمدغزالی از مشایخ و بزرگان صوفیه و استاد عین القضات همدانی آورده: مشهور است که احمد غزالی شاهد باز بوده و خدمت‌کاری امرد داشته که او را دوست می‌داشته است. وقتی شخصی نامه‌ای در این باب به او نوشت، غزالی بالای منبر بود و وقتی نامه به دستش رسید، پس از خواندن نامه و اطلاع از متن آن، جوان ترک را صدا زده و بین دو چشم او را می‌بوسد و می‌گوید: این جوابه نامه![4] شمس تبریزی و عراقی هم حکایاتی از رفتارهای زننده‌ی او آورده‌اند؛ اما ظاهراً تنها کسی که کار سخیف او را توجیه نکرده، ابن جوزی است.

در مقابل ایشان، گروهی از بزرگان تصوف نیز به شدت شاهد بازی را مورد نکوهش خود قرار داده‌اند. یحیی باخرزی یکی از ایشان است که از قول شیخ ابوالفتح موصلی می‌نویسد: با سی شیخ که همه از ابدال بودند صحبت داشتم و کل ایشان در وقت مفارقت مرا وصیت کردند که از معیشت و معاشرت با جوانان خردسال بپرهیز.[5] قشیری هم که صاحب رساله‌ی قشیریه، یکی از کتب اربعه‌ی تصوف است، از مخالفان این عمل زشت صوفیانه‌ بوده است.[6]

این اعترافات و تاکیدات مشایخ بر نزدیک نشدن بر جوانان و نوجوانان نشان دهنده‌ی عمق فاجعه در تصوف است و می‌توان نتیجه گرفت که در مقطعی از زمان، در بین صوفیان این عمل رایج بوده، گرچه امروزه چیزی با عنوان شاهد بازی به طور رسمی در آموزه‌ها و رفتار ایشان دیده نمی‌شود.

منابع:

1- وسائل الشیعه، کتاب نکاح، باب ۲۱، ص۲۵۸
2- من قبل غلاماً بشهوه الجمه الله تعالی بلجام من نار
3- خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد.
4- شاهد بازی در ادبیات فارسی ص 100 به نقل از مجموعه آثار فارسی احمد غزالی ص 45
5- فصوص الآداب، چاپ دانشگاه تهران، ص 119
6- همان

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.